این داستان تقدیم به شما
رامین هستم ، نویسنده لذت بی نظیر و میخوام یه داستان دیگه براتون بنویسم که مربوط میشه به خرداد ماه امسال :
هوای بهاری مطبوعی بود و من اطراف بازار کار داشتم ، برای رفع خستگی رفتم پارک شهر تو یکی از آلاچیق نشسته بودم که دیدم یه پسر جوون حدود بیست ساله اومد گفت ببخشید میشه اینجا بشینم گفتم بفرما پارک مال همه مردمه راحت باش .
نشست و سر صحبت رو باز کرد گفت دارم یه مطلب مینویسم برای روزنامه مدرسه اگر ممکنه چند تا سئوال بپرسم و گفتم بپرس ، سرتونو درد نیارم از اوضاع مملکت و گرونی شروع کرد تارسید به روابط دختر و پسر که ناگهانی پرسید نظر شما راجع به همجنسگرایی چیه و بعد شروع کرد به تعریف کردن خاطراتش ، من هم از خدا خواسته دنبال حرفارو گرفتم که یهو دیدم دستش رو کیرمه داره میماله من هم معطل نکردم رفتم تو کارش چون جا نداشتیم داشتیم دیوونه میشدیم که گفت یه مسافرخونه تو ناصرخسرو هست ساعتی اطاق اجاره میده .
با یه تراول پنجاهی یه ساعت اطاق گرفتیم داشتیم میرفتیم بالا مسافر خونه چی گفت مواظب باشید تخت کثیف نشه بعدم یه چشمک معنی دار زد فهمیدم طرف این کارست ?
پسره اسمش آرش بود در رو که قفل کردیم شروع کرد لباسشو درآوردن وای که چه بدنی داشت مثل مرمر تراشیده ، سفید و بدون مو .
گفتم آرش جوون من دوطرفه ام حواست باشه تو هم باید منو بکنی که گفت تو آسمونا دنبالت میگشتم .
شروع کردیم به لب بازی جوری حرفه ای لب و بدن منو لیس میزد که رعشه گرفته بودم بواش یواش اومد پایین که دیدم کیرم تا ته تو حلقشه ، همونطور سرپا برگردوندم و شروع کرد به لیس زدن سوراخ کونم .
نوک زبونشو میکرد تو کونم و در میاورد . بعد دو دقیقه خوابید رو تخت گفت نوبت توئه . دیگه نفهمیدم چی شد و کجاشو دارم میخورم که دیدم بلند شد از کیفش یه وازلین بچه در آورد تمام کیر و خایه و کون من و خودشو غرق وازلین کرد . طوری که وقتی شروع کرد و کیرشو کرد تو کونم هیچ چیزی احساس نکردم ، فقط و فقط لذت بود و بس . بهش التماس میکردم اگه میتونه خایه هاشم بکنه تو ، بعد از چند دقیقه تلمبه زدن یهو کیرشو کشید بیرون ، انگار تمام وجودم خالی شد و حال خوبی بهم دست داد که هیچ وقت تو زندگی تجربه نکرده بودم .
طاقباز خوابید و پاهاشو داد بالا گفت شروع کن که دارم میمیرم ، انقدر کیرم راست شده بود و چرب بود که خودش راهشو پیدا کرد . کونش انقدر داغ بود که انگار کیرم وسط کیسه آبجوش بود . همونطور که داشتم بالا پایین میکردم پاهاشو از پشتم قلاب کرد و منو کشید طرف خودش از یه طرف با لب و زبون هم بازی میکردیم از طرفی هم انگشتش تو کونم بود .
دیگه داشتم عرشو سیر میکردم که گفتم آرش جووووون آبم داره میاد که گفت در بیار بریز رو کیرم ، کشیدم بیرون و تا قطره آخر ریختم رو کیرش و شکمش که دیدم شروع کرد به جق زدن و شاید به اندازه نصف استکان آب غلیظ و سفید از کیر قشنگش ریخت بیرون که همه شو مالید به بدن و سینه هاش .
بی حال افتاده بودیم تو بغل هم که دیدیم یکی داره در میزنه میگه یه ساعت تمومه .
بازم براتون مینویسم . امیدوارم لذت برده باشید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید