داستان سکسی تقدیم به شما
سلام
من کیا ۲۱ ساله از یکی ا شهرایه شمالی هستم .
الان حدوده ۱۷ ماهه ک سربازم
داستانی رو که میخام واستون تعریف کنم بر میگرده ب بیستم فرودین سال نود و پنج.
روزی که با محمد برایه اولین بار سکس با جنس موافق رو تجربه کردم .
بزارین به کمی عقب تر برگردیم حدوده شیش ماه قبل اینجریان ٫زمانی که سربازه راهور بودم .
همیشه سره نبش ستادفرماندهی منو پست میزاشتن .دروغ نگم با خیلیا رفاقت کردم زمانی ک راهور بودم .
شخصیتم طوری نیست ک بخوام ازخودم تعریف کنم اما قیافم بد نیست ،قدم ۱۷۶ و وزنم هم ۷۷ کیلوعم .
بگزریم
هر روز جلویه ستاد سربازایه ستاد فرماندهی ک بیشترشون دوستایه من بودن رو میدیم ک خندان و سرحال میرفتن مرخصی .
یکی از دوستام که اسمش مهدی بود همیشه وقتی میخاست بره مرخصی حدوده نیم ساعت کنارم می موند و باهام حرف میزد تا وقت بگزره .
بعده چندوقت پست دادن جلویه ستاد تقریبا همه سربازایه قرارگاه و میشناختم تا اینکه یه با یه چهره ی جدید روبه رو شدم .
نامه ی انتقالیه این سرباز از مشهد زده شده بود شهره خودشون .
بله دوستان اون شخص کسی نبود جز محمد
سنش خیلی بالا نشون میداد اینو از موهایه سرش ک ریخته بود میشد فهمید
چشمایه تنگی داشت ،ازین قیافه ها ک اصلا بدرده سکس نمیخورن
راه رفتنش خیلی خنده دار بود .جوری ک انگار شلوارشو خراب کرده ،بعدها هروقت میدیدمش خندم میگرفت اونم یه لبخندی میزدو رد میشد میرفت …تا اینکه یه روز خودش اومد سمتم و باهام دست داد هوا بارونی بود دستاش خیلی سرد بود .حتی از منی ک تو خیابون بودم هم سرد تر بود .
از من خواست تا باهم ب ساندویچی بریم اما من ازش تشکر کردم و دعوتشو رد کردم .گفت بریم نمک گیر نمیشی ولی من قبول نکردم گفت خود دانی و رفت .
از پشت که نگاش میکردم نه بدنه رو فرمی داشت نه هیچ چیزی ک بخواد ادم و جذب خودش کنه
بازهم راه رفتنش منو بخنده انداخت
نیم ساعت بعدش دوباره صدام کرد و ازمن پرسید ک سیگار میکشم ،اینو دیگه نمیتونستم ردش کنم تو اون هوا واقعا میچسبید .
باهم رفتیم پشت دستشویی عمومی سیگار کشیدیم .
ازش خوشم میومد با اینکه قیافش چنگی ب دل نمیزد ولی خیلی معصوم قابل ترحم نشون میداد نمیدونم چرا ولی دلم واسش میسوخت .حس دوستانه ای نسبت بهش داشتم کمی از زندگیه شخصیش پرسیدم اینکه چند سالشه ،کجا زندگی میکنه و متاهل یا مجرد و اینکه چند ماه خدمته .
گفت : ۳۱ سالمه یه ازدواج ناکام داشته و پنج ساله ک از همسرش جدا شده با پدرو مادرش زندگی میکنه و بیست ماه خدمته
.
.اسمش رو از رویه اتیکتش خوندم
سیگار تموم شد خیلی صمیمانه بهش گفتم ممد دمت گرم خیلی حال داد و ازون روز به بعد خیلی باهم خوب شدیم
تاجایی ک کاره مون ب شوخی دستی رسید البته من همیشه احترامشو نگه میداشتم چون بلاخره ده سال از من بزرگتر بود
یه روز مرخصیامونو باهم یکی کردیم و قرار گذاشتیم بریم قلیون سرا
صاحب قلیون سرا اشنا بود ،رسیدیم قلیون سرا ازین ک بیاد داخل اولش امتنا کرد اما ب اصرار بردمش داخل
اول اون کام گرفت نوبت کام گرفتنه من ک شد تا سه تا کام گرفتم دیدم دستشو زد بکیرم
اولش خندیدم اما باز ادامه داد
هی یبار
هی دوبار
هی سه بار
گفتم چرا اینکارو میکنی ؟
گفت ناراحت شدی مگه !!
گفتم نه وبا حالت تعجب نگاش کردم
گفت پس حرف بیخودی نزن بزار کار و انجام بدم
بیشرف اونقد دستمالیش کرد تا بلند شد
همینجوری داشت با کیرم بازی میکرد ک مانعش شدم
خدایی فک میکردم داره شوخی میکنه اما دیدم نه انگار جدی جدی میخاد
چشاش یه جوری بهت زده شده بود و دهنش باز بود
دستشو اگرد سمته گوشم و با گوشم بازی کرد کم کم احساس کردم ک داره از حالته شوخی خارج میشه
بلند شدمو سرش داد زدم و بلند شدم رفتم بیرون
پوله قلیون و حساب کردم و راه خودم و گرفتم رفتم
دیدم داره دنبالم میاد.کناره خیابون منو کشید عقبو گفت از دستم ناراحت نشو قصدی نداشتم و این حرفا
بحالته تندی گفتم برو عموووو
نشست رو زمین و سرشو گرفت نگاش کردم ،خیلی ترحم امیز بود.دلم بحالش سوخت دیدم داره گریه میکنه .گفت مشکل جنسی داره و چون تو نمیتونست زنش و سیر کنه ازش جدا شده و اخره جملش ادامه داد ک یه ترنسه و از سکس با زن هیچ لذتی نمیبره و الان چند ساله از پشت حال میکنه اونم با جنس مذکر
فهمیدم کیر میخاد از یه طرف دلم بحالش میسوخت از طرفه دیگه از سکس با همجنس خوشم نمیومد
گفت امروز باید باهاش سکس داشته باشم و منکه هنوز نمیتونستم ب این درک برسم ک چطور با همجنسم سکس کنم یجوری پیچوندمش و اونروز خلاص شدم
.
.
از فرداییه اون روز هر روز میدیمش واقعا اذیت میشدم
هروقت نگام میکرد میخندید تو دلم میگفتم خدایا چیکار کنم .چنبار از افسر نگهبان لوحه چین خاستم پستمو تغییر بده ولی اینکارو نکرد و محمد بلاخره یه روز یقمو گرفت و گفت امروز باید منو بکنی .
بهش گفتم هرکسی و نمیکنم شاید دک شه اما هی التماس کرد .گفتم من برایه سکس باتو ازت ۱۰۰ تومن پول میخام دست کرد تو جیبش ۶۸ تومن داد بهم و قسم خورد بیشتر ازین نداره و بلاخره قبول کردم
دوساعته استراحت میون پستم رو باهم رفتیم یجا شبیه جنگل ازش خاستم کامل لخت شه و اونم همین کارو کرد .دیدم نه واقعا دارم بگاه میرم گفتم من برم پشت بشاشم و شاشیدن همانا و فرار کردن همانا
فرداییش اومد سمتم و کلی بد و بیراه بهمگفت و پولشو ازم گرفت و رفت
کمتر میدیمش و تایمایی ک بیرون میومد بد نگام میکرد و خوشحال بودم ک از خیره من گذشته
روزا گذشتن و گذشتن تا اینکه ۱۱ فروردین با دوس دخترم کات کردم اونم سره یه جریانه خیلی ساده و پیش پا افتاده .
اعصابم خرد بود و حالم بدجور گرفته بود
روزه سیزدهم فروردین بود ک شبیه جمعه های قبل با سربازایه قرارگاه و کلانتری ۱۲ رفتیم نماز جمعه .
محمد هم اومده بود .
اومد سمتمو باهام روبوسی کردو ازم خاست کینه و کدورتو بزاریم کنار
منم باهاش اشتی کردم
محمد فرشته ی نجات من بود واسه اینکه ازون حال و هوا بیام بیرون و خیلی راحت بهش پیشنهاد دادم و با یه لبخنده شیرین و سکسی قبول کرد
سگ نمیگاییدش ولی من گاییدمش
خیلی اسون مرخصی دوساعته گرفتیم و رفتیم خونه ی محمد .
پدرو مادرش روزه سیزده بیرون بودن مکام محیا بود
وارد خونه ک شدیم محمد خاست ازمن لب بگیره اما کشیدمش کنار وگفتم خوشم نمیاد ازین کارو اگه تکرار کنه میرم .عذرخواهی کرد
نشستم رو مبل دلهره داشتم
شلوارمو کشیدم پایین
کیرم بلند نمیشد اما محمد اینقد باهاش ور رفت تا کلفت شد .ساک میزد
:))))))) انصافا از دوس دخترم بهتر اینکارو انجام میداد
اونقد ساک زد واسم ک بعده پنج دقیقه ابم اومد همشو ریختم تو دهنش با کمی مکص همه ی ابو ریخت تو لیوان
گفت حالا منو از کون بکن ولی کیرم داشت میخابید
گفتم ده دقیقه صب کن
بعده ده دقیقه دوباره کیرم بلند شد
محمد و خوابوندم رو فرش و گذاشتم تو کونش اولش کمی دردش اومد اما تلمبه زدنام ک تند تر شد و راه باز شد :)))) ترنس سی و یک ساله ی ما داشت واس خودش حال میکرد .
بیست و پنج دقیقه گاییدمش اما ابم نیومد و گفتم دیگه بسه و باید بریم
از من کلی تشکر کرد و گفت امروز یکی از بهترین سکساشو داشته و امیدواره تو اینده باز بتونم بکنمش
براساس یک داستان کاملا واقعی
نوشته: marde-jangali
نوشته های مرتبط:
سرباز مقدس و مقدسی سرباز
گِی خونه
اولین رابطه گِی در ۱۵ سالگی
گِی فقط سکس نیس
منِ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
محمد خدا و خدای محمد
سرباز آموزشی (۱)
ارضای سرباز با جوراب خانومم در قطار
دلباخته سرباز
سرباز و پلیس
کون دادن سرباز به آخوند
سرباز خاله
لز پولی با سرباز آمریکایی
شبی که سرباز کونی پسرخالم شدم
سرباز، مرخصی و راننده اتوبوس
سرباز حشری
کون دادنم به سرباز حشری تو پارک
کون دادن به یک سرباز
کون دادن به یه سرباز کیرکلفت
وقتی سرباز نیروی انتظامی جرم داد
سرباز اردبیلی
تجاوز سرباز آمریکایی به من
ماجرای من با جنده و سرباز نیروی انتظامی
سرباز و دختر چادری
سرباز در آرایشگاه زنانه
خریت محض من سرباز
عشقى كه باعث سرباز شدنم شد
ماجراهای محمد کون گنده
محمد بی خایه
کون دادن محمد
گی با محمد
زن محمد…
عشق ممنوعه محمد (۱)
اولین سکس محمد
اولین گی محمد
خاطرات سکسی محمد (۳)
محمد و دخترخاله
اولین سکس محمد با دختر دایی
خاطرات سکسی محمد (۲)
خاطرات سکسی محمد (۱)
بار اولی که به محمد پسر بجنوردی کون دادم
اولین سکس من و محمد بعد از چند سال دوری
اولین کون دادن محمد
کونکونک بازی علی و محمد
آشنایی کون نازنین من با کیر محمد جون
ریحانه و محمد
گی سعید و محمد
محمد عاشق ماساژ
خاطرات نوجوانی محمد
محمد و گاییده شدنش توسط همکار
دمت گرم محمد که منو کردی
لاپای محمد
من و محمد نفسم تو سالن فوتسال
من و محمد در امامزاده داوود
من و محمد نفسم
سکس های مختلف محمد (۱)
کون دادنام به محمد فامیلمون
کون دادنم به محمد تو حموم
خاطرات محمد کونی
کون دادن محمد (۱)
من سارا و ناراحت نشدن محمد
تجاوز به محمد
زندگی محمد (۱)
کون دادن محمد به آقای دکتر
محمد حشری و سمیرا
محمد و تنها دوست دخترش
من و همسایه جنده مون مامان محمد
سلطان محمد دوم
من و محمد
کون محمد در آشپزخانه مسجد
اولین گی من و محمد
کردن کون محمد همسایمون
وقتی محمد علی تپل رو کردم
محمد و سکس با دختر عمو
کونی شدن محمد
زندگی محمد کونی
لذت بخش ترین روز زندگیم با محمد
گی من و محمد
اولين سكسم با نامزدم محمد
محمد و معصومه در ساحل مازندران
اولین و بهترین سکس محمد
گی من و محمد شب عروسیش
خاطره شیرین با محمد (2)
خاطره شیرین با محمد
امیر محمد و پاهای زندایی
گاییدن امیر محمد
محمد و دختر حشری
کونکونک محمد و احمد
سکس نازنین با محمد
سکس گروهی مجید با محمد و الهام
سکس تلفنی با محمد
محمد رضا و مادرزن
اولین تجربه های محمد
سکس با همدم و عشقم محمد
محمد و دختر همسایه
اولین سکسم با محمد
محمد و باران
کون سفید محمد
من و عشقم محمد
دیدار با عشقم محمد بعد سه ماه
وقتی محمد تپل رو کردم
سکس رویائی با دوست پسرم محمد
تباه کردن زندگی محمد عاشق
محمد جنیفر
محمد بسیجی و فاطمه
عشقبازی با محمد
کون دادن به محمد و عواقب آن
کونی شدن من برای محمد
اولین خلوت من و محمد
محمد معشوقه من
گی محسن و محمد
سارا و محمد مصری
مامان دوستم محمد
محمد عزیز خدا
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید