این داستان تقدیم به شما

گفته بودم سکس خشن دوس دارم اونم تمام تلاششو میکرد که خشن باشه! و بود!!
اول مجبورم کرد واسش ساک بزنم نه که ازم بخواد،رسیدم تو خونه اش،گفت یالا بخورش!حموم رفته بود و حسابی تر وتمیز کرده بود.زانو زدم کیر کلفتشو کردم تو دهنم،سرمو عقب جلو میبرد،گاهی هم فشار میداد که کیرش بره ته حلقم،چند بار خواستم عق بزنم ولی کنترل کردم،کیرش عالی بود،جوون اگه میرفت تو کونم! اینو بلند گفتم،گفت خفه بخورش!در نیار!
غریزه ام گفت برم سراغ تخماش،لیسیدم،خوشش اومد،تخماشو کردم تو دهنم،زانوهای ورزیده شو فشار میدادم،بدن سکسی و ورزشکاریشو دوس داشتم،مث پورن استارا بود،واسم مهم نبود که میگفتن با دارو بدن ساخته،دوس داشتم زیر دست و پای یه مرد قوی باشم.با رنگ پوست تیره که در کنار بدن سفید خودم باشه،اینکه در هم گره بخوریم،قطعا مثل یه نقاشی با کنتراست رنگی جالب میشد!
 
خوابوندتم،بازم کیرشو کرد تو دهنم،سریع عمل میکرد،نفس کشیدن واسم سخت شد ولی خودمو پیدا کردم،از سر لذت آه میکشید،گفت میخوام جرت بدم که نتونی راه بری،اگه کسی تو محل دیدت بگه شاهین کرده تش!
گفتم آخ جون،بکن!گفت جرت میدم جنده!جنده خودم میشی چاقال شخصی من!چیزی نگفتم،قبلا بهش گفته بودم از کلمه چاقال و کونی بدم میاد،گفته بود انقدر شنیدی هنوز واست عادی نشده؟!! بحث نکردم باهاش!حقیقت اینه که هرچقدر هم بشنوی عادی نمیشه!اینکه همجنسگرا باشی با جنده بودن فرق داره،با همجنسباز بودن هم فرق داره،اون سالها فقط دوس داشتم تن و بدنمو به یه مرد بسپارم.عرق کردنشون و آب منی خارج شده شونو دوس داشتم،هدفم از سکس همین بود.کافی نبود.
 
به پشت خوابیدم.کرد تو.سریع تلنبه زد.چند بار زد.برم گردوند،پاهام رفت رو شونه هاش،کیرش بیشتر کلفت بود تا بلند،نتونست خوب بکنه،با اینکه بدنم انعطاف خوبی داشت!
دوباره به پشت شدم،گفتم سگی بکن،با کیرم بازی کردم،کرد تو،یکدفعه میکرد تو،مشکلی نداشت قبلا سوراخمو باز کرده بودم،به کونم ضربه میزد.گفتم رو پوستم ناخن بکش،پوستمو میکند و کیرشو عقب و جلو میکرد،صدای برخورد تخماش به کونمو میشنیدم.لذت میبردم،نزدیک ارضا شدن بودم گفتم بهش،تندترش کرد.اول من ارضا شدم.
کارش که باهام تموم شد سریع رفت حموم،لباس پوشیدم.جای ناخناشو رو پشتم دیدم،خوشم اومد.لذت برده بودم و ارضا هم شده بودم ولی دوس نداشتم دیگه باهاش باشم.حس خیانت میکردم،خیانت به نامزدش.کلی با خودم کلنجار رفته بودم و به خودشم گفته بودم،گفت اون بحثش جداست!

 
من فقط کون میدادم ولی اون نامزدش بود،زنش بود،هم خونه اش میشد و مادر بچه هاش! و من فقط کون داده بودم…
رفتم دم حموم خداحافظی کردم،گفت میرسونمت،گفتم من کون نشستن ترک موتور ندارم که!
یکم درد داشتم،رفتم خونه با دیدن داداشم سعید مث یخ وا رفتم!اونشب قرار نبود خونه باشه.دم ورودی درگاه هلم داد،در خورد به پهلوم،درو بست،چک و لگد شروع شد،فقط صورتمو گرفتم،پرتم کرد رو سه تا پله ورودی طبقه بالا،دستامو از صورتم باز کرد،چک زد،تو دهنم زد،دهنم پر خون شده بود.گفتم تو رو قرآن تو صورتم نزن فردا کلاس دارم،گفت صورت قشنگت؟آره؟صورتتو بیریخت میکنم،ترسیدم،گفته بود با چاقو خط میندازم تو صورتت،چاقو میکشید،آدم دعوایی بود،بلند شدم گفتم جایی نبودم،کتابخونه بودم،رفتم پشت مادرم،مادری که فقط اسم مادر داره و حالا که دستم به دهنم میرسه شدم پسرش!!!
کتابخونه آره؟!
گفتم آره،به خدا کتابخونه بودم!مزه خون دهنمو پر کرده بود.زن عموم داد زد ما تو این محل آبرو داریم،هر کی از بغلمون رد میشه پچ پچ میکنه!گفتم آبروتونو من بردم؟من زندان بودم؟من چاقوکشم؟من که سرم تو کار خودمه!
 
سعید اومد طرفم چنان بلوزمو کشید که از پشت جر خورد،داد زد سرت تو کون خودته کونی.چاقوشو از جیبش در آورد.
یکی از بدترین لحظات زندگیم بود،خوابوندتم کف حیاط،نشست روم،دستشو گذاشت بیخ گلوم،رو گونه سمت راستم یه خط انداخت،صدای پوستمو شنیدم که داشت برای پاره نشدن التماس میکرد و خودم که ضجه میزدم.هنوزم اون خطو دارم،کمی محو شده،ولی خیلی حس بدی بود.بگذریم که دوستان میگن باعث سکسی شدن فیسم شده،ولی نه از سکس دست کشیدم نه از گی!
 
نوشته: قربانی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *