این داستان تقدیم به شما

کلا توی خوابگاه 4 نفر بودیم. من، محسن، مهران و سجاد. بین ماها، سجاد از همه مذهبی تر بود. من و مهران کلا به چیزی معتقد نبودیم و محسن هم یه اعتقادات نه چندان محکمی داشت. توی هر خوابگاه پسرونه ای، وقتی پسرا زیاد با هم باشن، بالاخره علاقه ها و تمایلات جنسی شون برای هم مشخص میشه و من و مهران و محسن هم همیشه بیرون رفتنا و کارامون با همدیگه بود. با گذشت چند ترم که سه سال و نیمی میشد، من و مهران خیلی صمیمی شده بودیم، جوری که تقریبا حریم شخصی بینمون نمونده بود. اما درعوض من و محسن با اینکه تقریبا خیلی نزدیک بودیم ولی انگار یه چیزی درست نبود و همیشه پرده ی نازکی بین مون بود. از اون طرف، بین محسن و مهران، صمیمیت خیلی بیشتری وجود داشت…
از نظر میل جنسی یه جورایی میشد گفت که من و مهران هم به همجنس و هم به غیرهمجنس تمایل داریم ولی محسن اینجور که معلوم بود، گی رو بیشتر ترجیح میداد. طوری که متوجه شده بودیم، همگی دو به دو نسبت به سکس با هم تمایل داشتیم و فقط انگار شدتش متفاوت بود. حتی من و محسن تو شوخی هامون از کردن همدیگه حرف میزدیم.
این وضعی که برای ما ایجاد شده بود دیگه قابل تحمل نبود. همین که یکی از ما به هر دلیلی لخت میشد، اون دو نفر فورا به فکر فرو میرفتن و شق میکردن! وقتی استخر میرفتیم به بهونه های مختلف بدن همدیگه رو لمس میکردیم و با اینکه اینا همه دیگه علنی شده بودن ولی هنوز کسی مستقیما ازش حرفی نمیزد. یه مشکل دیگه هم سجاد بود که کلا تو فاز متفاوتی از ما سه نفر سیر میکرد.
بالاخره من پیش قدم شدم و با مهران این چیزارو مطرح کردم. اونم دیگه واقعا جای انکار نداشت و گفت که آره خیلی به محسن تمایل پیدا کرده. روش نمیشد بگه ولی میدونستم که به منم فکر میکرد. خب منم از یه طرف دوست صمیمیش بودم و هرچی ازم میخواستم نه نمیگفتم و از یه طرف دیگه سکس با مهران هم از ذهنم بیرون نمیرفت. از اونجایی که محسن تقریبا گی بود و بدن سفیدی هم داشت، جفتمون بیشتر به سکس با اون فکر میکردیم. محسن تقریبا قد بلند و باریک و لاغر بود، حالتای بچه گونه ای داشت و موی بدنش خیلی کم بود. خب همین چیزا آدمو به خودش جذب میکنه…
از نظر من محسن کون خیلی خوبی هم داشت. چیزی که میتونستم حدس بزنم، کون بدون مو، سفید و گردش بود که یه قسمتاییش از زیر شورت مشخص میشد.
 
روزی که با مهران حرف زدم، فهمیدیم هر سه نفر بدجور داریم به سکس با همدیگه فکر میکنیم و همون روز قرار گذاشتیم که محسن رو هم وارد بحث کنیم. یه روز دیگه که سه نفری بیرون از خوابگاه بودیم، مهران با محسن حرف زد و بهش گفت که با منم حرف زده. همین شد که بحث سکس سه نفره ی ما شروع شد. وقتی تقریبا یخمون آب شد و دیگه داشتیم بدون پرده حرف میزدیم، مشخص شد که محسن خیلی به من تمایل داره و مدتهاست دنبال بهونه میگرده، از طرفی من و مهران هم همون روز اول مجذوب هم شده بودیم. فهمیدیم هیچ کدوم از ما سه نفر سکس آنچنانی هم تا حالا نداشتیم و هرچی بوده همون لاپایی ها و شیطنتای بچگی بوده. حتی جلوتر رفتیم و از نقاط حساس خودمون گفتیم. من خیلی زیر گردن و لاله ی گوشم مهم بود، محسن کمر و بین کتف هاش و مهران خیلی به لب گرفتن تمایل داشت.
نقشه ریختیم شبی که سجاد میره شهرستان کار رو انجام بدیم. من پیشنهاد داده بودم حالا که قراره سکس کنیم، دیگه تا آخرش بریم و هیچ ممانعتی نباشه. مهران فورا قبول کرد ولی محسن بعد از کلی کلنجار رفتن با اعتقاداتش قبول کرد. قرار شده بود پنجشنبه عصر تمیزکاری رو شروع کنیم و شبش سکس کنیم. با اینکه هر سه تایی تجربه نداشتیم ولی از بس فیلم دیده بودیم و داستان خونده بودیم دیگه میدونستیم باید برای یه سکس تمام عیار، همه ی موهای پایین تنه و سینه رو اصلاح کنیم. سوراخامون رو هم با وسواس تمام خالی کردیم و حتی اون روز شام هم نخوردیم! این از برکات شهوت زیاد بود که میتونستیم کل عصر و شب رو با آب و چای و قهوه سپری کنیم. در طول عصر هرکدوم چندین بار تمیزکاری کردیم و تا شب دیگه از تمیزی کون همدیگه کاملا مطمئن بودیم. برای اینکه دیگه سکسمون بدون نقص باشه، یه لوبریکانت تهیه کردیم که مایه ی اصلیش آب و خوراکی بود، بو و مزه نداشت و برای کار ما کاملا مناسب بود.
 
خلاصه، شب رسید و با توافق همدیگه چراغ اتاق رو خاموش کردیم و در هم قفل بود. نمیدونم چطور حس استرس و هیجانی که داشتیم رو توصیف کنم ولی واقعا قلبم تند تند میزد. کنار هم خوابیدیم و همونجور کاملا لخت شدیم. بعد هر سه نفر روی پهلو خوابیدیم، طوری که محسن وسط بود و صورتش روبروی من. کاملا مشخص بود که هممون استرس داریم ولی کیرای شق شده ی ما نشون میداد که حشری هستیم و شدیدا منتظر شروع سکس.
محسن صورتشو نزدیک کرد و برد زیر گلوی من. وقتی بغل گردن و زیر گوشمو میخورد از شدت لذت چشمام رو بسته بودم. مهران داشت بین دو کتف محسن رو لیس میزد و همین کار باعث حشری شدن محسن میشد، جوری که حس میکردم هر لحظه با کیفیت بیشتری زبونش رو زیر گوشم حرکت میده. صدای نفسای من دراومده بود و محسن کم کم لبای داغ و نرمش رو روی لاله گوشم میکشید و با زبون سکسی خودش منو داغ داغ کرده بود.

 
مهران هم آروم آروم با نوک زبون روی کمر محسن حرکت میکرد و پایین میرفت. وقتی نفسای محسن هم صدادار شد فهمیدم زبون مهران داره روی کون باریک و خوش فرم محسن کار میکنه. فکر کنم بعد از چندین بار لیسیدن و بوسیدن لمبرهای قشنگ کون محسن، به سوراخش رسیده بود و حالا داشت اونجارو نوازش میداد، چون محسن یکدفه ای لاله ی گوش من رو رها کرد و لباش رو روی لبای من گذاشت. این کاراش منو دیوونه کرده بود و نفسام تقریبا داشتن به ناله تبدیل میشدن. استرسم خیلی زیاد شده بود چون باورم نمیشد که دارم یه پسر رو میبوسم، اونم محسن که چند روز پیش تو خوابم نمیدیدم اینطور منو حشری کنه. وقتی لبامون با هم اصطکاک پیدا کرد تو سرم جریان گرمی حس کردم و فقط یه فکر تو ذهنم بود، خیلی دوستت دارم محسن…
من و محسن لب تو لب بودیم و سینه هامون روی هم میلغزید. یکی از دستامون زیر سر اون یکی بود. محسن با اون دست کونم رو نوازش میداد و با این کار منو بیشتر مال خودش میکرد. من سعی میکردم خیلی دقت کنم که حرکاتم نرم باشه. جوری که لبامون خیلی آروم به هم ساییده میشد و بوسه هامون طولانی و شهوتناک بود. اینجوری میتونستیم از لب گرفتن لذت ببریم و وقتی که زبون محسن روی لبام حرکت میکرد این لذت به اوج میرسید. من زبونش رو میبوسیدم و اون به آرومی زبونش رو زیر زبونم میکشید…
 
بعد از چند دقیقه که مهران داشت سوراخ محسن رو لیس میزد و محسن با من مشغول لب گرفتن بود، گذشت زمان رو حس کردیم. البته اونقدر لب گرفتن من و محسن شیرین بود که میتونستم تا ابد تو بغلش بمونم و ببوسمش. ولی مهران صبر نداشت و معلوم شد که صدای ناله های خفیف ما حشریش کرده. لباش رو از پشت زیر گوش محسن گذاشت و شروع کرد به بوسیدن. محسن درحالی که ناله میکرد به سمت اون برگشت و حالا لب گرفتن اونا شروع شده بود.
با این که میدونستم محسن از بوسیده شدن بین دو کتفش خیلی لذت میبره، من پایین رفتم و فقط چند لحظه به کون زیبای محسن نگاه کردم. همونطور که انتظار داشتم، گرد و سفید و بی مو. نور کمی که از پنجره وارد اتاق میشد، فرم قشنگ کونش رو بیشتر مشخص میکرد. شروع کردم. لمبرای کونش رو میبوسیدم و به آهستگی چنگ میزدم. آروم آروم اونارو کنار زدم و سوراخ کوچک و خوش بوی محسن جلوی روم قرار گرفت. زبونم رو جلو بردم و اطراف سوراخش رو لمس کردم. بعد شروع کردم به فرو کردن زبونم توی اون سوراخ داغ که هنوز از آب دهن مهران خیس بود. کمی که گذشت منم مثل مهران دلم هوای لب و بوسیدن رو کرد و همین طور که زبونم رو روی بدن محسن حرکت میدادم، طوری بین مهران و محسن قرار گرفتم که روی اونا بودم و صورت هر سه مون روبروی همدیگه بود. با اینکه بوسیدن محسن لذت دیگه ای داشت ولی مهران چنان حشرش بالا زده بود که با لباش لذت کمتری به ما منتقل نمیکرد و حالا داشتیم سه نفری لب میگرفتیم.
 
بعد از مدتی که لبای همو میخوردیم، من و مهران دو نفری لب تو لب شدیم و محسن رفت پشت من. نفس نفس میزدم و منتظر بودم. وقتی کونمو لمس میکرد همزمان استرس داشتم و لذت میبردم. وقتی کونم رو میبوسید و سوراخم رو زبون میزد داشتم ناله میکردم. وقتی دستش رو روی سوراخم میکشید و کمی فرو میکرد بدنم داغ میشد و میلرزیدم. دیگه نمیدونستم چطور میشه از سکس لذت برد، علاوه بر اینکه من و مهران تو بغل همدیگه لب میگرفتیم، پاهامونم قفل شده بود و کیرهامون بین شکم ها بود و به هم مالش پیدا میکرد. کون منم که داشت توسط محسن نوازش و دستکاری میشد. این حالت یه مدت زیادی طول کشید و چیزی نمونده بود که ارضا شم و من اصلا نمیخواستم اینقدر زود اتفاق بیفته. برای همین خودم رو آروم از مهران جدا کردم.
محسن با اینکه فهمید چه اتفاقی داره میفته، انگشتش رو تا وقتی که دوباره اومد بالا و از من لب گرفت، از کونم خارج نکرد. اما کاملا معلوم بود با این حال حشری، اگه یه ذره ی دیگه هرجای منو لمس میکردن سریع ارضا میشدم.
برای چند لحظه همگی متوقف شدیم و من به پشت بین اونا خوابیده بودم. از این اتفاق کمی شرمنده شدم و تصمیم گرفتم جبران کنم. هنوز نزدیک ارضا شدن بودم و بدون اینکه کیرم به جایی برخورد کنه، دوزانو نشستم. محسن و مهران به من نگاه میکردن ولی دستم رو پشت سرشون گذاشتم و صورتشون رو به سمت هم نزدیک کردم و انگار منتظر همین بودن، چون سریع لب تو لب شدن و با صدای خفه ای آه میکشیدن. تصمیمم این بود که براشون ساک بزنم تا بازم اونارو به اوج شهوت برسونم.

 
پایین رفتم و کیراشون رو توی دستم گرفتم. محسن نسبت به ما کیر بلندتری داشت. مهران کیرش شبیه من بود، کلفت تر از محسن ولی کوتاه تر. باورکردنی نبود که من داشتم برای دو تا از بهترین دوستام همچین کاری انجام میدم و از ته دلم کاملا راضی بودم! حشریتم بالای بالا بود و منو به این کار سوق میداد. مهران دوست عزیزم بود ولی حالا فهمیده بودم محسن رو جور دیگه ای دوست دارم، انگار واقعا دوست پسرم بود. برای همین دلم میخواست اولین بار رو با کیر اون شروع کنم. ولی قبلش همزمان کیر جفتشون رو مالیدم. سر هر دو خیس بود و من سعی کردم اون آب اولیه ای که قبل از ارگاسم خارج میشه رو کاملا با فشار دست از کیر جفتشون بیرون بیارم. وقتی این کارو میکردم هردو ناله میکردن. دستم خیس شده بود و درحالی که کیر مهران هنوز توی دستم بود و به آهستگی بالا و پایین میکردم، صورتمو سمت کیر محسن بردم. سر کیرش کاملا برق میزد. زبونم رو روی کیرش کشیدم و همه ی اون آب بیرنگ رو با زبون جمع کردم. نه بوی خاصی نداشت و نه مزه ای ولی چسبناک بود و داغ. ..
 
کیرش رو چندبار بوسیدم. با اینکه اون لحظه کاملا حشری بودم ولی فهمیدم ساک زدن لذت خاصی داره و با تمام وجود میخواستم این کارو انجام بدم. قبلش کیر مهران رو هم بوسیدم و آب بیرنگ اون رو هم خوردم. بعد دوباره کیر محسن جلوی صورتم بود. سر کیرش رو توی دهنم فرو بردم. نرم بود و مزه ی خاصی داشت، چندبار جلو و عقب کردم و بعد تا جایی که میتونستم کیرش رو توی دهنم بردم و شروع کردم به ساک زدن. سعی میکردم دندونام به کیرش برخورد نکنه. دلم نیومد مهران رو منتظر بذارم و رفتم سراغ کیر اون. بعد از اینکه برای مهران هم کمی ساک زدم، کیر جفتشون رو نزدیک کردم و تا جایی که میشد دوتا کیر رو توی دهنم فرو بردم و ساک زدن رو شروع کردم. این کار رو آهسته انجام میدادم تا هیچ کدوم ارضا نشن و من بتونم حسابی ساک بزنم. گاهی همزمان و گاهی تک تک براشون ساک میزدم و اون دوتا هم لب میگرفتن و آه آه میکردن.
 
کمی که گذشت، محسن بهم گفتم که بدنمو بچرخونم و من همونطور که کیراشون توی دهنم بود، طوری چرخیدم که کیرم روبروی صورت اونا بود. نمی دیدم که چه قصدی دارن ولی میتونستم حدس بزنم و برای همین دوباره استرسی شدم. دوتایی کیرم رو میبوسیدن و نوازش میکردن. از صدایی که میومد، فکر کنم یکیشون ساک میزد و اون یکی ازش لب میگرفت. شایدم نوبتی برام ساک میزدن ولی هرچی که بود دوباره داشت منو داغ تر و حشری تر میکرد. حالا هر سه نفر ناله میکردیم و ساک میزدیم. مهران بدن منو چرخونده بود و داشت با زبونش ترتیب کونم رو میداد، اما محسن هنوز برام ساک میزد و منم تا جایی که میتونستم کیرشون رو توی دهنم فرو میکردم. مزه ی کیر، چیزیه که اگه گی باشید و تجربه ش کنید هیچ وقت فراموش نمیشه و به طرز عجیبی دوست داشتنیه، به خصوص که این کارو با شهوت زیاد انجام بدین…
این دفعه مهران بود که به خاطر نزدیک شدن زمان ارضا، خودش رو عقب کشید. اما من و محسن هنوز سیر نشده بودیم و به حالت 69 داشتیم از بدن هم لذت میبردیم. تازه محسن دوباره صاحب کون من شده بود و منو انگشت میکرد. چندبار سعی کردم همه ی کیر دراز محسن رو توی حلقم فرو کنم که عق زدم ولی انجامش دادم و حتی نگه داشتم. همون بار اول تبدیل به ساک زن حرفه ای شده بودم و همین باعث شد که محسن هم به نقطه ی اوجش نزدیک بشه. من هم که دست کمی از اون دوتا نداشتم.
دوباره وسط اونا برگشتم. بعد از چند دقیقه لب گرفتن و صبر کردن، مهران گفت دیگه بریم سر اصل مطلب و من این دفعه استرس تقریبا نفسم رو بند اورد. اصلا باورم نمیشد که یه روزی اون کیرای نازنین تو کونم بره یا اینکه من اون کونای خوشگل رو بکنم. قلبم تند تند میزد و فهمیدم اون دوتا هم حال بهتری ندارن. از توصیف اون حالت بگم که یه چیزیه مثل حس دیوونه کننده ی شهوت و استرس مخلوط با هم درحالی که میدونی قراره چند دقیقه ی دیگه، از این حس بزرگترین لذت زندگیتو ببری. جریان داغی از مغزم عبور میکرد و ته دلم سنگینی خاصی میکردم.
میدونستم محسن دوستم داره و حالا عاشق کونم شده بود. کونم تقریبا خوبه، مثل محسن باریک نیستم ولی نسبتا خوش فرمه و با موهای تازه اصلاح شده، سفید و نرم هم هست…

 
محسن طاقت نداشت و کون منو میخواست. من حرفی نداشتم، کونم کاملا مال اونا بود. ولی قبلش باید منتظر میموندن. بار اولم بود و کسی منو تابحال نکرده بود. کلی استرس داشتم و میدونستم اولش قرار نیس لذتی ببرم و کلی درد رو باید تحمل کنم.مهران با همون وضع خمار و شهوت زده ی خودش پا شد و لوبریکانت رو آورد. ظاهرا قرار بود مهران اول ترتیب منو بده و برای همین محسن کمی اخم کرده بود. لباشو بوسیدم و گفتم همش مال خودته…منو به حالت سگی قرار دادن و بعد از اینکه کلی لوبریکانت به سوراخم زدن و انگشت کردن، محسن کیر مهران رو کاملا چرب کرد و لحظه ی موعود فرارسید. …
 
من با تمام توان قمبل کرده بودم و محسن جلوی من زانو زده بود. محسن گفت حاضری؟ زیر لب گفتم آره. استرس وحشتناکی داشتم و حشرم بالا بود. مهران آروم سر کیرش رو روی سوراخم گذاشت و کمی فرو کرد. بی اختیار ناله کردم ولی دیگه از شهوت داشتم میمردم. مهران خیلی آروم کیرش رو فرو میکرد و دردم بیشتر میشد. محسن دوباره زیر گوشم رو میخورد و ازم لب میگرفت ولی درد کونم خیلی زیاد شده بود و طاقت نداشتم. مهران هم به هیچ وجه عقب نمیرفت، فقط تا من آه بلندی میکشیدم اون متوقف میشد و بعد از چند لحظه باز بیشتر فشار میداد. احساس کردم نصف کیرش توی کونم بود که دردش دیگه غیر قابل تحمل شد و ناخودآگاه خواستم از زیر کیرش خارج بشم. ولی محسن زودتر فهمیده بود و مانعم شد. گفتم بچه ها خیلی درد داره، دارم جر میخورم. محسن چیزی نگفت و فقط منو گرفته بود. سرمو نمیتونستم بلند کنم. مهران گفت تحمل کن عزیزم، بذار تا تهش بره. محسن صورتمو بالا گرفت و لبامو بوسید. میدونست چقدر درد دارم…

 
مهران یه مرتبه همه ی کیرش رو تا آخر فرو کرد و من دیگه جیغ کشیدم. هر دو منو محکم گرفته بودن و من جیغ میزدم و سعی داشتم از زیرشون خارج شم ولی انگار ضعف کرده بودم و هیچ زوری توی بدنم نبود. خب حق هم داشتم، کیر کلفت مهران تا ته توی کون من فرو رفته بود و توی سوراخ من تا حالا چیزی بیشتر از انگشت وارد نشده بود. بدنم انگار موقع کون دادن ضعیف و بیحال شد. مهران ترسیده بود و محسن تند تند لبای منو میبوسید. با این حال موقعیت ما تغییر نکرد و بعد از اینکه چندبار از محسن لب گرفتم دیگه دردش قابل تحمل بود. مهران آهسته آهسته عقب جلو میکرد و من هنوز درد میکشیدم. کم کم سرعت بیشتر شد و درد کمتر. دردش حالا داشت لذتبخش میشد و اولین کون دادنم داشت شکل میگرفت، دیگه مهران تلمبه میزد و آه کشیدنای من از سر لذت، همه رو حشری تر میکرد. محسن دیگه داشت تقریبا برای زبونم ساک میزد و همه گردنمو خیس کرده بود. واقعا بیشترین لذت یه گی سکس از طریق کون دادنه، نمیشه کاملا توصیف کرد که وقتی کیر یه نفرو داخل خودت حس میکنی چه لذتی داره. همینو بگم که وقتی تمام کیر طرف رو با سوراخ کونت حس میکنی، بهترین لحظه ش اونجاییه که غده ی پروستاتت مستقیما تحریک میشه و این یعنی لذت فوق العاده زیاد…

 
تلمبه های مهران خیلی بهش لذت داده بود و داشت ارضا میشد. یه لحظه فکر کردم که میخواد بریزه توی کونم ولی منصرف شد و کیرش رو ازم خارج کرد. محسن لب آخر رو ازم گرفت و رفت پشتم. همین که چشمش به سوراخم افتاد گفت مهران ببین چیکار کردی با این کون تا تهش پیداس! با این حرف حشرم بیشتر شد و گفتم محسن زودباش دیگه. البته زانوهام درد گرفته بودن و دیگه تحمل اون حالت رو نداشتم. برگشتم و به پشت خوابیدم و پاهامو دادم بالا. محسن سریع به کیرش لوبریکانت زد و پاهامو روی شونه هاش گذاشت. با این که یه بار کونم گشاد شده بود ولی بازم استرس داشتم. تازه این دفعه چشم تو چشم محسن هم بودم و این بیشتر عصبیم میکرد. محسن مثل مهران آروم آروم شروع کرد ولی زودتر به تهش رسید و دردشم لذتبخش بود. فقط چون کیر بلندتری داشت، تا رسیدن به ته بازم درد کشیدم و همین محسن رو حشری کرد. اونم تلمبه زدن رو آروم شروع کرد و وقتی دیگه کونم باز شد، سرعتش رو تند کرد. نگاهش تو نگاهم بود و میدونستم صورت در هم کشیده و ناله های سکسی من داره اونو به اوج میرسونه. داشتم از شدت لذت میمردم و وقتی محسن خم میشد تا ازم لب بگیره دیگه تو حال خودم نبودم. تو همین وضعیت مهران هم کنارم خوابیده بود و زیر گوش و گردنمو میخورد و بعد از مدتی مهران انقدر شهوتش بالا زد که به شکم روی من خوابید، طوری که سوراخ کونش درست جلوی دهنم بود. از اون طرف، اطراف کیر محسن و کون منو میخورد یا اینکه از محسن لب می گرفت. منم با سوراخ مهران ور میرفتم. همین وضعیت ادامه پیدا کرد و محسن قبل از این که آبش بیاد، کشید بیرون. مهران سریع رفت سرغ کونم و حالا که دیگه کاملا گشاد شده بود، راحت زبونشو تا ته میکرد تو.
 
من دیگه داغ داغ بودم و حالا نوبت اون دوتا بود که لذت ببرن. بعد از چند دقیقه استراحت محسن و لب گرفتن من و مهران، محسن رو به شکم خوابوندم و یه بالش زیر شکمش گذاشتم تا قمبل تحریک آمیزش کاملا بالا بزنه. اونم یه قوس سکسی کامل به کمرش داده بود. کونش رو لوبریکانت زدم. میخواستم اولین کسی باشم که اون کون زیبا رو فتح میکنه. از اونجایی که حسابی کونمو گاییده بودن و پاهام دیگه توان نداشتن، به سختی پشت محسن رفتم و پاهامو کنار بدنش گذاشتم. مهران جلوی محسن نشسته بود که اگه خواست فرار کنه، جلوشو بگیره! منم لمبرای کون محسن رو با کف دستام گرفتم و آروم آروم کیرمو وارد کونش کردم. مثل مهران وقتی که داشت منو میکرد، تا محسن دردش شدید میشد صبر میکردم که عادت کنه و همینطور میرفتم جلوتر. من یکدفه ای فرو نکردم اما زود کیرمو به ته کونش رسوندم. محسن از شدت درد اشک میریخت و مهران اونو محکم گرفته بود. من نمیتونستم گریه شو تحمل کنم ولی خودش مدام زیرلب میگفت زودباش زودباش….
 
بعد از کلی اشک ریختن محسن و ترسیدن من و مهران، کیرم دیگه داشت تو کون محسن عزیزم جلو و عقب میشد. لذتش خالص بود. دوستش داشتم و حالا کونش مال من شده بود، درواقع داشتم اون بدن حشری رو تصاحب میکردم. محسن ناله میکرد ولی میدونستم داره لذت میبره. منم لذت میبردم و به همون اندازه ای که کون دادن لذت داشت، کون کردن هم برام لذتبخش بود. تند تند تلمبه نمیزدم، نمیخواستم به این زودی بکشم بیرون. خوابیده بودم روی محسن تا بیشترین تماس رو با بدن نازش داشته باشم. چند بار سر محسن رو برگردونوم و ازش لب گرفتم. آروم در گوشش میگفتم دیگه مال من شدی و باز لباشو میخوردم. از کمرش هم غافل نبودم و سعی میکردم خیلی تحریک آمیز بین دو کتفش رو ببوسم و با نوک زبونم لیس بزنم. محسن طوری داشت لذت میبرد و حشری شده بود که حین کون دادن به من، برای مهران ساک میزد و اونو شهوتی میکرد…

 
همین که داشتم آهسته تلمبه میزدم یه چیزی به ذهنم رسید. همونجور که محسن خوابیده بود، از مهران خواستم کنار محسن بخوابه و استایل اونو بگیره. بعد کون مهران رو چرب کردم و درحالی که محسن ازش لب میگرفت و نمیذاشت تکون بخوره، کیرم رو با همون مراحل قبلی توی کون مهران کردم و حین ناله هایی که میکشید، شروع کردم به تلمبه زدن. از اینکه داشتم کون بهترین دوستم میذاشتم حس عجیبی بهم دست داد، ولی اونقدر حشری بودیم که فقط فکرمون روی سکس متمرکز میشد. محسن هنوز کنار ما خوابیده بود و من همونطور که توی کون مهران تلمبه میزدم، سوراخ محسن رو هم انگشت میکردم. مهران طوری آه میکشید که انگار با هر تلمبه زدن، چند مرتبه ارضا میشد و توی همون حالت از محسن لب میگرفت. وقتی حس کردم کون مهران به اندازه ی کافی باز شده، دوباره رفتم سراغ کون محسن و یک مرتبه کیرمو فرو کردم توی کونش. باز جیغ کشید و اشکش دراومد ولی این دفه کاملا از روی شهوت بود و فقط من رو وحشی تر کرد. درحالی که کیرم کاملا فرو رفته بود توی کونش، دوتایی به پهلو خوابیدیم. مهران هم به پهلو خوابید و کونش رو طوری تنظیم کرد که کیر محسن رو توی سوراخش فرو کنه. حالا من داشتم محسن رو میکردم و محسن مهران رو. محسن دیگه از لذت چشماش باز نمیشد و فقط آه میکشید. کمی که گذشت همگی چرخیدیم و مهران کیرش تو توی کون محسن فرو کرد و محسن کون من گذاشت. حشرمون فوق العاده بالا بود و دیگه قابل کنترل کردن نبود. محسن جوری توی کون من تلمبه میزد که انگار آخرین لحظه های عمرشه. مهران هم داشت با تمام قوا محسن رو میگایید. هرسه داشتیم نهایت لذت رو میبردیم و صدای آه و ناله هامون بود. محسن دیگه تحمل نداشت و منو کاملا از پشت بغل کرده بود، داشت ارضا میشد و اصلا ممکن نبود متوقفش کنه. صدای ناله های محسن شدیدتر شد و داشت با آخرین سرعت تلمبه میزد. دردش چنان لذتی داشت که قابل وصف نبود. ناله های بلند و شهوتناکی میکشیدم و اون تلمبه ها توی کونم منو تا اوج لذت و شهوت جنسی میرسوند. اگه دست به کیرم میزدم منفجر میشد. مهران هم وضع بهتری نداشت و اونم تا ته میکرد توی کون محسن. شاید همین بود که محسن رو اونطور آتیشی کرده بود.
 
چشمام رو بسته بودم و فقط انتظار میکشیدم. محسن بالاخره آخرین تلمبه هاشو زد و تا جایی که میتونست کیر درازش رو فرو کرد توی کونم. این کارش بهم چنان لذتی داد که ستاره های ریزی جلوی چشمای بسته ی من شکل گرفتن و وقتی ارضا شد، اون ستاره ها منفجر شدن. برای چندین لحظه محسن آب داغش رو با فشار توی کون من تخلیه کرد و من فقط میتونستم بیشترین لذت زندگیم رو ببرم. محسن منو با همه ی وجودش بغل کرده بود و به اوج لذت جنسی رسیده بود. سنگینی کونم حالا چند برابر شده بود و میدونستم محسن عزیزم آب خیلی زیادی توی کونم ریخته. چند لحظه بعد از محسن، مهران هم با همون شدت ارضا شد و آبش رو توی کون محسن ریخت. احساس کردم از فشار ارضای مهران بازم آب از محسن اومد.
برای چند دقیقه همگی بیحال شدیم و کسی توان حرکت نداشت. من با اینکه ارضا نشده بودم ولی با این حد گاییده شدن دیگه حتی نمیتوستم خودمو حرکت بدم. کوچک شدن کیر محسن رو توی کونم حس میکردم. حتی به نظرم رسید که داره آب محسن از کونم میزنه بیرون. دستم رو بردم سمت کونم، اما محسن دستمو گرفت و سرش رو نزدیک کرد و گفت حالا نوبت توئه عزیزم، جرم بده. بعد منو هل داد جلو و سعی کرد حالت سگی بگیره ولی هیچ توانی توی پاهاش نمونده بود و نتونست. اما برای من فرقی نمیکرد، همونطور به پهلو خوابوندمش و کارمو شروع کردم. تلمبه های آروم و بعد وحشیانه! ناله ها و آه کشیدن ها دوباره شروع شد. لذتم ذره ذره بیشتر شد و زمان ارضا شدنم سر رسید. محسن حالا انقدر سکسی ناله میکرد که بازم اون ستاره ها جلوی چشمم اومدن. مهران هم دوباره شروع کرده بود و وقتی دیدم که با چه حال حشری داره لبای محسن رو میخوره، دیگه به ته شهوت رسیدم. محسن یه لحظه ناله هاش متوقف نمیشد و حس کردم داره هق هق میکنه. پاشو روی پهلو انداختم و آخرین تلمبه رو زدم. با انفجار دوباره ی اون ستاره ها، برای اولین بار مفهوم لذت واقعی رو چشیدم و طوری خودمو به محسن چسبوندم که انگار بدنمون یکیه. نمیدونم چقدر طولانی، ولی ارگاسم من خیلی بیشتر از معمول طول کشید و همینجور آب ازم خارج میشد. میدونستم محسن هم داره لذت میبره و همه ی آبمو ریختم توی کون محسن.
 
وقتی که کیرم خوابید، عقب رفتم. آبم داشت از کون محسن میریخت بیرون. به سمتم برگشتم و منو بوسید. زیرلب گفت دوستت دارم. گفتم منم دوستت دارم. شاید اون حرفا از روی شهوت بود ولی دیگه زده شده بود. الان اون پرده ی بین و من و محسن پاره شده بود و فهمیده بودیم که حسی که بینمونه، خیلی بیشتر از دوستی و صمیمیته و واقعا عاشق همدیگه هستیم! بله، خب مگه چه اشکالی داره دو تا پسر نوجوون عاشق همدیگه باشن و اینطور از سکس با هم لذت ببرن؟ مگه واقعا لذت بالاتریم هست؟
وقتی این فکرا رو میکردم، تو چشماش زل زده بودم و میبوسیدمش. مهران هم بهمون همون ملحق شد و حالا باز سه تایی از هم لب میگرفتیم. واقعا دیگه برامون انرژی نمونده بود اما مهران گفت من چی؟ منم میخوام…
چون همگی ارضا شده بودیم و کون من و محسن خیلی زیاد گاییده شده بود، واقعا کسی توان بلند شدن نداشت و برا همین به حالت پهلو سکس میکردیم. کیرامون با حرف مهران و دیدن آبی که از کون من و محسن بیرون میریزه دوباره بلند شده بود. مهران لذت مارو موقع کون دادن دیده بود و میخواست که تجربه ش کنه. پس پا شد و اومد وسط ما. صورتش به سمت من بود. محسن ازم خواست که پایین تر برم و کیرم رو از زیر پاهای مهران به کیر خودش نزدیک کرد. میتونستم صدای تپش قلب مهران رو بشنوم که از هیجان داشت از سینه ش بیرون میزد. میدونست قرار چه بلایی سرش بیاد. محسن کیر من و خودش رو کنار هم گذاشت و جوری که سوراخ محسن اجازه میداد، سر جفتش رو همزمان توی کون مهران فرو کرد. مهران درد زیادی میکشید و انگار اونم به گریه افتاده بود ولی ما سعی داشتیم کونش رو هرچه بیشتر گشاد کنیم و کیرامون رو جلوتر ببریم. الان دیگه معلوم شد که واقعا داره گریه میکنه و آه میکشه ولی تازه اولش بود و تلمبه زدن داشت شروع میشد. بعد از اینکه کون مهران کاملا گشاد شد وکیرامون رو تا ته فرو کردیم، مهران دیگه اشک نمیریخت ولی همچنان ناله میکرد. شروع کردیم به تلمبه زدن. کون مهران به معنای واقعی داشت گاییده میشد و ناله هاش شهوتی تر. محسن گفت داره میاد….

 
من هنوز خیلی از محسن عقب بودم، برای همین محسن کیرش رو بیرون کشید و جا برای کیرم باز شد. نسبت به دفعه اول، کون مهران دیگه تنگ نبود و حالا خیلی گشاد شده بود. بعد از چنتا تلمبه ی اساسی که با ناله های مهران همراه بود، آبم داشت میومد و به محسن خبر دادم. اونم سریع کیرشو تو کون مهران فرو کرد و تند تند تلمبه زد. حالا هرسه داشتیم آه میکشیدیم. من دیگه داشتم ارضا میشدم، کیرمو ته کون مهران نگه داشتم ولی محسن هنوز تلمبه میزد. کون مهران میلرزید. من دیگه نمیتونستم خودمو نگه دارم و با تلمبه هایی که محسن میزد، کل بدنم منقبض شد و باز همون حس لذت وحشتناک به سراغم اومد، چند ثانیه بعد محسن هم ارضا شد و تونستیم همزمان آبمونو توی کون مهران تخلیه کنیم. بیحال شدیم و همونطور توی بغل همدیگه موندیم. کون مهران هنوز میلرزید و یه لحظه حس کردم که شکمم خیس شد. فهمیدم زیر فشار دو تا کیری که توی کونش رفته چنان حشری شده که اونم به اوج لذتش رسیده و داره ارضا میشه. دلیل لرزش بدنشم همین بود. همیشه یه گی سکس عالی نتیجه ش اینه. کسی که داره از کون دادن ارضا میشه، بدنش میلرزه و ارگاسم میشه. این ارگاسم لذتش خیلی بیشتر از حالت معمولیه و مدت بیشتری طول میکشه. برای همین مهران بدنش میلرزید و نمیتونست درست نفس بکشه. کیرهای من و محسن چنان پروستاتش رو تحریک کرده بود که همینجور داشت ازش آب خارج میشد و میریخت روی شکم و سینه ی من. چند دقیقه ی طولانی همینطور موندیم و هیچ کس توان تکون خوردن نداشت. حتی حال نداشتیم کیرهامون رو از کون مهران دربیاریم و بازم تو همون حالت موندیم. یادم نمیاد که چی شد ولی دیگه از اون حالت خارج نشدیم و همونطور به خواب رفتیم…
***
این خاطره ی خوب، از دوران کارشناسی من توی خوابگاه بود. بعد از اون چندین بار بازم دونفره یا سه نفره سکس کردیم و هربار به لذتای تازه ای رسیدیم. تا پایان دوره ی کارشناسی دیگه کاملا من و محسن عاشق هم شده بودیم و این قضیه رو مهران هم فهمیده بود. آخه شبایی که سجاد نبود و سکس نداشتیم، من و محسن توی یه تخت همدیگه رو بغل میکردیم و میخوابیدم. روزای عادی، جایی نبود که من و محسن تنها باشیم و همدیگه رو نبوسیم. البته مهران هم به نوبه ی خودش رابطه ی سکسی بین مارو حفظ کرده بود و من یا محسن شبایی میشد که در نبود سجاد، با اون سکس دو نفره میکردیم.
به هر حال اون سالها هم تموم شدن و حالا که تقریبا دو سالی میگذره و رابطه ی ما دیگه از راه دوره، به هیچ دختری حتی نزدیک هم نشدم. البته هنوزم من و محسن با عشقبازی مجازی میکنیم ولی امیدوارم روزی برسه که بتونیم با هم باشیم و حتی زیر یه سقف زندگی کنیم…
 
نوشته: حامد کونابادی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *