این داستان تقدیم به شما

سلام من اشکان هستم و پرستارم و تو یه مرکز خصوصی کار می کنم تو بخش تزریقات یه دخترم هست یه روز شجاعت حقیقت می کردیم اون در اومد و گفت حقیقت گفتم دوس داری شوهرت چ جوری باشه گفت توله سگ باشه من هنگ کردم .
چند روز گذشت من خیلی به پاهاش نگا می کردم اون فهمید بعد 2 ماه مریض شدم رفتم پیش دکتر اون درمانگاه واسم 2 امپول نوشت هر روز یکی رفتم پیش اون دختره و من به خاطر ورزشی که می رم مو هامو می زنم حتی سوراخم می زنم رفتم نشستم اون شرتمو تا حالت معمولی پایین زد و امپول و زد و رفت و گفت فردا دیر وقت می زنم تا فردا فکر می کردم چرا گفته دیر وقت و شب نمی تونستم بخوابم فردا که رفتم دیدم کسی نیست گفت برو بشین ولی شرتتو در نیار منم همین کارو کردم اون اومد داخل خیلی استرس داشتم اومد شورتمو تا زانوهام پایین زد و کونمو باز می کرد سوراخمو نگا می کرد من می فهمیدم ولی دوس داشتم و بعد روی سوراخم دست می کشید و حشری می شدم بهم گفت دوس داری گفتم اره با ترس و انگشتشو کرد تو دهنم گفت بلیس منم می لرزیدم و می لیسیدم و انگشتشو بیرون اورد و دستشو برد تو اطراف کونم از اطراف اخر کونم انگشتشو برد پایین تا سوراخم بعد کرد توش و من صدام اروم در اومد گفت خفه حیوون
من اروم شدم تا می رفت انگشتایی بیشتر می کرد تو کونم تا رفت و تموم کرد من زمین زد با پاهاش منو می زد بعد گفت توله بلیس منم لیسیدم تموم انگشتاشو بعد برام فوت جاب انجام داد و گفت بهم که ابمو بخورم منم خوردم و لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون یه شرت زنونه بهم داد گفت یادم رفت از اول بدم گفت اخه می خوای سگم باشی باید اینو بپوشی واسه همیشه واسمم یه دیلدو خریده بود گفت از فردا با این تو رو می کنم بعد دیلدو رو کرد نو کیفش و رفت منم رفتم بعد 8ماه ازدواج کردیم الانم با همیم یه بار اون من اونو کردم اونم شب عروسی بود.

اگه دوس داشته باشین سکس هامونو می نویسم کهههههه خییییییلی جذاب تره
نوشته: انگشت به کون (اشکون)

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *