داستان سکسی تقدیم به شما
–
ناصر حس کرد که مسئله جدیه .. فکر نمی کرد که زنش تا این حد نسبت به اون گستاخی کنه . اون مردایی رو با خودش مقایسه می کرد که هزار جور فسق و فجور داشته و آخرش با زنشون آشتی می کنن .
-ناصر چی شده ..
-نمی دونم . نمی دونم . دارم دیوونه میشم . اون ازم تقاضای طلاق کرده . فکر کنم ازمون فیلم گرفته . اون بی خود حرفی رو نمی زنه که نتونه پاش وایسه .
-کاری ازم بر میاد ;
مرد حوصله گوش کردن به حرفای نلی رو نداشت . حس کرد از هر چی که دور و برشه بدش میاد حتی از خودش . اون دوست نداشت به خاطر عیاشی هاش تاوان سنگینی بده . اون دوست نداشت نوشینو ازد ست بده . اون می خواست به پشتوانه و اطمینان در اختیار داشتن نوشین باشه که میره به دنبال تفریحات دیگه اش . می خواست سر نلی داد بکشه . بهش بگه تقصیر توست که من به این روز دچار شدم . می خواست بهش بگه که بره از جلو چشاش دور شه . ولی حس کرد که تقصیر خودشه . اما اگه اون بهش اظهار عشق نمی کرد;…. چرا من فکر کردم که می تونم به این زندگی مخفیانه ام ادامه بدم . چرا فکر کردم که ماه می تونه زیر ابر پنهون بمونه . نلی دلش واسه ناصر می سوخت اما ته دلش خوشحال بود از این که اون مجبور میشه که زنشو طلاق بده .. ولی اگه دیوونگی ناصر گل کنه .. اگه به نوشین بگه هر غلطی که دلت می خواد بکن و بی جهت به زندان بیفتند باید با خطر اعدام هم روبرو شن …. هر چند حالا دیگه مثل اون وقتا نیست و با پول میشه خیلی چیزا رو خرید ولی تا اونجایی که میشه باید جلوی رسوایی رو گرفت . وارد معادله پیچیده ای شده بود . داشت به این فکر می کرد که آیا موضوع فیلمی رو که از نوشین و نادر بر داشته رو به ناصر بگه یا نه .. اون باید سبک سنگین می کرد و و متوجه می شد که کدوم بیشتر به نفعشونه و احتمال موفقیت داره .. که با فریادی که ناصر کشید فهمید که بهتره موضوع خیانت و اثبات خیانت زنشو به ناصر بگه . این کارش این خوبی رو هم داشت که دیگه ناصر نمی تونست حس خوبی راجع به نوشین داشته باشه . ولی می تونست یه حس انتقامجویی هم درش به وجود بیاد . از این حالت ناصر وحشت داشت . ناصر فریاد کشید و گفت من زیر بار زور نمیرم . بذار هر غلطی که می کنه بکنه .
-آخه دو تایی مون میفتیم زندان و بعد اون وقت حرفش به کرسی می شینه . بازم همون میشه . میرسیم به خونه اولش . تازه باید مهریه شو هم بدی . ولی حالا مهریه رو نمیدی . از هم توافقی جدا میشین . این یک امتیازیه برای تو .
-نلی چرا نمی فهمی من دوستش دارم . من عاشقشم . من نمی خوام اون ترکم کنه . اون هویت منه ..
-اون هویت توست ; پس من چی ; که از بچگی همه جا و در هر لحظه از زندگیم تو رو مجسم می کنم .
-نلی ! من چی بگم تو رو هم دوست دارم . ولی عشقو نمی دونم به چی تشبیه کنم . عشق اون نیست که حس کنی بیش از همه به کسی وابسته هستی که در طول زندگی خودت بیشتر از هر کس دیگه ای با اون بودی .
-پس داری میگی که تو عاشقم نیستی و هیچوقت هم نبودی . حتی اگه نوشینی هم نمیومد تو نمی تونستی منو دوست داشته باشی .
-نلی حالا وقت این حرفا نیست .من دارم زجر می کشم وتو هم سر به سرم میذاری . اصلا آمادگی این حرفا رو ندارم .
-ناصر تو بیچاره ام کردی . چرا گفتی با نیما از دواج کنم که بتونم راحت تر با تو باشم . این رسم جوانمردی نیست .
-نلی بس کن . بس کن حوصله شو ندارم . حوصله تو رو هم ندارم . نذار بیش از این عصبی شم .
-ناصر خواهش می کنم. این کارو باهام نکن . خدا رو خوش نمیاد -خدا رو خوش میاد که به شوهرت خیانت کنی ; یا من به زنم خیانت کنم ;
اشک از چشای نلی سرازیر شده بود .
-اصلا معلوم هست چی داری میگی ; حالا به یاد خیانتها میفتی ; ناصر من دوستت دارم . من به خاطر تو هر کاری می کنم . حتی حاضرم خودمو بکشم . من طاقت دیدن اشک و ناراحتی تو رو ندارم . چرا زندگی منو تباه کردی .. حالا کمکم نمی کنی ; حالا که به اینجام رسیده و منو به اینجا رسوندی تنهام میذاری ; من واسه این که بخوام رقیبمو از راه بر دارم خیلی کارا می تونستم انجام بدم . خیلی .. ولی به خاطر تو .. به خاطر این که دلت نشکنه این کارو نکردم . به خاطر اینکه کار دست خودت ندی . آدم نکشی و خودت هم کشته نشی . خیلی چیزا رو بهت نگفتم .
-در مورد چی داری حرف می زنی .. در مورد کی ;
-در مورد نوشین ..
-اون چی بهت گفته .. اون چیکار کرده ;
-ناصر اون بهت خیانت می کنه . اون و اون پسره نادر با همن . همو دوست دارن .. برای من ثابت شده .
-خفه شوووووووووو خفه شوووووووووو برو گمشوووووووووو برو برو از جلو چشام دور شو .. دیگه نمی خوام ریختتو ببینم .. تو باعث شدی که زندگیم از هم بپاشه .. و حالا می خوای اونو از سر راه خودت بر داری ; این امکان نداره . نوشین هر قدر هم بد جنس باشه هر قدر هم با من بپیچه با خودش نمی پیچه .. بگو دروغه .. اونا همکلاس همن . با همن .. همدیگه رو می بینن . نه .. نهههههههه امکان نداره .
شونه های نلی رو گرفت و با آخرین توانش بهش فشار آورد .
-زود باش .بگو دروغه ..بگوووووووو بگووووولعنتییییییییییییی …..
نلی سرشو پایین انداخته بود و آروم گریه می کرد .
-به خدا نمی خواستم بهت بگم. من اون دوتا رو توی خونه پدری نوشین دیدم .. دیگه بقیه شو نپرس .. دلم نمیاد عذاب بیشترت رو ببینم..
-نه بازم تعریف کن . بازم از دروغات بگو . می خوای زود تر کلکشو بکنی و ازشرش خلاص شی ; که دیگه مزاحمی از این سمت نداشته باشی ; کور خوندی ..
-ولی من مدرک دارم …. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی
نوشته های مرتبط:
گناه عشق یا عشق گناه؟
بابا بخش بر چهار 113 (قسمت آخر )
زنی عاشق آنال سکس 113
یک سر و هزار سودا 113
پسران طلایی 113
خانواده خوش خیال 113
نادر و نازنین 113
نامردی بسه رفیق 113
فقط یک مرد 113
مردان مجرد , زنان متاهل 113
شیدای شی میل 113
خارتو , گل دیگران 113
زن نامرئی 113
مامان بخش بر چهار 113
هرکی به هرکی 113
لبخند سیاه 113
عشق من گناه نیست
عشق و گناه
عشق یا گناه؟
گناه عشق 114
گناه عشق 162
گناه عشق 179
گناه عشق 112
گناه عشق 126
گناه عشق 115
گناه عشق 132
گناه عشق 117
گناه عشق 144
گناه عشق 125
گناه عشق 178
گناه عشق 134
گناه عشق 89
گناه عشق 131
گناه عشق 118
گناه عشق 135
گناه عشق 182(قسمت آخر )
گناه عشق 123
گناه عشق 48
گناه عشق 106
گناه عشق 87
گناه عشق 98
گناه عشق 86
گناه عشق 11
گناه عشق 90
گناه عشق 107
گناه عشق 137
گناه عشق 143
گناه عشق 96
گناه عشق 158
گناه عشق 110
گناه عشق 95
گناه عشق 142
گناه عشق 120
گناه عشق 149
گناه عشق 173
گناه عشق 14
گناه عشق 155
گناه عشق 5
گناه عشق 153
گناه عشق 102
گناه عشق 101
گناه عشق 163
گناه عشق 111
گناه عشق 129
گناه عشق 175
گناه عشق 170
گناه عشق 154
گناه عشق 138
گناه عشق 103
گناه عشق 50
گناه عشق 4
گناه عشق 164
گناه عشق 181
گناه عشق 127
گناه عشق 147
گناه عشق 104
گناه عشق 73
گناه عشق 176
گناه عشق 180
گناه عشق 165
گناه عشق 54
گناه عشق 94
گناه عشق 152
گناه عشق 49
گناه عشق 151
گناه عشق 169
گناه عشق 116
گناه عشق 9
گناه عشق 12
گناه عشق 13
گناه عشق 105
گناه عشق 145
گناه عشق 177
گناه عشق 148
گناه عشق 29
گناه عشق 166
گناه عشق 25
گناه عشق 97
گناه عشق 80
گناه عشق 172
‘گناه عشق 6
گناه عشق 36
گناه عشق 71
گناه عشق 108
گناه عشق 18
گناه عشق 8
گناه عشق 82
گناه عشق 19
گناه عشق 20
گناه عشق 33
گناه عشق 41
گناه عشق 78
گناه عشق 160
گناه عشق 10
گناه عشق 22
گناه عشق 32
گناه عشق 79
گناه عشق 62
گناه عشق 45
گناه عشق 75
گناه عشق 2
گناه عشق 15
گناه عشق 47
گناه عشق 38
گناه عشق 69
گناه عشق 136
گناه عشق 63
گناه عشق 83
گناه عشق 157
گناه عشق 44
گناه عشق 35
گناه عشق 61
گناه عشق 59
گناه عشق 27
گناه عشق 64
گناه عشق 65
گناه عشق 23
گناه عشق 28
گناه عشق 42
گناه عشق 40
گناه عشق 60
گناه عشق 77
گناه عشق 76
گناه عشق 31
گناه عشق 26
گناه عشق 43
گناه عشق 34
گناه عشق 56
گناه عشق 37
گناه عشق 58
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید