داستان سکسی تقدیم به شما
این داستان کاملا واقعی هست و فقط اسامی مستعار هستن . من آرمین هستم یه پسر ۲۱ ساله .
دو ماه بعد از اتفاقات اخیر رابطم با مارال حسابی خوب شده بود ، شوهر مارال از اون آدمایی بود که ماهی یبار زنشو میکنه و اونم یه دقیقه ای ارضا میشه و سرد بود تو سکس ، برعکسش مارال یه دختر بشدت حشری و داغ بود و سرد بودن شوهرش کلافش میکرد ، در حدی که هر روز خونشون دعوا بود سر این موضوع . ارضانشدنش و کیفیت پایین سکسش باعث شده بود که با مردم پرخاشگر شه و بیحوصله باشه ، مثل من ، من و مارال از لحاظ نیاز جنسی به صورت کامل همدیگه رو تأمین میکردیم واسه همین هم مارال با شوهرش رابطش خوب شده بود و توی کار و ورزشش هم موفق بود و هم من میونم با خانوادم خوب شده بود و توی درس و دانشگاه هم هر روز داشتم پیشرفت میکردم ، حالم بقدری خوب بود که تونسته بودم مصرف دارو های ضد افسردگی رو کم کنم و تقریبا قطعش کرده بودم ، اعصابم آروم شده بود تا اینکه مارال با شوهرش رفت مسافرت خارج از کشور و قرار شد یکی دو ماهی توی سفر باشه ، توی اون مدت تقریبا ارتباطم با مارال قطع بود و دو سه روز یبار فقط حال همو میپرسیدیم توی تلگرام
بعد از یه روز نسبتا سخت و خسته کننده وارد انجمن کیر تو کس شدم ، توی قسمت پیامها یه سری پیام اومده بود ، بين این همه پیام چرت و پرت یکی از پیام ها توجهم رو جلب کرد ، نوشته بود :
سلام ما زوجیم اگه با پارتنرت ( منظورش مارال دوست دختر متاهلم بود که عکسای سکسای خشنم باهاش رو باهاش توی تاپیکم میذاشتم ) پایه ضربدری هستید به آیدی زیر پیام بده
پروفایلش عکس و مشخصات نداشت و معلوم نبود واقعیه یا فیک
میدونستم مارال اهل این چیزا نیست ، با اینکه توی سکسامون انواع و اقسام فانتزی هارو انجام داده بودیم ولی هیچوقت حتی حرف یه نفر یا نفرات دیگه رو توی سکسمون نزده بودیم ، از طرفی هم مارال چون متاهل بود خودمم خوشم نمیومد ریسک کنم و توی دردسر بیوفتیم .
از سر کنجکاوی بهش پیام دادم و ده دقیقه بعد جواب داد ، ازشون مشخصات خواستم، خودشو معرفی کرد ، اونجا فهمیدم اسمش سپهره و اسم زنشم ساراست ، یه سری عکس و اثبات که ازش گرفتم مطمئن شدم زوج هستن ، کمی صحبت کردیم و عکس رد و بدل کردیم ، قیافه خودش و زنش خوب بود و انصافا خوشتیپ بودن ، توی عکساشون اندامشون هم خوب بود ، ولی سنشون ازم بیشتر بود سپهر حدودا ۳۴ سالش بود و سارا هم ۳۰ سالش ، بهش گفتم با پارتنرم صحبت میکنم و خبرت میکنم ، ولی به مارال هیچی نگفتم چون میدونستم بگمم قبول نمیکنه و کلا بیخیالش شدم . اون لحظه زیاد از سپهر خوشم نیومد چون هم سنش ازم بیشتر بود و هم توی عکسش هیکلی بنظر میومد و از من گنده تر بود
سه روز بعدش سپهر بهم پیام داد :
_سلام داداش خوبی ؟ چه خبر ؟ با مارال خانوم صحبت کردی راجب ضرب
+سلام ممنون خوبم ، آره صحبت کردم قبول نکرد شرمنده ( به دروغ)
_ای بابا حیف شد ، هم من و هم سارا خیلی ازتون خوشمون اومده بود ، مخصوصا من خیلی تو کف بدن مارال موندم
از این حرفش یجوری شدم و خواستم بلاکش کنم ، ولی یکم که فکر کردم دیدم بدبخت نه بی احترامی کرده و نه چیز بدی گفته واسه همین فقط واسش نوشتم : دیگه نشد دیگه شرمنده بای
گوشیو کنار گذاشتم و رفتم به کارام رسیدم ، دو ساعت بعدش تقریبا ساعت هشت شب بود که سپهر دوباره پیام داد :
_سلام خوبی ؟ امشب بیکاری؟
+سلام ممنون ، چطور ؟
_میتونی امشب بیای
گفتم که پارتنرم اوکی نیست ( از سمج بودنش عصبی شدم)
_پارتنرت رو کاری ندارم ، منظورم اینه که خودت تنها بیای ، سارا از عکسات خوشش اومده ، دوست داره گروپ بزنیم با هم
کمی تعجب کردم ، مارال با شوهرش مدتی بود رفته بودن مسافرت خارج از کشور و تقریبا یه ماه بود سکس نداشتم و بخاطر همین اون لحظه حشری بودم و گفتم :
+اوکی لوکیشن بفرست
_ساعت ده ده و نیم اینجا باش پس منتظرتیم
آدرسش سمت مرزداران بود و تقریبا بیست دقیقه با خونمون فاصله داشت ، سریع رفتم حموم و دوش گرفتم و پشمامو زدم و حاضر شدم ، از طرفی کمی ترسیده بودم چون سپهر خیلی سریع و بی مقدمه باهام قرار گذاشته بود واسه همین با ماشین خودم نرفتم و اسنپ گرفتم ، به مادرم اینا هم گفتم میرم مهمونی خونه یکی از دوستام و شاید شب نیام ، توی مسیر هر چی نزدیک تر میشدم ترس بیشتر وجودم رو میگرفت و حشرم کمتر میشد ، شاید طرف مامور بود و اینجوری میخواستن دستگیرم کنن بخاطر عکسا و تاپیکام توی سایت ، شاید خفتگیر بود و هزار شاید دیگه ، ولی از طرفی هم انواع و اقسام اثبات رو داده بودن و مطمئن بودم زوج هست و یه کرمی به جونم افتاده بود که تا تهش رو برم ، دم در که رسیدم با اینکه سپهر آدرس دقیق و شماره پلاک و واحد رو داده بود ولی پیام دادم که من رسیدم ، اون لحظه خندم گرفت ، نه شماره ای از سپهر داشتم نه چیزی ، اگه سرکاری بود باید دست از پا دراز تر برمیگشتم خونمون ، تو همین فکرا بودم که سپهر آز آیفون گفت آرمین جان بیا طبقه سوم و در رو باز کرد ، تابستون بود شب خنکی بود ، بخاطر استرس حسابی عرق کرده بودم و گیج شده بودم جوری که آسانسور رو اصلا ندیدم و از پله ها رفتم طبقه سوم، توی راه پله بودم که سپهر در واحدشون رو باز کرد .
با دیدن سپهر به معنای واقعی کلمه پشمام ریخت ، یه آدم هیکلی بدنساز که هیکلش قشنگ دوبرابر من بود و دور بازوش اندازه دور پای من بود ، توی عکسش هیکلی بودنش در این حد زیاد معلوم نبود ، وقتی سپهر رو دیدم مغزم هنگ کرد و از ترس همونجا توی راه پله وایسادم ، تو فکرم بود از همون راهی که اومدم برگردم که یهو سارا اومد بغل دست سپهر و با هم جلو در منتظر من وایسادن ، با دیدن سارا کمی خیالم راحت شد و دوباره به راهم ادامه دادم و وارد خونه شدم ، با همدیگه دست دادیم و روبوسی کردیم، بوی مشروب قشنگ از سارا حس میشد و معلوم بود حسابی خورده ولی سپهر سرحال بود ، روی مبل نشستیم و کمی سلام و احوال پرسی کردم باهاشون و میخواستم یجوری سر حرفو باز کنم و گفتم :
من : خونه قشنگی دارید
سپهر : فدات ، راحت اومدی ؟
من : آره، فقط اینجوری که شما سریع پیشنهاد دادی فکر نمیکردم واقعی باشید تا دم در که اومدم
سپهر: آره امشب یکم درینک زدیم ، گفتیم تنها نباشیم
سارا : چند سالته ؟
من : ۲۰
سارا : فاتزیشو داشتیم با یکی کوچیکتر از خودمون گروپ بزنیم ولی تو دیگه خیلی بچه ای ، خب دیگه بیخیال احوالپرسی، بریم اتاق
از اینهمه سرعت و عجله سارا واسه سکس تعجب کردم ، نمیدونم بخاطر مشروب بود یا بخاطر تجربه زیادشون توی سکس گروهی بود که انقدر سریع پیش میرفتن ، انتظار داشتم حداقل یکی دو ساعت طول بکشه تا یخ بینمون آب بشه و بریم سراغ سکس ولی پنج دقیقه از دیدارمون نگذشته بود که سه تایی توی اتاق خواب وایساده بودیم .
سارا فقط یه سارافون تنش بود که وقتی درش آورد لخت مادر زاد بود ، بعد از اینکه لخت شد اول شلوارک راحتی و تیشرت سپهر رو در آورد بعد اومد سراغ من ، تیشرتمو در آورد و یه لیس از سینه هام زد و بعد رفت سراغ شلوارم و شروع کرد به باز کردن دکمه هام و خودش هر سه نفرمون رو لخت کرد .
سارا بدن خوبی داشت، قدش حدودا ۱۶۵ بود و سینه هاش ۶۵ بود ، کون بزرگی داشت در حالی که شکم و پهلو نداشت، چهرش هم خوب بود و موهاشو دم اسبی بسته بود ، سپهر هم قدش حدودا ۱۹۰ بود و هیکل ورزیده و عضلانی داشت ، شکمش هم سیکس پک بود و معلوم بود حسابی ورزش میکنه ، هیکلش از من بزرگتر بود ولی خنده دار اینجا بود که کیرش اندازه مال من یا حتی کمی کوچیکتر بود و اصلا به هیکلش نمیخورد ، سارا نشست روی زانوهاش و شروع کرد به ساک زدن واسه من ، همزمان هم با دست کیر سپهر رو میمالید تا شق شه ، زیاد توی ساک زدن حرفه ای نبود و فقط چند سانت اول کیرمو تو دهنش عقب جلو میکرد، دهن کوچیکی داشت معلوم بود بیشتر از این تو دهنش جا نمیشه ، چند دقیقه که برام خورد کیرم حسابی شق شد ، سپهر رفت دراز کشید روی تخت، سارا هم رفت جلوش نشست و شروع کرد به ساک زدن برای سپهر و کونش رو هم سمت من قمبل کرد، سپهر که با دستاش سر سارا رو گرفته بود و داشت ریتم ساک زدنش رو تنظیم میکرد بهم گفت: آرمین بیکاری چرا ، بیا از پشت بکن تو کسش، کیرم با آب دهن سارا کاملا خیس بود ، رفتم لب تخت وایسادم و کیرمو با کص سارا تنظیم کردم و شروع کردم به تلمبه زدن ، بر خلاف کص مارال که بشدت تنگ بود و کلی زمان لازم بود واسه گشاد کردنش کص سارا زیاد تنگ نبود و کیرم راحت رفت توش ، چند دقیقه همینجوری تلمبه زدم توی کص سارا و راستش بخاطر گشادی چیز زیادی حس نمیکردم ، البته سارا گشاد نبود و مارال چون خیلی تنگ بود من به اون عادت داشتم که یهو سپهر تو همون حالتی که سارا داشت کیرشو میخورد دو تا از انگشتاشو کرد تو دهن سارا تا سارا خیسش کنه بعد خم شد و با یه دستش یه لپ کون سارا رو باز کرد و با اونیکی دستش همزمان دو تا انگشتش رو کرد تو کون سارا در حالی که کیر من همزمان تو کصش بود و شروع کرد به عقب و جلو کردن انگشتاش تو کون سارا ، سارا حتی آخ هم نگفت و بدون توجه به سپهر مشغول ساک زدن بود ، معلوم بود سپهر دیوث توی سالهای زندگیشون حسابی سارا رو از کص و کون گشاد کرده که اینجوری راحت داشت کونش میذاشت ، بعد از چند ثانیه سپهر دو تا انگشت دست دیگشم کرد تو کون مارال و سوراخ مارالو قشنگ گشاد کرد و گفت:
_آرمین بکن تو کونش حاضره
+چه راحت گشاد شد معلومه حسابی ازش کار کشیدیا
_زندگی متاهلی همینه دیگه، قبل از اینکه بیای مارال یه ساعت فقط داشت کونشو برات حاضر و تمیز میکرد ، بکن تا جمع نشده سوراخش
کیرم تو کص سارا حسابی خیس شده بود ، همونجوری از کصش کشیدم بیرون و به آرومی کردم تو کونش، همون لحظه اول ورود کیرم به کونش گرما و حرارت لذت بخشی رو توی سوراخش احساس کردم که تا حالا تجربش نکرده بودم ، با مارال کلا یکی دو بار اونم بزور بخاطر تنگی شدید از کون سکس کرده بودم و اونم بزور نصف کیرم میرفت تو کونش و اولین باری بود که داشتم انقدر راحت کون میکردم ، از کص خیلی گرم تر بود ، بعد از یکی دو دقیقه تلمبه ی آروم وقتی دیدم کونش حسابی جا باز کرده شروع کردم به محکم تلمبه زدن، حسابی صدای شالاپ و شلوپ اتاق رو پر کرده بود . در حین تلمبه هر از گاهی من اسپنک میزدم رو کون سارا ، گاهی هم سپهر خم میشد و کون زنشو اسپنک میکرد .
بعد از چند دقیقه سارا گفت جاتونو عوض کنید ، منم واسه اینکه نفسی تازه کنم از کونش کشیدم بیرون و با اینکه کون سارا بشدت تمیز و خوشبخو بود پیش خودم گفتم شاید سارا خوشش نیاد کیری که از کونش در اومده رو ساک بزنه و روی کیرم پر بود از کرم سفید رنگ و غلیظ و لیزی که از کون سارا ترشح شده بود واسه همین خواستم برم سمت دستشویی که کیرمو بشورم که سپهر گفت:
_کجا آرمین جان ، چیزی لازم داری؟
+نه ممنون، میرم کیرمو تمیز کنم که سارا خانوم ساک بزنه
_نمیخواد بری ، بیا اینجا سارا با دهنش برات برق میندازه کیرتو
رفتم دراز کشیدم و سارا شروع کرد به لیسیدن و ساک زدن کیرم و خوردن اون کرم سفید رنگ ، سپهرم رفت پشت مارال شروع کرد به تلمبه زدن تو کون مارال، دو دقیقه بعد سپهر کیرشو از تو کون سارا در آورد و کرد تو کصش و با فریاد ارضا شد تو کص زنش و سارا هم همچنان مشغول ساک زدن بود، سپهر از اتاق رفت بیرون و روی مبل توی پذیرایی نشست تا کمی استراحت کنه ولی من و سارا همچنان مشغول بودیم ، بعد از چند دقیقه ساک زدن سارا پاشد که بشینه روی کیرم ، چون سپهر تو کص سارا ارضا شده بود کیرمو کردم تو کونش و سارا شروع کرد به بالا پایین کردن روی کیرم و لب گرفتن ازم ، تا یه ساعت قبلش هیچکدوم همدیگه رو نمیشناختیم و کاملا غریبه بودیم ولی حالا کیرم تا خایه تو کون سارا بود در حالی که شوهرش هم داشت همراهی میکرد ، سپهر همچنان مشغول استراحت بود . بعد از چند دقیقه بالا پایین شدن سارا روی کیرم سارا برای بار دوم ارضا شد و پاهاش شروع به لرزیدن کرد ، وقتی دیدم خبری از اومدن آبم نیست به سارا گفتم چند دقیقه استراحت کنیم و اونم قبول کرد، رفتم نشستم پیش سپهر ، سارا هم رفت دستشویی تا کصشو که از آب سپهر پر شده بود بشوره .
سپهر پرسید:
_چطور بود ؟ ارضا شدی
+عالی ولی هنوز آبم نیومده
_پس معلومه کمر سفتی داری
+سارا خانوم اذیت نشه ؟
_نترس سارا پر رو تر از این حرفاس ، تو شاید کم بیاری ولی اون ول کن نیست، سارا دوست داره داخلش ارضا شی ، اینجوری بیشتر لذت میبره
توی سکسام با مارال حداکثر بعد سی چهل دقیقه ارضا میشدم ولی برام عجیب بود که چرا هنوز خبری از اومدن آبم نیست ، نمیدونم بخاطر استرس دیدار اولمون بود یا چون کیرم به تنگی کص مارال عادت کرده بود کص سارا بنظرم گشاد میومد ، هر چی که بود مطمئن بودم حتی نزدیک ارضا شدن هم نیستم .
سارا از دستشویی اومد بیرون و گفت زنگ تفریح تموم شد بریم سراغ برناممون، معلوم بود حسابی مست کرده و مشروب خورده ، سه تایی رفتیم توی اتاق، سپهر دراز کشید روی تخت ، سارا هم بعد از چند تا ساک و شق کردن و خیس کردن کیر سپهر رفت نشست روی کیرش و کیر سپر رو کرد توی کصش و شروع کرد به لب گرفتن با سپهر و قربون صدقه سپهر رفتن ، همزمان سپهر با دستاش کون مارالو از هم باز کرد و گفت :
+آرمین بیا تو هم از پشت بکن تو کونش با هم تلمبه بزنیم
_اوکی بزار خیسش کنم
+نمیخواد همونجوری خشک بکن تو کونش ، دو تا تلمبه بزنی کیرت تو کونش خیس میشه
کیرمو خشک خشک فرو کردم تو کون سارا ، ناله های سارا بلند شد ، همزمان با هر تلمبه ای که تو کون سارا میزدم کیر سپهر رو احساس میکردم که داره تو کس زنش تلمبه میزنه و تنها چیزی که کیر من و سپهر رو از هم جدا کرده بود پرده ی نازک بین کص و کون سارا بود ، بعد از چند دقیقه تلمبه زدن تو کون سارا کیرم حسابی لزج و لیز شده بود تو کونش و دیگه از خشکی خبری نبود ، چند دقیقه که همزمان تو کص و کون سارا تلمبه زدیم سارا از شدت لذت ارضا شد و پشت سرش هم سپهر دوباره تو کص زنش ارضا شد ، سارا که حسابی داغ کرده بود داشت با سپهر عشق بازی میکرد و منم با افزایش حرارت سوراخ کونش فهمیده بودم که هر لحظه داره داغ تر و حشری تر میشه و تلمبه هامو سریع تر کردم ، کیر سپهر توی کس سارا کم کم کوچیک شد و از کصش در اومد و سپهر رفت دوباره یه نفسی بگیره و برگرده، منم سارا رو داگی کردم و دوباره شروع کردم به تلمبه زدن تو کونش و همزمان موهاشو از پشت گرفتم و سرشو به سمت عقب کشیدم، صدای شالاپ شلوپ کل خونه رو پر کرده ، کون سارا نسبت به بقیه بدنش بزرگتر بود و با هر تلمبه مثل ژله میلرزید، بعد از چند دقیقه خسته شدم و کیرمو از توی کونش بیرون کشیدم و به غاری که واسش درست کرده بودم چند ثانیه نگاه کردم ، کونش به اندازه یه سکه باز مونده بود و دور سوراخ کونشم کرم سفید رنگی بود که از سوراخ کونش ترشح شده بود و بر اثر تلمبه های من حالا دور سوراخش مالیده شده بود ، دراز کشیدم روی تخت تا سارا ساک بزنه برام بعد از کمی ساک زدن پاشد و خواست با کص بشینه روی کیرم و با دستش کیرمو گرفت و روی کصش تنظیم کرد ، چون قبل از من سپهر توی کصش ارضا شده بود و خوشم نمیومد آب سپهر به کیرم بخوره به سارا گفتم بکن تو کونت که گفت :
_نه میخوام کیرتو بکنم تو کصم که با لیزی آب سپهر تلمبه بزنی، اینجوری بیشتر حال میکنی
تا خواستم حرفی بزنم لبشو چسبوند به لبام و نشست روی کیرم و یه ضرب کیرمو کرد توی کصش، مخلوط آبکیر سپهر و آب کص سارا گرما و لیزی عجیبی رو توی کص سارا ایجاد کرده بود که انصافا لذت بخش بود، بعد از چند دقیقه بالا پایین شدن روی کیرم سارا پرسید:
_چطوره کصم ؟ حال میده با آب سپهر تلمبه میزنی ؟
+آره بد نیست، لذت بخشه
_تو هم هر وقت آبت اومد خالی کن توم تا سپهر با آبت تلمبه بزنه و سوراخمو گشاد کنه . چند سالته ؟
+۲۰
_خیلی بچه ای ( با خنده )
+آره یبار گفته بودی
_ولی خوب کارتو بلدی ، تا هر وقت من بخوام میتونی بیای ، من نخوام نمیتونی ، پس همیشه همینجوری خوب بکن که بخوام
+چشم
چند دقیقه بعد سپهر اومد پیشمون و کیرشو همونجوری یه ضرب کرد تو کون سارا و شروع کرد به تلمبه زدن .
سپهر: آرمین تونستی ارضا شی ؟
من : نه هنوز
سپهر: پسر تو چه کمری داری دو ساعته بکوب داری میکنی
سارا : بچم هنوز تو شوکه
من : آره واقعا هنوز نتونستم هضم کنم امشبو
سارا : من که عجله ای ندارم و تا خود صبح پایم
کیر من تو کص سارا بود و کیر سپهر تو کونش و این تلمبه های همزمان باعث شد تا سارا دوباره ارضا شه و کصش حسابی داغ و خیس شد و این موضوع خیلی لذت بخش بود ، حدودا یه ربع توی همون حالت سارا رو از کص و کون کردیم که سپهر برای بار سوم ارضا شد و آبشو تو کون زنش خالی کرد و بیحال افتاد روی تخت و دوباره من و سارا موندیم، بعد از یکی دو دقیقه تلمبه زدن ما هم رفتیم برای استراحت تا هم سارا کص و کونشو بشوره و یه سیگار بکشه و هم من یه چیزی بخورم تا حالم جا بیاد ، ساعت سه صبح شده بود و من از ساعت ده شب تا اونموقه کلا توی سکس بودم و شاید کلا یک ساعتشو استراحت کردیم و بقیش همش سکس بود ، مهلت نفس کشیدن به سارا نمیدادیم و یا من و سپهر با هم میکردیمش یا اون میرفت یه نفسی بگیره من میکردم و من میرفتم چند دقیقه استراحت میکردم و سپهر تلمبه میزد ، از اینکه آبم نمیومد بدجوری کلافه شده بودم، از یه طرف گشادی سارا نسبت به مارال کارمو سخت کرده بود از طرفی هم شوک این دیدار ناگهانی نمیذاشت ارضا شم ، سارا با اینکه چهار پنج ساعت بود بکوب زیر کیر بود ولی خسته نمیشد و همچنان با لذت مشغول دادن بود ، سپهر دراز کشید و سارا رفت نشست روی کیرش و مشغول لب گرفتن شدن که یهو سپهر کیرشو از کص سارا درآورد و کرد تو کونش و به من گفت : آرمین بیا تو هم بکن تو کونش همزمان از کون بکنیمش ، سارا که یهو انگار برق بهش وصل کرده باشن گفت نه نکن نمیتونم که سپهر بی اعتنا به سارا با دستاش لپای کون زنشو به سمتم باز کرد و سارا رو محکم نگه داشت که تکون نخوره ، منم کیرمو گذاشتم دم کون سارا و شروع کردم به فشار دادن، داد سارا رفت هوا و همش ناله میکرد که نمیتونم و درد داره ، کون سارا واسه ورود یه کیر کاملا مناسب و گشاد بود ولی هر کاری کردیم دو تا کیر تو کونش جا نشد که نشد و در نهایت بیخیال شدیم ، سپهر دوباره کرد تو کص سارا تا من بتونم تو کون زنش تلمبه بزنم و دو تایی شروع کردیم به گاییدنش، ده دقیقه توی همین حالت سکس کردیم و بعد سپهر پاشد و بصورت داگی کیرشو کرد تو کون مارال و بعد از چند تا تلمبه تو کون سارا برای بار چهارم ارضا شد و بیحال افتاد یه گوشه از تخت و گفت من دیگه مثل چوب خشک شدم و دیگه نمیتونم شما ادامه بدید .
منم از بس تو کص و کون سارا تلمبه زده بودم دیگه احساس میکردم کیرم زخم شده و دیگه کم کم با هر تلمبه و اصطکاک کیرم با سوراخ سارا توی پوست کیرم احساس سوزش میکردم ، بعد از ارضا شدن سپهر سارا به کمر روی تخت دراز کشید و گفت بیا روم ، کیرم رو دم سوراخ کونش تنظیم کردم و سارا خودش با دست کیرمو به سوراخش هدایت کرد و مشغول تلمبه زدن شدم و همزمان با تلمبه زدن تو کونش دستاشو دور گردنم حلقه کرد سرمو به سمت لباش فشار داد شروع کرد به لب گرفتن ازم ، کم کم احساس کردم دارم ارضا میشم و گفتم :
من : دارم ارضا میشم کجا بریزم
سپهر: هر جا دوست داری خالی شو داداش فکر زن خودته
سارا که متوجه شده بود دارم ارضا میشم لباشو چسبوند به لبام و با حرارت مشغول لب بازی شد و اجازه نمیداد لبم رو از لبش جدا کنم ، لحظه آخر کیرمو از کون سارا درآوردم و و کردم تو کصش و با تمام توان توی کسش تخلیه شدم ، سارا همچنان مشغول لب گرفتن از من بود و پاهاشو دور کمرم حلقه کرده بود ، کامل که تخلیه شدم به آرومی از روی سارا کنار رفتم و روی تخت خوابیدم، هر تامون روی تخت ولو بودیم و سارا وسطمون بود در حالی که آبکیر من و سپهر کصشو پر کرده بود و هیچکدوم از شدت خستگی نای تکون خوردن نداشتیم
سپهر: خسته نباشی ، بالاخره اومد پس
من : فدات ، آره دیگه تمام توانمو جمع کردم
سارا : چطور بود؟
من : عالی
سپهر: تا حالا چهار بار پشت سر هم ارضا نشده بودم ، دارم میمیرم از خستگی
چند دقیقه بعدش سپهر و سارا مشغول قربون صدقه همدیگه رفتن شدن و جوری مشغول نوازش هم شدن که انگار من اصلا اونجا وجود ندارم، منم بیحال روی تخت بغل دستشون دراز کشیده بودم ، سپهر چند دقیقه بعدش خوابش برد ، من با اینکه خسته بودم ولی چند دقیقه بعدش کیرم دوباره شق شده بود اما پوستش حسابی قرمز شده بود و میسوخت و مطمئن بودم دیگه امشب کاری از دستم بر نمیاد برای همین روی تخت مشغول لب بازی با سارا و مالشش شدم که تا نیم ساعت همینجوری ادامه دادیم تا سارا هم خوابش برد ، برام عجیب بود که چجوری با وجود یه غریبه توی خونشون انقدر راحت خوابیدن، ساعت پنج صبح بود ولی من خوابم نمیبرد با اینکه خسته بودم ، دو ساعت همونجوری روی تخت غلط خوردم و به محض اینکه ساعت هفت شد پاشدم لباس پوشیدم، سارا و سپهر مثل خرس خوابیده بودن و خواب هفت پادشاه رو میدیدن، با چند تا تکون سارا رو برای تشکر و خداحافظی بیدار کردم و سپهر هم خواب آلود پاشد، جفتشون تا دم واحد همونجوری لخت مادر زاد همراهیم کردن و خداحافظی کردیم و رفتم خونه، از شدت خستگی تا شب خوابیدم و وقتی بیدار شدم به سپهر پیام دادم و کلی ازشون بابت شب قبل تشکر کردم، سپهر هم گفت خودشو سارا باهام اوکی بودن و هر وقت خواستم میتونم برم پیششون و شمارشو هم بهم داد توی تلگرام.
بخاطر سکس طولانی اون شب و تلمبه های زیاد پوست کیرم حسابی ساییده شده بود و میسوخت و یه هفته طول کشید تا خوب بشم و تا یه هفته نمیتونستم سکس کنم ، بعد از اون دیگه کارمون هر یه شب در میون شده بود گروپ سکس و هر بار که میرفتم دو سه ساعت حسابی با سپهر سوراخای سارا رو غار میکردیم، تقریبا سه چهار هفته از آشناییمون گذشته بود و توی این مدت حسابی با سپهر و سارا رفیق شده بودم و حتی بعضی وقتا با سپهر بیرون میرفتیم، توی این مدت مارال هم از سفر برگشته بود و لحظه شماری میکردم برای دیدنش، سارا همیشه آماده بود و خوب بود ولی هیچ جوره قابل مقایسه با مارال نبود چون نه بلد بود مثل مارال ساک حلقی بزنه ، نه آبکیر میخورد و نه اهل فانتزی هایی بود که با مارال انجام میدادم ، کل سکسامون هم با سارا توی سه چهار تا پوزیشن خلاصه میشد و زیاد اهل خلاقیت نبود ، تنها مزیتی که سارا نسبت به مارال داشت کون بشدت تمیز و داغش بود که همیشه حاضر بود ، جوری که بیشتر سکسام با سارا از کون بود و زیاد با کصش کاری نداشتم و لذت بخش ترین صحنه همیشه برام اونجایی بود که کیرمو از تو کون سارا در میاوردم و کون سارا همچنان به اندازه یه سکه گشاد بود و به آرومی جمع میشد و سپهرم همیشه به شوخی میگفت سوراخ کون سارا رو به نام من زده ، البته قبل از من هم نفر سوم هایی داشتن و یبار سارا توی مستی وقتی داشتم میکردمش این موضوع از دهنش پریده بود ، بعد از یه ماه از آشنایی یبار موقع استراحت وسط سکس با سپهر روی مبل نشسته بودم و سارا هم دستشویی بود که سپهر گفت:
_آرمین کاش اون دوست دختر متاهلت رو راضی میکردی واسه ضربدری، بد جوری تو کف عکساشم، توی سکس هم که دو تا دختر بهتر از یکیه
+والا چی بگم، بگمم فکر نکنم قبول کنه
_باز حالا تو صحبت کن باهاش ، تو که هر روز داری کص و کون سارا گشاد میکنی جلوم ، یه حالیم تو بده این وسط
پیش خودم کمی فکر کردم ، انصافا داشت راست میگفت، هر روز خونشون بودم و تو یه ماه بیست بار سکس کرده بودیم و بدون هیچ منتی منو تو سکسشون شریک کرده بودن و حسابی کص و کون زنشو گشاد کرده بودم ، سپهر هم پسر خوبی بود مثل رفیقم شده بود، از طرفی هم مارال زنم نبود که بخوام روش غیرتی شم و اگه واسه این موضوع اوکیش میکردم در واقع داشتم از زن یه نفر دیگه مایه میذاشتم، از یه طرفم پیش خودم گفتم بذار سکس مارالو ببینه تا بفهمه سکس به چی میگن و سارا در برابر مارال عددی نیست
بعد از چند ثانیه فکر کردن گفتم :
+ضربدری رو که کلا بیخیال شو چون نمیخوام مارال بفهمه جز اون با کسی رابطه دارم ، ولی اوکیش میکنم تریسام بریم ، فقط به سارا از این موضوع چیزی نگو فعلا
_واقعا؟ اوکی داداش حله دمت گرم
سارا از دستشویی بیرون اومد و دوباره رفتیم دوتایی سراغ کص و کونش و حسابی کردیمش با این تفاوت که اینبار سپهر خودش با ولع کص و کون سارا رو بهم تعارف میکرد و وقتی داشتم تو کون زنش تلمبه میزدم خودش دو دستی کون سارا رو برام باز نگه داشته بود ، معلوم بود حسابی خر کیف شده از وعده ای که بهش دادم .
چند روز بعدش خونمون خالی شد و مارال اومد خونمون تا بعد از دو ماه ندیدن همدیگه یه سکس جانانه بکنیم با هم و منم میخواستم پیشنهادگروپ سکس رو همون روز بهش بدم و انتظارداشتم قبول کنه، واقعا دلم براش تنگ شده بود ، هم برای خودش هم واسه سکس حرفه ای و کص تنگش ، مارال که رسید قیافش حسابی تغییر کرده بود ، برنزه کرده بود و رنگ موهاشم عوض کرده بود ، اندامش هم سکسی تر و ورزشی تر شده بود ، معلوم بود مسافرت حسابی بهش ساخته ، جوری که مثل وحشیا به جون هم افتادیم و توی یه ساعت جفتمون دو بار ارضا شدیم ، بعد از سکس روی تخت مامان و بابام پیش هم دراز کشیده بودیم که سر حرفو باز کردم :
+مارال
_جانم
+نظرت راجب گروپ سکس چیه
_چه گروپی؟
+سکس سه نفره دیگه ، مثلا دو تا پسر همزمان بکننت
_نظری ندارم ، چرا همچین سوالی میپرسی آرمین ؟ ( با تعجب)
+راستش گفتم اگه اوکی باشی تجربش کنیم ، یه رفیق دارم که قابل اطمینان هست و میشه روش حساب کرد
_وااا، آرمین این چه حرفیه؟ مگه من جندم ؟ من تو رو دوست دارم قرار نیست که زیر هر کسی بخوابم
+نه عزیزم این چه حرفیه ،گفتم که اینم یه جور فانتزیه ، اینجوری خودتم بیشتر لذت میبری
_نه عزیزم اصلا دیگه راجب این موضوع صحبت نکنیم که خوشم نمیاد ، تو هم زود خودتو آماده کن که با کیرت خیلی کار دارم و وقت هم کمه ، دو ماه بود یه سکس درست و حسابی نداشتم و داشتم دیوونه میشدم ، میخوام حسابی عوض اون دو ماه رو روت در بیام
از مخالفت مارال خیلی شوکه شدم ، اصلا انتظار نداشتم به این شدت مخالفت کنه ، از شاشیدن تو دهنش تا سکس توی راه پله رو بدون هیچ مخالفتی قبول کرده بود ولی حالا جواب منفی داده بود و حسابی منو کیر کرده بود ، همونجوری که بغل مارال روی تخت دراز کشیده بودم یهو یه نقشه شیطانی به ذهنم رسید …
ادامه دارد …
نوشته: یک فرد درونگرا
نوشته های مرتبط:
سکس با زنِ همسایه قدیمی
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
گروپ سکس با زنم ندا و خواهرش پریسا
سکس گروپ با زن محجبه
گروپ سکس با وحید و نگار
فانتزی من، گروپ سکس
سکس گروپ توپ
گروپ سکس رویایی
اندر حکایت خلقت گروپ سکس
اولین تجربه گروپ سکس
کس تنگ من در گروپ سکس
اولین گروپ سکس من
کسی که باعث گروپ شد
گایش در ارمنستان و گروپ در بوشهر
گروپ ۴نفره
گروپ نافرجام…
اولین گی گروپ من
گروپ سکسی که کیرمو افسانه کرد
خاطره یه گی گروپ نا خواسته
الهام زن شوهردار و سکس دلچسب در جاده یزد (۱)
سکس وعذاب با خانم شوهردار
آشنایی و سکس با زن شوهردار
اولین سکس زندگی با میلف شوهردار (۱)
سکس با زن شوهردار فامیل تو خونه خودش
اولین سکس با سمیه زن شوهردار
شروع سکس یواشکی با فریده ، زن شوهردار فامیل (۱)
سکس نیمه با زن شوهردار و پشیمانی
سکس با ماهی جون زن شوهردار
سکس با زن شوهردار 29 ساله
سکس یک شبه با زن شوهردار
سکس با شیما زن شوهردار
عاقبت سکس با زن شوهردار فامیل (۲)
اولین سکس با طعم زن شوهردار
سکس من و زن شوهردار
عاقبت سکس با زن شوهردار فامیل
اولین سکس زندگیم با زن شوهردار
سکس من و دختر دایی شوهردار
سکس با دختر عمه ی شوهردار
سکس عبرت انگیز با زن شوهردار
سکس با لیلا زن شوهردار
سکس با خواهر شوهردار دوستم
اولین سکس با دخترعمه شوهردار
عاقبت سکس با زنهای شوهردار
دوست دختر شوهردار
مبینا زن شوهردار (۲)
تری سام با پرستار شوهردار
مبینا زن شوهردار
معصومه: زن شوهردار
زینب زن شوهردار فامیل (۱)
خیانت زن شوهردار فامیل
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۳)
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۲)
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۱)
هلیا زن شوهردار
مهسا زن شوهردار
گاییدن برده ی شوهردار ( ۴ و پایانی )
گاییدن برده ی شوهردار (۳)
گاییدن برده ی شوهردار (۲)
گاییدن برده ی شوهردار (۱)
زن شوهردار پایه
فانتزی یک زن شوهردار
عاشقی با لیلا زن شوهردار
سعید و زن شوهردار
یونس و زن شوهردار
رامین و زن شوهردار
ساسان و زن شوهردار
عشق ممنوعه با زن شوهردار
حمید و زنان شوهردار
مجید و زن شوهردار
علی و نسیم زن شوهردار
اولین آشناییم با زن شوهردار
مهسا زن شوهردار دروغگو
دنبال زن شوهردار، نباش
عاشق زن شوهردار شدم
جاری شوهردار دوست دخترم
محسن و زن شوهردار
آرمین و زن شوهردار
شوهردار بود خودش میخاست
کامران با زن شوهردار
لز با فاحشه شوهردار
زن شوهردار و عواقبش
من و زن شوهردار که هنوز پشیمونم
اندر حکایت کردن زنهای شوهردار و کردن یکی از چادریهاش
نامرد زندار و زن شوهردار (۱)
از یه اس ام اس ساده تا عاشق زن شوهردار شدن
رضا و زن شوهردار
اولين سكس زندگي با ميلف شوهردار (۱)
سكس با زن شوهردار سينه بزرگ
معلم شوهردار
۹سال گاییدن زن شوهردار
زن شوهردار حشری
کردن زن شوهردار حین انجام کار
فرار از زن شوهردار
چی شد که زن شوهردار کردم
من و نازلی زن شوهردار
از عشق تا نفرت با زن شوهردار
بلاخره زن شوهردار کردم
پگاه زن شوهردار
مخ زدن زن شوهردار با برنامه سه ماهه
علی رضا و زن شوهردار مسافر
خاطره ی خوب دانشگاه با زن شوهردار
کیوان و زن شوهردار
مریم زن شوهردار حشری
ماجرای مجید و زن شوهردار
مکافات زن شوهردار
زن شوهردار چادری
امیر و زن شوهردار
ماساژ زن شوهردار
۹ سال رابطه با زن شوهردار
من و زن شوهردار (1 )
زن شوهردار و اشتباه من (قسمت آخر)
زن شوهردار و اشتباه من (۳)
زن شوهردار و اشتباه من (۲)
زن شوهردار و اشتباه من (۱)
سکس و سکس و سکس
سکس اینجا سکس اونجا سکس همه جا
سکس تِرِس (سکس و استرس)
اولین سکس بدون سکس…
ُسکس پولی یا بدون سکس زندگی کردن ؟
اولین سکس و بهترین سکس (۱)
از سکس چت تا سکس حضوری
سکس با مشتری خوش سکس
عشق با سکس،سکس با نفرت (۱)
سکس اجباری _ سکس یا زندگی
از آشنایی با سکس تا سکس با خواهرم
سکس رویایی من، سکس جاودانه من
سکس عالی، سکس ناب
سکس فقط سکس فیسبوکی
اولین سکس من ، یک سکس مسافرتی
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید