این داستان تقدیم به شما
من کامرانم 33 سالمه مهندس عمرانم و تو یه شرکت خصوصی مدیر یه بخشی از شرکت هستم همسرم هم الهام 26 سالشه و خونه داره قد نسبتا بلند و بدن توپری داره نقطه قوت بدنش رون ها و باسن فوق سکسیشه که با وجود موهای بلند خرماییش به یه تناسب سکسی خاصی رسیده بطوری که میتونم بگم هیچ مردی نیست تو فامیل و محل زندگیو دوستامون که باسن الهام رو دید نزدهباشه و هیزی نکرده باشه . ما تقریبا پنج ساله که ازدواج کردیم ماجرایی که تعریف میکنم مربوط میشه به سال گذشته بهمن 95 ! قبا از اینکه ماجرا رو تعریف کنم یکم از خودم براتون بگم که بدونین چطور شد که cuckold شدم و خواستم این حس شهوت بی پایان رو تجربه کنم…
من تو سکس دوجنسگرا هستم پوزیشن هم تو سکس برام فرق نداره فقط و فقط به لذت بردن از سکس فکر میکنم . دو سال قبل ازدواجم تو مسنجر kik با یه پسری به اسم خشایار آشنا شدم که عکس پروفایلش عکس کیرش بود . نظرمو بخودش جلب کرد و بهش پی ام دادم و یکم با هم چت کردیم از کیرش خوشم اومد از اون استایل هایی بود که دهنمو اب مینداخت دراز و کلفت با یه قوس ملایم مثل موز رو به بالا ! خلاصه بعد یه مدت چت کردم باهم قرار گذاشتیم واسش تو ماشین ساک زدم دفعه بعد با هم رفتیم یه حمام عمومی تو ستارخان و …. خلاصه یروز به خودمون اومدیم دیدیم که تقریبا هفته ای یکبار داریم سکس میکنیم چند بار بهم میگفت اگه زن گرفتی هم باید زنتو بدی من بکنم و …. فانتزیش تو ذهنم جالب اومد از اونجایی هم که هنوز زن نگرفته بودم خب طبیعتا تعصبی هم نداشتم و خشایار هی این حرف رو تکرار می کرد و منو تو سکس حشری تر می کرد. گذشت تا دو سال بعدش من ازدواج کردم با الهام (روایت ازدواجمو بخاطر طولانی نشدن داستان تعریف نمیکنم ) خب یه مدت زیادی بخاطر کار و زن و زندگی اصلا فرصت نشده بود با خشایار سکس داشته باشیم اما تقریبا ماهی یکبار بهم پی ام میدادیم تو وایبر و تلگرام و واتس اپ . ماجرا از اونجا شروع شد که یه شب با خشایار سکس چت کردم و خیلی حشری شده بودم آخر شب با الهام داشتم سکس میکردم اما کیر خشایار از جلوی چشمم کنار نمیرفت بی اختیار یاد حرفاش افتادم و کیرشو تو کس الهام تصور کردم خیلی حس شهوت زیادی داشت جوری تحریکم کرده بود که الهام میگفت کیرت امشب خیلی داغ شده. از اینجا جرقه cuckold تو ذهنم خورد و دلم خواست این حس رو تجربه کنم .
یه مدت طول کشید تا تونستم خودمو راضی کنم خواسته ام رو با الهام در میون بذارم . یه شب وسط سکس بهش گفتم چی تو کسته ؟ گفت کییییر ! کیر تو ! بهش گفتم جووووونم عشقم کیییر دوست داری گفت آره عشقم خیلی ! بهش گفتم دوست داشتی الان یه کیر دیگه هم اینجا بود و دو تایی میکردنت؟ یهو از شهوت دراومد و نشست گفت نه ! بدم میاد. اون شب سکسمون خراب شد و نیمه تمام موند. کم کم شروع کردم غیرمستقیم رفتار و خواسته های سکسیشو اصلاح کنم که به هدفم برسم .شروع کردم تو اینستاگرام پست های نیمه سکسی رو براش دایرکت کردن هر شش هفت تا پست نیمه سکسی هم یکی دو تا سکسی میفرستادم که تو طول روز که خونه تنهاست یکم اتیشش تند بشه از اونطرف هم سکسمون رو با فاصله بیشتری انجام میدادم تا نیازهاش کمتر رفع بشه و کم کم به تامین نیازهاش از منبع دیگه هم فکر کنه! تو این مدت تو اینستا با یه زن فوق حشری به اسم ساناز دوست شده بودم که تو شهوت از من جلوتر بود . اونم شده بود مشاورم و بهم کمک میکرد چی بگم و چطور رفتار کنم و کی بکنم و کی نکنم . تقریبا این رفتارها دو سالی طول کشید اما راستش تاثیر زیادی نداشت رو زنم تا اینکه ساناز وارد داستان شد و به کمکم اومد .من واسه خانمم یه فروشگاه لباس زیر اجاره کردم تا هم کمک خرجمون باشه هم سر الهام گرم باشه . ساناز رفت فروشگاه به هوای خرید لباس زیر و چند باری رفت و اومد و شورت و سوتین خرید تا کم کم با خانمم دوست شد. بعد یکسال تقریبا با هم صمیمی شده بودن و با خانمم باشگاه برو و پیلاتس و زومبا و … تو این مدت الهام به ساناز اعتماد کرده بود و با هم صمیمی شده بودن ساناز اما تو این مدت هی زیر گوش زنم از سکس و شهوت و سایز کیر فلانی و داشتن دوست پسر دور از چشم شوهر میخوند و کم کم تونسته بود گارد الهام رو باز کنه . الهام کم کم شبها ازم درباره اخلاقای سکسی مردها جزییات و سوالای سکسی میپرسید . ساناز هم توله سگ کارش رو بلد بود سر صحبت و گفتگو رو کشونده بود به سکس ضربدری و لز و MMF و مردهای بیغیرت که دوست دارن سکس زنشون رو ببینن و از لذت بردن زنشون لذت ببرن .مشخص بود ذهن الهام درگیر ماجرا شده چون هرشب یجوری سر حرف رو باز می کرد و ازم درباره این مدل سکسها سوال می پرسید منم تا جایی که میتونستم بهش اطلاعات می کردم و سعی میکردم قضاوتش نکنم تا بتونه بهم اعتماد کنه در این رابطه .تا رسید به شهریور ماه 95 و تولد ساناز . ساناز یه مهمونی زنونه گرفته بود و الهام رو هم دعوت کرد . ..
الهام رفت و شب هم دیروقت برگشت خونه . منم خواب بودم و صبح زود رفتم سرکار تلفنی که با الهام حرف زدم گفت مهمونی خوبی بود و خوش گذشت و خیلی عادی برخورد کرد. یکی دو ساعت بعد اما ساناز واسم یه سری عکس فرستاد که با دیدنش موهای تنم و کیرم با هم سیخ شدن . چهارپنج تا زن لخت، داشتن تو هم میلولیدن و لز میکردن من الهام رو اون وسط که لخت دیدم که سرش وسط پای یکی دیگه بود و دو نفر هم داشتن کسشو سینه هاشو میلیسیدن متوجه شدم که ساناز کارشو انجام داده و دیگه تجربه کردن این حس لذتبخش تو سکس دور نیست . ساناز واسم تعریف کرد که دیشب تو مهمونی حسابی با هم مشروب خوردن و وقتی دوستاش شروع کردن لز کردن اولش الهام قبول نکرده و یه گوشه نشسته اما تو کمتر از دو دقیقه که دوستای ساناز رفتن سمتش و ازش خواستن و رو بدنش دست کشیدن الهام نتونسته طاقت بیاره و وارد جمع شده و لز کردن .اما این نتیجه دلخواه من نبود. خشایار که لحظه شماری می کرد واسه کردن الهام و منم با گرفتن عکسهای یواشکی و بی هوا از الهام تو خونه اتیش خشایار رو تندتر میکردم جوری که التماسم میکرد واسه کردن زنم .قضیه اون شب باعث شد که دوباره وسط سکسمون حرفمو به الهام بزنم دوباره مثل دفعات قبل اینبار دیدم الهام وقتی ازش پرسیدم دلت میخواد یه کیر دیگه باشه در جوابم یه آه بلند سکسی کشید و ترشح اب کسشو روی کیرم حس کردم محکمتر کیرمو تو کسش فرو می کردم و سوالمو تکرار می کردم الهام هم تو شهوت جواب داد اره دوست دارم من دوباره سوالمو تکرار کردم بازم گفت اره میخوام دفعه سوم با صدای بلندتر تکرار کردم الهام هم تقریبا داد زد اره لعنتی دلم چندتا کیر میخوووواد ! خلاصه اون سکس بیاد موندنی چند دقیقه بعد با پاشیدن ابکیرم روی سینه های الهام تموم شد .فرداش من و الهام مونده بودیم و احساسات متناقض ! از یه طرف دلم خوشحال میشد که میتونم این حس شهوت رو تجربه کنم از یه طرف نگران میشدم خب بعدش چی؟ رابطمون چطور میشه؟ از یه طرف بی اعتمادی میومد و می رفت از یه طرف عشق میومد و…
الهام بعدا برام تعریف کرد که تقریبا همه این افکار از ذهن اونم گذشته بوده .فردا شب گفتم الهام میخوام باهات حرف بزنم پرسید درباره چی؟ خودش می دونست اما برای اطمینان ازم پرسید. منم گفتم درباره دیشب! اومد نشست کنارم از پشت بغلش کردم نشوندمش بین پاهام و شروع کردم صورتشو ناز کردن و گردنش رو ریز ریز بوسیدن دم گوشش آروم گفتم نظرت درباره پیشنهاد دیشبم هنوز همونه؟ بخاطر هیجان زیاد نفسش به شماره افتاده بود به سختی گفت نمیدونم ! گفتم از چی نگرانی عشقم؟ می ترسی بعدش نتونم بهت اعتماد کنم؟ یا مثلا بعدش بخوام منم زن بیارم خونه جلوی تو سکس کنم؟ مردد مونده بود و جواب نمیداد . بهش گفتم عشقم از نظر من این فقط یه تجربه اس که منم اندازه تو توش کنجکاوم اما باید بهم قول بدی پرسید چه قولی؟ گفتم که تو هم بهش به چشم تجربه نگاه کنی و تمام. دلم نمیخواد وابستگی به نفر سوم ایجاد بشه فقط سکس و بعدش تمام … حتی اگه بازم دلت خواست تجربه کنی به خودم بگو من واست پیدا میکنم . من زندگیمونو دوست دارم تورو هم دوست دارم عاشقتم نمیخوام همه چی رو خراب کنم . بهت قول میدم که از این تجربمون سواستفاده نکنم تو رابطمون .نتونست خودشو کنترل کنه با صدای لرزون بهم گفت عاشقتم و لبامو بوسید و سرشو رو سینه ام تکیه داد و جفتمون بی صدا خیره شدیم به تلویزیون…. اون شب گذشت و من این گفتگو را به عنوان بله از الهام گرفتم و گفتم تا دیر نشده و تنور شهوت داغه این نون cuckold رو باید چسبوند .
به خشایار پیغام دادم که الهام اوکی شد.بال درآورده بود از خوشحالی نمیدونست چی بگه اصرار داشت همون ظهر بیاد خونه و الهام رو بکنه کلی تلاش کردم تا حالیش کنم باید سنجیده رفتار کنه تا الهام نظرش برنگرده .شب که رفتم خونه الهام رو دوباره بغل کردم و گفتم امروز خیلی به این موضوع فکر کردم دلم میخواد بهترین حس رو تجربه کنی واسه همین آدمی که باید انتخاب میکردم خیلی مهم بود الهام هم بدون واکنش فقط به حرفام گوش می داد . تو تلگرام پروفایل خشایار رو آوردم و نشون الهام دادم عکساشو دید ازم پرسید این کیه؟ بهش گفتم از همکارای قدیمی شرکتیه که قبلا توش کار می کردم و خیلی وقته میشناسمش . پسر خیلی خوبیه دهنش محکمه قابل اطمینانه و …نظرت چیه؟ گفت عکس دیگه ازش نداری؟ متوجه شدم که منظورش عکس کیر خشایاره گفتم عشقم یه گروه تشکیل میدم من و تو و خشایار ! من تو گروه زیاد بحث نمیکنم تو و خشایار با هم یکم چت کنین بیشتر آشنا بشین اگه خوشت اومد و قبول کردی اوکی دادی ترتیب قرار حضوری رو هم میدم . الهام قبول کرد . منم از شهوت تا صبح سه بار کردمش اونم هر دفعه از دفعه قبل خیس تر بود مشخص بود اونم شهوتش زده بالا هرچند که سعی میکنه به روش نیاره. خلاصه فردا گروه رو تشکیل دادم و قبلش خشایار رو حسابی توجیه کردم چی بگه و چطور رفتار کنه و الهام از چه مدلهایی بدش میاد و چه چیزایی رو بیشتر میپسنده و … که یوقت سوتی نده حاصل چهارسال صبر کردنمو به گا بده . گروه رو تشکیل دادم و الهام و خشایار رو هم عضو کردم . تا غروب خیلی سرد و رسمی با هم سلام علیک و احوالپرسی و صحبت های رسمی کردن. قشنگ مشخص بود که الهام نیاز به یکی داره که این یخ رو بشکونه تا روش بشه بیاد جلوتر.
غروب که رسیدم خونه شروع کردم تو گروه نوشتم که خشایار جان بیا وسط هرچی داری رو کن ببین این الهام خانم میپسنده یا نه! گفتن این جمله کافی بود تا خشایار بیشعور پنجاه تا عکس و ویدیو از خودش و بدنش و کیر خوابیده و کیر شق شده اش بفرسته تو گروه !
الهام روبروم نشسته بود با دیدن این همه عکس سکسی از خشایار میتونستم دویدن خون زیر پوستش رو ببینم سریع لپهای سفیدش گل انداخت و با دقت مشغول وارسی جزییات عکسها شد منم داشتم لحظه به لحظه اتفاقات رو برای ساناز تعریف می کردم اونطرف ساناز انگار که میخوان خودشو بکنن حشری شده بود و با هیجان پیگیر ماجرا بود . خلاصه این حرف من و عکسهای ارسالی از خشایار باعث شد یخ ماجرا بشکنه و الهام با خشایار یکم صمیمی تر شدن و صحبت به علایق سکسیشون رسید و علنا داشتن مودبانه سکس چت میکردن خیلی لحظات شهوت انگیزی بود نمیتونم توصیف کنم . زنم جلوی روم داشت با یه دست درباره سایز کیر و مدت زمان سکس و علایق سکسی با دوستم چت می کرد و با یه دست دیگه اش کیر منو میمالید که همین باعث فوران آب کیرم روی دست الهام شد . خلاصه الهام و خشایار تقریبا یک هفته ای با هم چت کردن دیگه آخراش باهم جور شده بودن و این کیر اونو می خورد اونم کس و کون اینو میلیسید و الهام از اون زن شهوتی خجالتی تبدیل شده بود به یه هیولای شهوانی ! دیگه تقریبا هر شب سکس های داغ و رویایی داشتیم تو یکی از این سکس ها قرار شد که پنجشنبه عصر خشایار رو دعوت کنیم بیاد خونمون و باهم خوش بگذرونیم . وقتی قرار روز پنجشنبه رو به خشایار گفتم اولش باورش نمیشد فکر می کردم دارم سرکارش میذارم تا اینکه خود الهام اومد تو گروه و گفت خشایار جون من و کامران پنجشنبه عصر منتظرتیم و بیا پیشمون . خشایار دیوث هم که خر کیف شده بود کلی تشکر کرد و گفت که حتما میاد . محض اطمینان دوباره به خشایار تاکید کردم که حتما شیو کنه و ترتمیز بیاد .پنجشنبه از بعد ناهار من و الهام اروم و قرار نداشتیم دل تو دلمون نبود حسابی هم حشری بودیم تا ساعت 4 که خشایار بیاد ما دوبار سکس کردیم و هر دو بار الهام انقدر حشری بود که کیرمو کرد تو دهنش و آب کیرمو خورد !!
کاری که قبلش هرگز انجام نداده بود. سر ساعت شد و خشایار پی ام داد جلوی در خونه ام در رو باز کنین ریموت رو زدم و در پارکینگ باز شد خشایار ماشین رو تو جای پارک مهمان پارک کرد و اومد بالا . من در خونه رو باز گذاشتم و اومدم الهام رو بغل کردم نشوندم رو پاهام . در اسانسور باز شد و خشایار اومد بیرون در واحد هم باز بود اومد داخل . من و الهام از رو مبل بلند نشدیم و خشایار اومد جلو هم با من هم با الهام دست داد و رفت رو مبل روبرومون نشست . احساس کردم نیازه که بازم یخ مجلس رو بشکونم واسه همین ، همینجور که الهام رو پاهام مثل یه گربه ملوس نشسته بود دست انداختم رو سینه هاش و شروع کردم مالیدن و پشت گردنشو اروم و ریز بوسیدم . زیر گوشش گفتم شروع نمیکنی عشقم؟ یه خنده ریز کرد که ازش شهوت می بارید . بلند گفتم خشایار !! اومدی ما رو نگاه کنی؟ یا اومدی که من شما رو نگاه کنم؟ خشایار به خودش اومد . بلند شد اومد جلو و دست الهام رو گرفت و از رو پاهام بلند کرد همزمان مشغول بوسیدن لب های الهام شد . زنم هم خیلی خوب خشایار رو همراهی می کرد. منم سریع دوربین موبایلمو باز کردم و شروع کردم به ثبت این لحظات فراموش نشدنی با دست دیگه ام هم کیرمو میمالیدم . خیلی لحظات شهوتناکی بود . خشایار و الهام نشستن رو کاناپه روبروی مبلی که من نشسته بود و شروع کردن عشقبازی . یه عکس گرفتم دیدم زاویه ام مناسب نیست و رفتم رو کاناپه ای که دقیقا روبروی کاناپه سه نفره بود و خشایار داشت لب ها و گردن زنمو میلیسید نشستم.
عکس اول هر دو لباس دارن و دست الهامم از رو شلوار روی کیر خشایاره ! عکس دوم الهامم لباسشو نصفه دراومده و خشایار هم کیرشو از شلوار انداخته بیرون و دست زنم رو کیرشه عکس سوم زنم لخته و سینه های خوش فرمش تو عکس کاملا معلومه و کیر سفت شده خشایار تو دستشه !
این عکس سومیه رو خیلی دوست دارم ته شهوت بودم . یعنی هر سه تاییمون تو اوج شهوت بودیم . بلند گفتم خشایار داری چکار میکنی؟ گفت دارم زن سکسیتو جلوت مثل جنده ها میمالم ! فضا خیلی داغ بود بسختی میتونستم نفس بکشم . تموم این لحظات رو بارها تو ذهنم تصور کرده بودم اما این بار خیلی قشنگ تر از تمام دفعات قبل بود.مثل یه رویا ، یه فیلم پورن ! که بازیگراش من و زنم و دوستم بودیم خشایار هم لخت شد و از الهام خواست بشینه بین پاهاش رو زمین و کیرشو براش ساک بزنه خودشم لم داد به مبل و با دستش سر الهام رو همراهی می کرد. با الهام صحبت می کرد راهنماییش میکرد . میگفت بیشتر ببر تو گلوت…آهان آره زبونتو بیار بیرون برسون به تخمام …اوهوم حالا سرتو بیار بالا دوباره ببر پایین … بعضی وقتها با دستش سر زنمو رو کیرش که حسابی سفت و محکم شده بود فشار می داد … می تونستم لحظاتی رو تصور کنم که خودم اون کیر رو ساک می زدم و آبشو میخوردم حالا اون کیر تو دهن زنم بود و من داشتم با لذت کیرمو می مالیدم و از این لحظات عکس میگرفتم و این لحظات رو ثبت می کردم. خشایار کمر فوق العاده سفتی داشت و همین باعث شده بود الهام فوق العاده حشری بشه و با شدت تمام ساک میزد آب دهنش روی کیر خشایار کش میمومد . بعد تقریبا ده دقیقه خشایار زنمو نشوند رو کاناپه و خودش رفت وسط پای الهام و شروع کرد لیسیدن کس و کون زنم . آه و ناله های سکسی الهام فضای اطاق رو پر کرده بود نتونستم طاقت بیارم و رفتم جلو کنار زنم دستشو گرفتم و لباشو بوسیدم و لیسیدم یه طعم آشنا اومد تو دهنم … طعم کیر خشایار . لبامو جدا کردن و کیرمو فرو کردم تو دهن الهام .زنم دیگه داشت غش میکرد خشایار حسابی کس و کونشو می لیسید منم کیرمو فرو کرده بودم تو دهن زنم .تقریبا ده دقیقه ای خشایار داشت کس زنمو حاضر می کرد واسه کردن و زنمم کیرمو ساک میزد که نتونستم طاقت بیارم و آبم اومد و بازم تو دهن زنم خالی کردم و الهام همشو خورد همون لحظه هم الهام شروع کردن به لرزش های خفیف و موهای خشایار رو کشید و خودشو پیچ و تاب میداد و کسشو فشار می داد رو دهن خشایار …
این نشونه ها آشنا بود برام الهام ارضا شده بود برای اولین بار.اما خشایار بی توجه به الهام بلندش کرد و رو زمین خوابوند و کیرشو گذاشت رو لبه کس خیس الهام … زنم تو آسمونا بود و بدن داغش بی حرکت بود قشنگ مشخص بود که ترکیب سستی بعد از ارضا شدن و شهوت وارد شدن یه کیر سفت وداغ تو کسش جلوی چشم شوهرش بهش یه حال عجیبی داده بود مثل خلسه ! خشایار کیرشو اروم ، سانت سانت وارد کس داغ و خیس زنم کرد و من لحظه به لحظه ورود کیر کس دیگه به کس زنم رو با دقت و شهوت نگاه کردم .کیرم با اینکه تو سه چهار ساعت گذشته سه بار آبش اومده بود و قاعدتا باید جسد می بود باز با دیدن این صحنه جوون گرفت و بزرگ شد داغ و سفت.خشایار هم داشت با یه ریتم یکنواختی تو کس زنم تلمبه میزد و با زنم حرف میزد .یکم با خشونت گلوش رو گرفته بود و بهش میگفت جنده منی تو … تو چشمام نگاه کن چی رفته تو کست؟ کیرمو دوست داری ؟ میخوام تا صبح بکنمت… و همونجور بی وقفه زنمو میکرد. خودمو کشوندم کنار زنم و دستشو گرفتم تو دستم و درحالیکه خشایار داشت میکردش لباشو بوسیدم زبونهامون تو گره خورد طعم کیر خشایار و اب کیر خودم و داغی لبای زنم ترکیب کشنده ای بود … خشایار الهام رو بلند کرد و خودش نشست رو کاناپه از الهام خواست که بلند بشه و بشینه روی کیرش تو این فاصله تا الهام با مکث بلند بشه آب کسی که کیر خشایار رو لیز و براق کرده بود شروع کرد خشک شدن که خشایار از الهام خواست براش کیرشو بلیسه که لیز بشه الهام رفت بین پاهای خشایار و من به پشت دراز کشیدم بین پاهای زنم و از اون پایین شروع کردم کس و سوراخ کونم زنم رو لیسیدن . الهام حتی دیگه زورش نمیرسیدداد بزنه خیلی خفیف ناله میکرد یکم کس زنمو که لیسیدم دیدم الهام هنوز داره واسه خشایار ساک میزنه بلند شدم و از عقب کیر سفت شدمو فرو کردم تو کس الهام . از جلو کیر خشایار میرفت تو گلوش از عقب هم من داشتم کس زنمو میگاییدم که بخاطر شهوت بی نظیری که دیدن این صحنه ها برام داشت برای بار چهارم آبم اومد… سریع کیرمو کشیدم بیرون و بالای کون زنم که پشت به من بود و رو به خشایار داشت ساک میزد
ایستادم و کیر لیزمو مالیدم مثل سنگ سفت شده شده احساس کردم همه جونم داره به سمت سر کیرم حرکت میکنه یه نعره ای زدم و همه آب کیرمو رو موهای خرمایی زنم که پشت کمرشو تا نزدیکی باسنش پوشونده بود خالی کردم و بی حال برگشتم روبروشون نشستم رو کاناپه .خشایار الهام رو بلند کرد که دیگه ساک نزنه و بیاد بشینه روی کیرش . الهام که بلند شد و میخواست بشینه روی کیر خشایار بقدری این منظره برام شهوت داشت که آروم گفتم عاشقتم زن جنده من . با گفتن این حرف همزمان کیر خشایار هم تا انتها تو کس زنم فرو رفته بود و با برخورد سر کیر خشایار به دهانه رحم زنم الهام شروع کرد به لرزش های خفیف و پنجه هاشو تو رون خشایار فرو کرد و برای بار دوم ارضا شد . قیافه زنم دیدن داشت موهای پریشون چشمای خمار گونه های سرخ و بدن سکسیش و یه مرد با کیر سفت و داغ منتظر گاییدنش .با دیدن این منظره کیرم دوباره داغ شد اما سفت نمیشد دیگه فقط باد کرده بود اما شل و بشدت تحریک پذیر ! الهام روی کیر خشایار بالا و پایین می کرد و سینه های خوش فرمش به زیبایی تو هوا می رقصیدن . پاهای نحیف الهام طاقت نگه داشتنشو نداشتن خشایار زنم رو برگردوند به سمت خودش اینجوری الهام کاملا رو بدن خشایار نشسته بود و کیر خشایار هم تا ته تو زنم بود . این پوزیشن مورد علاقه الهام زنم بودعاشق این بود که وقتی کیر تو کسشه سینه هاش رو هم تو دهنم بذاره تا بمکم براش و الان خشایار داشت بجای من این کار رو می کرد. رفتم نزدیکشو از پشت شروع کردم به لیسیدن کس و کون زنم و کیر خشایار که مشغول رفت و آمد به کس خیس زنم بود یک لحظه خشایار کیرشو از کس زنم کامل درآورد و من شروع کردم به ساک زدن کیرش … تا انتها میکردم تو دهنم و سعی می کردم همه کیرشو بخورم کیرشو از دهنم کشید بیرون و دوباره فرو کرد تو کس زنم … الهام کاملا تو فضا بود و اصلا متوجه این وقفه 20-30 ثانیه ای و اینکه من برای خشایار ساک زدم نشد خشایار خسته شد و الهام رو بلند کرد گذاشته رو میبل و جلوی کس الهام زانو زد کیرشو فرو کرد تو کس خیس زنم که آب کسش تمام رون خودش و تخمای خشایار رو خیس کرده بود کمتر از دو دقیقه تو این وضع بودن و تلمبه های مداوم خشایار تو کس زنم که الهامم برای سومین بار شروع کرد به لرزش و جیغ میزد که نگه ندار تندتر بکن خشایار هم محکم کیرشو می کرد تو کس الهام و زنم برای بار سوخم ارضا شده بود و بدنش بطور کامل سست شده بود داد میزد بسه دیگه آب کیر میخوام آب کیرتو بیار لعنتی خشایار هم سه چهار دقیقه دیگه تلمبه زد و گفت جنده آبم داره میاد چیکار کنم الهام گفت تشنمه میخوام بخورمش منم که کیرم اینقدر تحریک شده بود که منتظر دو بار بالا پایین کردن بود آبم بیاد . خشایار کیرشو کشید بیرون و بالای سر زنم ایستاد منم رفتم کنارش ، الهام بسختی خودشو تکون داد و نشست رو زمین جلوی کیر خشایار و من و دهنشو باز کرد و منتظر کیر و آبکیر !
خشایار کیرشو با دست گرفته بود و وحشیانه جلوی دهن زنم جق می زد و با یه نعره غیرارادی کیرشو فرو کرد تو دهن اهام تا ته فشار داد جوری که الهام بدبخت نمیتونست نفس بکشه و دست و پا میزد خشایار هم مشخص بود داره آبشو ته گلوی زنم خالی میکنه دیدن این لحظات کیر نصفه جون منو هم به اوج رسوند و چند ثانیه بعد این من بودم که آبمو رو صورت زنم میپاشیدم..البته آبی که نمونده بود بی رنگ و شفاف و رقیق وحشیانه کیرمو میمالیدم و آبمو میپاشیدم رو صورت الهام زنم خشایار که کیرشو کشید بیرون از دهن الهام ، زنم هرچی آبکیر تو دهنش بود رو قورت داد و پشتش تونست یه نفس عمیق بکشه !خشایار گفت جنده من شدی؟؟ مزه آب کیرمو دوست داشتی؟ منتظر جواب الهام نموند و بهم گفت زنت خیلی کس خوبی بود حال کردم دمت گرم !
پرسید سرویس کجاست میخواست بره خودشو بشوره بهش نشون دادم و برگشتم نزدیک الهامم ، عشقم دیدم بدن زیباشو بیحال تکیه داده به مبل و داره منو نگاه میکنه رفتم جلو و اروم بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم و لبای شیرینشو بوسیدم و زبونشو لیسیدم آروم دم گوشم گفت عاشقتم همسر خیلی دوستت دارم بهم گفت خیلی خوابم میاد دارم بیهوش میشم بلندش کردم بردمش رو تخت گذاشتم و مثل یه فرشته معصوم خوابید.
انگار نه انگار که این فرشته معصوم تو همین الان سه بار زیر کیر دوست شوهرش ارضا شده .
خشایار از سرویس اومد بیرون و سه چهار دقیقه صحبت کردیم و سریع لباس پوشید و رفت . بعد رفتن خشایار رفتم کنار الهام رو تخت دراز کشیدم افکار و احساسات متفاوت و متناقض باز اومدن سراغم اما اینبار خیلی قویتر از دفعه قبل… عشق میومد و میرفت نفرت هم همینطور بی اعتمادی سرد مزاجی شهوت حس سبکی دوست داشتن احساس مسئولیت و…. نمیشه رفت و آمد این احساسات رو دقیقا بیان کرد اونایی که تجربه کردن شاید متوجه بشن من از چی دارم حرف می زنم الهامم دو ساعت خوابید وقتی از خواب بیدار شد بشدت احساس ضعف و گشنگی میکردیم بسختی بلند شدیم رفتیم بیرون برای شام یه فست فودی که همیشه میرفتیم ! غذا خوردیم و اومدیم بیرون یکم به سرمون باد خورد و برگشتیم خونه بدون اینکه کلامی بینمون رد و بدل بشه . رسیدیم خونه احساس کردیم لازمه که با هم حرف بزنیم . وقتی جفتمون احساساتمونو بهم گفتیم دیدیم تقریبا شبیه همه حس و ادراکمون از وضعیتی که داشتیم و تجربه ای که کرده بودیم . بعد از یه گفتگوی کوتاه و کاملا هماهنگ به این نتیجه رسیدیم که این تجربه رو دوباره تکرار نکنیم و به عنوان یه خاطره و تجربه مشترک مثل یه راز بینمون بمونه . با یادآوری خاطره اونروز و دیدن عکسهاش هنوز که هنوز سکس گرم و رویایی رو با هم تجربه می کنیم . تلاش میکنم عکسها رو با قبلا با یه اکانت دیگه ام تو شهوانی گذاشته بودم و پاکش کردم رو تو کامنتها بذارم که بتونین بهتر تصور کنین …
ممنون
نوشته: کامران شوهر الهام
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید