این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان .من یه خواهر زن دارم که حشری و برای کیرم میمیره…
***
یکی از روزهای تابستان زنم بچه دومش وبه دنیا اورد و بردنش خانه پدریش، منم هر روز میرفتم به بچه و زنم سر میزدم و میرفتم خونه استراحت البته این بعد کار بود یه شب تا صبح یکی دوتا از دوستام پیشم بودن و تا دم دمای صبح بیدار بودیم که اونها رفتن و من خوابیدم ولی نتونستم برم سر کار حدود ساعت 8/30صبح بود که در اپارتمانم با کلید باز شد و منم تو اتاق خواب لخت بودم طبق معمول شب ها لخت میخوابم ، خلاصه تا من از تختخواب اومدم پایین لباس بپوشم دیر بود بهار خانم با هفت قلم ارایش اومده بود برای بچه و خواهرش که زن منه لباس ببره که چشمش افتاد به من لخت بودم جیغ کشید و فرار کرد به طرف درب اپارتمان ، پریدم درو گرفتم و بهش گفتم که داد نزن خودمم ولی دیگه فرصت نشد لباس بپوشم ،به هر حال ترسیده بود منم دم در گرفتمش تو بغلم بود مثل گنجشک داشت ریپ ریپ میزد به هر حال همون جوری اوردمش لیوانی اب سرد دادم بهش و گفت برای چی اومدی گفت لباس بچه و اینا گفت تو چرا نرفتی براش گفتم و بهش گفتم که به خانم نگه من خونه بودم،اره چای گذاشت و دستش تو ظرفشویی بود از پشت چسپیدم بهش…
بهاره بدن عالی داره عین ماهی کمر باریک کون گنده و چاغ سینه هاش جلو صورت خوشکل به محض اینکه چسپیدم بهش کیرم از بالای لباسش لای کونش رفت یواش دستم از زیر بغلش بردم و سینشو گرفتم و از پشت گردن گوشو گردنشو لیس زدم همون دقیقه اول شل شد و کونشو داد عقب طوری که تمام کیرمو تخمام لای کونش جا گرفت ، اره دکمه های لباسشو یکی یکی باز کردم همزمانم گردنشو با زبون با نفس میخوردم بادستش کیرمو ار رو شورتم میمالید و منم برش گردوندمو همون سرپا تو اشپزخونه ممه هاشو شروع کردم خوردنشون که تحمل نیاورد و سریع زانو زد و کیرمو کرد تو حلقش چون زیاد عادت ساک زدن نداشته بود دندوناش اذیتم میکرد ،اره لباساشو دراوردمو رفتیم رو تختخوابم درازش کردمو شروع کردم کسشو خوردن واقعا حشرش جوری زده بود بالا خودم یه لحظه ترسیدم.
چنگ میزد به موهای سرم و جیغ میزد و کیرمو میخواست کسش انقدر تمیز و خوشمزه بود دوست داشتم تا شب یه سره تو دهنم باشه رو تختخوابم مثل ماهی افتاده بود دمرش کردم و یه متکا گذاشتم زیر شکمش و کون و کسش مثل دفتر نقاشی باز شد سر کیرمو مالیدم بهش دیدم خیسه کون سفید و گندش تو بغلم بود و انگار رو ابرها بودم کیرمو تو کسش تلنمبه میزدم تند تند، بعد یه کم گفت میخوام بشینم رو کیرت و قربون صدقم میرفت ، موهای سرش بلنده تا پشت زانواشه موشو پیچیدم دستم و انم سوار کیرم شد انچنان میرفت هوا و خودشو میزد رو کیرم بعد چند دقیقه، گفتم بهاره میخوام کونتم بکنم گفت نه نه یه بار شوهرم کیرشو کرده تو کونم یه هفته درد داشتم ،گفتم ان شوهر کسکشت مگه چیزی حالیشه الان درستش میگنم گفت چطور ؟کرم لیدو با دوتا انگشتم کردم تو کونشو بی حس شد سر کیر مو بردم توش دیدم دستشو گذاشت رو کمرم و فشارش داد به طرف خودش و گفت بکن پارم کن منم تند تند کونشو گاییدم خواهر زنم بغلم بود همه چیزشو داده بود بهم باور کنید تو عمرم کونو کس و سینه این قدر تمیز و استاندارندیه بودم تو اوج کون کردنش بودم تلفنش زنگ خورد گفت وای از خونس جوابش داد گفت چرا نیامدی و دیر شد و از این حرفها .و کیرمو دراوردمو اب کیرمو ریختم رو سینش خودش گفت اب کیرم بریزم اونجاش حال خوبی بود داشتم همراهیش میکردم دم در گفت یه چیزی میخوام بگم با تلفنی میگم .
چند دقیقه بعد پیامش اومد نوشته بود میخوام دوتا کیر هم زمان جرم بدن اول بهم بر خورد بعد قبول کردم خوب مشکل اینجا بود هر کی منو میشناخت خواهر خانم خوشکلمو که زبان زد بود میشناخت تا اینکه دوستی داشتم خودش قبلا کونی بود الان نامزد گرفته بود بیرون شهر بودن کیر کلفتی داشت بهش زنگ زدم اومد و جریانو بهش گفتم قبول کرد ،البته قرار گذاشتیم اون هم نامزدشو با برنامه ای بیاره. روز بعدش بعد از ظهر بهاره رفته بود ارایشگاه و کیوان هم اومد لخت شدیم سه نفریمون کون بهاره جنده بغلم بود کیرم از دسط پاش رد کرده بودم که کیوان هم زمان کسشو لیس میزد و کیرمنم میخورد دوستان داستان من و کیوان و بهاره الان حدود شیش ساله ادامه داره البته نامزد قبلی و زن الان کیوانم که کیانا اسمشه هم بهمون اضافه شده اگه دوست داشتین نظراتتونو بگین ، اینهایی که دارم میگم به ناموس خواهرم واقعیته باور کنین در ضمن توهین نکنین دوست نداشتین نخونین بازم سکسهای زیادی داشتیم انها هم یکی یکی براتون مینویسم.
نوشته: شوهر خواهر بهاره جنده
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید