این داستان تقدیم به شما

سلام

من فـــربـــد هستم و طبق قولی که دادم ، میخوام داستان گی با یه پسر تپل مپل و فوق العاده دوست داشتنیو تعریف کنم
من الان ۲۰ سالمه و ریشه و بنیان این داستان ، از ۱۲ سالگیم یعنی اول راهنمایی شکل گرفت
من همیشه توی سکس از هم سن و سالام بیشتر میدونستم و به خاطر همینم توی دوران راهنمایی ، پسرای گوشتی و سفید و تمیزو حسابی میمالوندم
اسم شخصیت اصلی داستانم کـــــارَن‌ـه
از همون اوایل آشناییمون فهمیدم به شدت روی دستمالی حساسه و هرکی بهش دست بزنه ، فرداش باباش یا مامانش اومدن مدرسه 😐
میدونستم هیچ راهی ندارم برا دست مالیش و خودمو تا سال دوم دبیرستان (همچنان باهم هم مدرسه ای بودیم ) با پسرای دیگه ی مدرسمون سرگرم میکردم ولی نه تا سکس از کون
نهایتا اونا برام میمالوندن تا آبم بیاد یا از رو شلوار لاپایی میزدم
اوایل اول دبیرستان بود که دیگه زدم تو کار جنده و دختر بازی و دیگه پسر برام جذابیتی نداشت
 
از اونجایی که کـــارن پسر منزوی و بچه مثبتی بود ، دیر به بلوغ رسید و تا قبل بلوغش که دوم دبیرستان بود ، همه فکر میکردن اصلا کیر نداره !
راستی از کــــارن بگم یه پسر تپل با رونای گوشتی و کون شدیدا بزرگ (بابا و مامانش جفتشون کونشون بزرگ بود و اینم به ارث برده بود) رنگ پوست صورتش به خاطر آفتاب گندمی شده بود ولی بدنش سفـــید بود ، سینه هاش بزرگ و نرم بودن ، قدش همیشه متوسط بود ، الان فک کنم ۱۷۵ باشه قدش ؛ گوشه گیر بود و اگه دوستی پیدا میکرد که بهش نظر نداشت ، براش جونشم میداد ؛ ولی کو ازون دوستا؟
من سال اول دبیرستان ، ماشین دار شدم (تو داستانای قبل گفتم) و به خاطر همین ، خیلی خایه مالیمو میکرد و منم تا میتونستم انگشتش میکردم ، اوایل ناز و نوز میکرد ولی تهدیدش میکردم دیگه آدم حسابت نمیکنم ، تا حدودی راضی میشد
کلا تنها دوستش من بودم
 
صداش دخترونه بود تا حدودی و وقتایی که تنها بود ، زنگ میزد بهم و به نوعی درد و دل میکرد از همه چیز
دیگه کل زندگیشو میدونستم و اونم یه جورایی منو نزدیک ترین دوستش میدونست
همیشه بهش رک میگفتم کونت خیلی نرم و بزرگه و متلک هایی از این قبیل بهش مینداختم و اونم گاها که حوصله نداشت ، بد خلقی میکرد ولی وقتایی که حوصله داشت ، حریص میشد تا بیشتر بگم در موردش
یا وقتایی که دستمو میذاشتم لای روناش ، اونم پشت دستمو میگرفت و روی رونش ماساژ میداد
تا قبل دوستی نزدیکمون ، من اکثرا ته کلاس بودم و اون همیشه اول کلاس ، ولی بعدش همیشه هردومون کور ترین نقطه ی کلاس مینشستیم و منم دستم لای پاش یا تو شرتش بود
موقع امتحانات خرداد سال سوم دبیرستان رسیده بود ؛ به بهونه ی امتحان نهایی به خونواده ها میگفتیم میریم درس بخونیم و میرفتیم دور دور و منم تو ماشین ، فقط نمیکردمش :)) خودشو به جلو خم میکرد و منم دستمو میکردم تو شرتش و سوراخ کونشو دست میکشیدم و گاها خایه هاشو میمالوندم و کیرشو دست میکشیدم تا حشری شه و مانع مالوندن نشه
امتحان فیزیک یا ریاضی داشتم (من تو این دوتا فقط مشکل داشتم) که قرار بود بیاد تو پارکینگ خونمون و بهم یاد بده
اولش رفتیم رو میز و صندلی گوشه ی پارکینگ نشستیم و چون هوا گرم بود (میدونست کسی خونمون نیست ولی میترسید بخوام بکنمش و زورش بهم نرسه) خودش بهم پیشنهاد داد بریم داخل زیر کولر
منم از خدا خواسته قبول کردم
تو آسانسور سینه هاشو گرفتم تو دستم و مالوندم (دقیقا همون روزا دوست دختر پایه ای داشتم و سینه های کارن خیلی نمیچسبید ولی خب کاچی به از هیچی :))
رسیدیم خونه و بهم گفت یه شلوارک بهش بدم ، رفت تو اتاقم تا شلوارشو دراره ، منم رفتم داخل و الکی شروع کرد لوس کردن که اصلا نخواستم و همینطوری راحتم

 
رو مخش رفتم و گفتم دیگه من و تو این حرفارو نداریم که ؛ اصلا بیا منم جلو تو عوض میکنم ( تا قبل اون ، تو باشگاه با شرت دیده بود منو و کیرمم نشونش داده بودم و عکسشو تو لاین و تلگرام براش فرستاده بودم)
پشتشو کرد به من و دقیقا یادمه شرت آبی‌ش رفته بود لای قاچ کونش و خم که میشد ، مثلث زیر کونش دیوانم میکرد
کیرمو که خواب بودو دراوردم و نزدیکش شدم و مالیدم رو کونش و یهو پرید و با اعتراض گفت قرار نبود اینطوری بکنیااا
گفتم هنوز که کاری نکردم
گفت فربد اذیت نکن دیگه بدم میاد
گفتم یه دفعه امتحان میکنیم اگر بدت اومد ، دیگه نمیکنیم (فکرشم نمیکردم رابطمون به بار دوم برسه)
به زور زیر بار رفت تا لخت شیم و فقط به هم دست بزنیم
شرتشو دراورد و به خاطر خجالت از سینه های بزرگش ، تیشرتشو در نیاورد و خودم دراوردم
هنوزم که هنوزه لذت اولین بار لخت دیدنش جلو چشمامه
رفتم دلستر آوردم و دوتا مبل گذاشتم جلو کولر و نشستیم و شروع کردیم به صحبت کردن
از اندامش تعریف میکردم و اونم خرکیف شده بود:) حس زنونگیش گل کرده بود
دستمو دراز کردم و کشیدم رو رون نرم و بدون موش
کیرم شق شده بود و هی زیر چشمی نگاه میکردش
بلند شد دستاشو جلو کولر باز کرد تا زیر بغلش که کمی عرق کرده بود ، خشک بشه
یه کون به شدت بزرگ و خوش فرم (دقیقا عین الکسیس) جلوم بود
توف ریختم کف دستم بدون صدا و پاشدم بزنم رو سوراخ کونش ، دیدم کونشو سفت کرده
یه کم گردنشو خوردم و از رو قلقلک خم میکرد سرشو و یه کم آروم شد
بهش با دستم اشاره کردم خم شه و وقتی خم شد ، رفتم رو زانوم نشستم دقیقا کونش جلو صورتم بود
لپاشو بوسیدم و انگشتمو لای کونش میکشیدم
 
یه کم عرقی بود ولی واقعا دیگه از فرط دیوانگی ، هیچی حالیم نبود
یاد تنگ بازیاش میفتادم و الان اینطوری ! همه چیز نو و تازه بود
بهش گفتم بریم رو تخت؟ گفت تخت مامان و بابات؟ گفتم آررره (با شیطنت گفتم) گفت باشه
یه کم خشک و بیروح شده بود
دوتاییمون کنار هم به پشت خوابیدیم و من نصف بدنمو انداختم روش و لبامون نزدیک هم بود
دهن جفتمون بوی دلستر میداد و قشنگ بود بوش
با زانوم کیرشو میمالوندم و با دست راستمم شکم نرم و بدون موشو دست میکشیدم
ممه ی چپشو گذاشتم تو دهنم و عین یه دختر آه آه میکرد و چشماش خمار شده بود
کیرش که حدود ۱۲-۱۳ سانت بود ، شق شده بود
رفتم لای پاهاش و یه توف غلیــظ انداختم رو کیرش و شروع کردم به جق زدن براش
حدود ۳۰ ثانیه نشده بود که بهم گفت برو کنار و دستشو گذاشت جلو کیرش و آبشو جمع کرد کف دستش
آب کم نبود ولی زیادم نبود
یه کم بیحال شده بود و عرق کرده بود و خواست بره دستشو بشوره ، بهش گفتم نشورش نیاز میشه فکر کرد شوخی میکنم و پاشد که بره ، پاشو از بالای سرم چرخوند تا بلند شه یهو همونطوری که دمر بود ، رفتم روش و مچ دست چپشو گرفتم و آبشو مالوندم به سوراخش
هیچی نمیگفت و مشخص بود دلش میخواست تجربش کنه
کیرم واقعا بزرگ تر از حالت معمولش شده بود
رفتم روش و کیرمو فشار میدادم رو سوراخش و سینه هاشو میمالوندم
توف ریختم لای موهاش و با دستم سرشو کلا توفی کردم (حشر زیاد مخمو تعطیل کرده بود 🙂
داخل نمیرفت؛ بلند شدم از روش و با دست راستم سوراخشو داشتم میمالوندم ؛ صدای غلظت آب کمر میومد و عین ژله کونش میلرزید

 
با انگشت به هر زحمتی بود ، بازش کردم سوراخشو و دوباره رفتم روش
با دوتا دستم لپای کونشو باز کردم کیرمو دقیقا رو سوراخش گذاشتم
نم نم تا ته رفت داخل ، صداش دورگه شده بود و قسمم میداد درش بیارم :))) ولی کو گوش شنوا؟
شروع کردم تلمبه زدن و یه کم دادو بیدادش کم شد و فقط آه و ناله میکرد
حس کردم داره خشک میشه کونش و حوصله نداشتم درش بیارم کیرمو و توفیش کنم و خواستم سریع تموم شه
حدود ۳-۴ دیقه آروم تلمبه زدم و حدود ۳۰ ثانیه آخرش محکم تلمبه میزدم
صدای تخت و بدنامون و (ببخشید) گوز های کم و بیش اون ، یه فضای به شدت سکسی ای به وجود آورده بودن
آبم که داشت میومد ، درش نیاوردم و خودمو کاملا رو کــارن پهن کردم تا حسش کنم
تا خوابیدن کیرم از روش پا نشدم
دوتایی رفتیم حموم و بدن به شدت نرم و گوشتیشو میمالوندم و زیر آب سرد ، میبوسیدمش
(ببخشید طولانی شدااا)

 
از اون روز به بعد ، سکس (گی) هامون بیشتر شد و تا جایی که بقیه دوستامون بو برده بودن ولی به هیچ وجه زیر بار نمیرفتیم
الان جفتمون ۲۰ سالمونه (البته اون یه ماه ازم بزرگتره:)))) و با توجه به رشته ی تحصیلی جفتمون که پیرا پزشکیه ، خانواده هامون فکر میکنن نزدیکی زیادمون به هم ، به خاطر درسه :))
به هر حال ، هنوزم که هنوزه طفلک نه طعم کصو چشیده ، نه کونو
اصلا میل به فاعل بودن نداره و از دادن و نوازش شدن لذت میبره
یه نصیحت : اگه یه پسر کون تپل پایه و سفید و نرم و مهربون پیدا کردید ، با تمام توان عاشقش بکنید
بذارید بهتون اعتیاد پیدا کنه ؛)
 
 
نوشته: چاقال باز حرفه ای

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *