این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان
امیدوارم خاطره های من و مریم براتون جالب باشه و بتونم بهتون یاد بدم چجوری با رفیق همسرتون رل بزنید و باهاش یاشید حتی بعد اینکه ازدواج کرد.اسم من محمده ۲۵ سالمه و خیلی حشری و شر هستم.چند ماهی از ازدواجم نمی گذشت که خانمم گفت رفیقم و همکلاسیم از تهران امده بیا بریم دیدنش منم گفتم بریم خلاصه بعد اماده شدن راهی شدیم سمت خونه مریم خانم ما وقتی دیدمش فهمیدم تو محله ما مینشستن و پدر مادرش جدا شدن از مریم خانم بخوام بهتون بگم یک خانم فوق خوشگل ممه های ۸۰ رو به بالا که حتی بدون سوتین سفت وایسته بود و یک کون بزرگ خیلی خیلی خوش فرم کاری باهام کرده بود که شق کنم جوری که مجبور شدم بالشت بزارم رو شلوارم کسی نفهمه ولی مریم کاملا فهمیده بود و هی نگاه میکرد مریم اونموقع زن رضا بود من رضا رو میشناختم مادرش از آرایشگرهای شهرمونه و کلا توی شهرمون به فارسی وان مشهورن چون همشون بی غیرتن و کلا سکس با غریبه بد نمیدونن
شب از فکر مریم اصلا نتونستم بخابم چند روزی رو همین روال گذشت و دیونه کون خوشگل مریم بودم تا اینکه یهو مریم تو بازار تنها دیدم دل زدم به دریا دعوتش کردم کافی شاپ اونم بدون معطلی قبول کرد چون وضع مالی منو میدونست رفتیم یک کافی شاپ دنج شروع کردیم لاس زدن کیرم جوری شق شده بود از خوشگلی این دختر حد اندازه نداشت مریم هی نگاه میکرد و میخندید گفتمش به چی میخندی کلک و هی باهاش شوخی دستی میکردم دل زد به دریا گفت راسته عربا کلفته و بزرگه و فلان گفتم امتحانش کاملا مجانیه خندید و بعد چند لحظه گفت نه مجانی نیست منم لارج بازیم گل کرد و کیفشو بزور گرفتم و کارتش برداشتم براش ۲ میلیون زدم و گفتم خوبه خندید و گفت شوخی کردم و از این کسشعرا و من اینکاره نیستم گفتمش مگر من گفتم جنده ای این یک هدیه بود اگر دوست داشتی توام یک هدیه بده خلاصه گذشت بعد چند روز رفتیم دوباره دیدنش یک جور لباس پوشیده بود که قشنگ مشخص بود لامبادا پاشه
یواشکی شمارشو بهم رسوند و داد به من شبش تا خود صبح باهم سکس چت کردیم و گفت محمد دیونه شدم یا بیا الان که رضا رفته با دوستاش یا فردا یک جا اوکی کن نمیتونم دگه تحمل کنم اخه عکس کیرمو دیده بود قسم میخورد رضا یک سوم این نیست خلاصه سرتون درد نیارم کلیدای خونه رفیقمو گرفتم رفتم اول صبح اونجا کلی شیره کشیدم که قشنگ کص مریم حال بیارم مریم ساعتا یازده رسید خونه رفیقم بی معطلی سریع لخت شد واقعاااا سکسی ترین اندامی بود که دیده بودم به عمرم با اون شکم تخت با اون تتو های روی رونش برای من یک ست پوشیده بود مشکی با برقی برقی که هنوز که هنوزه نگهشون داشته و میگه فقط تو ارزش اینو داری شروع کردم به خوردنش وایی خدایی من انقدر بدنش سفتو خوشمزهبود دل نمیتونستم بکنم شرتش رو دراوردم یک کص کلوچه خیلی قشنگی داشت باورم نمیشد که با این هیکل کم انقد کصش تپل باشه یجوری براش خوردم که صدای جیغ زدنش کل خونه رو برداشته بود یهو پرتم کرد اونور حمله کرد به کیرم بزور میخورد برام
خایه هامو یه جور میک میزد که نفسم بند آمده بود خلاصه یک بیست دقیقه سکسمون طول کشید و از اون به بعد هفته۳ بار باهم سکس میکردیم ولی هربار قبل امدن کلی بهش پول کادو میدادم جوری که زندگیش عوض شد.خلاصه با داشتن پول میتونید زن رفیقاتون بکنید
نوشته: محمد توهمیان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید