داستان سکسی تقدیم به شما
تو خواب و بیداری بودم که احساس کردم لبام داغ شده تا چشمامو باز کردم باهاش چشم تو چشم شدم از رو تخت غلت زدمو پریدم پایین جوری که سرم خورد به میزارایش بغل تخت توجهی نکردمو سریع از اتاق دویدم بیرون خندید و اومد دنبالم گفت چته چرا میترسی
گفتم قبلا هم بهت گفتم ازدواج ما فقط یه ازدواج سوریه پس تواجازه نداری بهم دست بزنی شونه هاشو بالا انداختو گفت واسه من فرقی نداره درهرصورت تو الان زن منی حالا چه سوری چه واقعی هم عقد کردیم هم اسمت تو شناسناممه پریدم وسط حرفشو گفتم اما توافق ما یه چیزه دیگه بود عصبی شدو یکم صداشو بلد کرد گفت گوره بابای توافق تو الان ماله منی منم میخوام لمست کنم مریض نبودم که شناسناممو الکی کثیف کنم صدامو بلند کردمو با حالت فریاد گفتم پولشو داری میگیری این دفعه با صدای بلندتر گفت گوره بابای پول من تورو میخوام بفهم گفتم حق نداری بهم دست بزنی نگام کرد تو چشماش خبری از شهوت نبود فقط عشق بود بعد از یه مکث کوتاه اومد جلو وگفت چرا منو دوست نداری؟چون پول ندارم؟یاشایدم چون دلت پیشه یکی دیگست
از حرفش کونم سوخت سرش داد کشیدمو گفتم من هیچ انی رو دوست ندارم حالم از تو و هرچی مرده بهم میخوره برو به درک و زدم زیره گریه یه دفعه هول شد اومد بغلم کرد گفت غلط کردم گه خوردم اینجوری حرف زدم باهات گریه نکن جانه سپهر نگاش کردم دلم سوخت واسش عذاب وجدان گرفتم که اینطوری سرش داد زدم همه میدونستن که دوسش دارم جز خودش
گفت غنچه بخدا تا وقتی خودت نخوای بهت دست نمیزنم ببخشید اگه بوسیدمت اخه خیلی ناز خوابیده بودی دلم نیومد لبای نازتو نبوسم
فقط نگاش کردم خودش نمیدونست با حرفاش چه اتیشی داشت درونم بپا میکرد خودمو تو بغلش بیشتر فشار دادمو سرمو لای دستاش پنهان کردم نمیخواستم چشمامو که از شدته شهوت
باز نمیشدو ببینه زیر چشمی به کیرش نگاه کردم اصلا سیخ نبود خواستم هم دادی که سرش زده بودمو از دلش دربیارم هم یکم شیطنت کنم نگاه کردم تو چشماشو لبامو چسبوندم به لباش که یک دفعه چشماش برق زدو لبامو بوس کرد بعدم پیشونیمو بوسید و گفت بخشیدیم؟ لبخند زدمو دوباره لبامو چسبوندم به لباش و چشمامو بستم سرشو برد عقب و از صورتم فاصله گرفت چشمامو باز کردم دیدم داره با تعجب نگام میکنه خجالت کشیدمو سرمو انداختم پایین که گفت نه به اون دادو بیدادت نه به این کارات من که نفهمیدم بالاخره تو سره تو چی میگذره حالا خجالتت واسه چیه؟؟!! با شرمندگی نگاش کردمو گفتم فقط میخواستم از دلت دربیارم لبخند زدو گفت اما چشمات یه چیزه دیگه داره میگه یهو وارفتم تودلم بخودم فوش دادم که چرا خودمو لو دادم دستشو گذاشت روصورتمو گونه هامو ناز کردسرمو انداختم پایین که چونمو گرفت و سرمو اورد بالا و لباشو گذاشت رو لبام و اروم با لباش شروع کرد به باز کردنه لبام از هم و لباشو قفل کرد به لبه بالام و شروع کرد به میک زدن منم که شورتم داشت خیس میشد لبه پاینشو چسبیدمو میک زدم اروم اروم دستشوروی کمرم حرکت میدادو میبرد پایین تر تا رسید به کونم دستاش داغ بودو حرارت دستاش حالی به حالیم میکرد دستشو انداخت زیره کونم و با یه حرکت بلندم کردو نشوندتم رو میز ناهارخوری جوری که کیرش درست جلوی کسم بود و خودش جلوم وایساده بود دوباره اومد جلو لب گرفت وکیرشو چسبوند بهم منم پاهامو دوره کمرش حلقه کردم دیگه دقیقا کیرش رو کسم بودو تنها مانع شلوارو شورتمون بودبا پاهام کمرشو به جلو فشار میدادم تا کیرش بیشتر بهم فشار بیاره از رو لبام اروم اروم اومد روی گردنمو با دستاش لباسمو از تنم دراوردکه یه دفعه گفت وایییییی پس کو سوتیینت با صدای حشری گفتم سوتیین
میخوای برو از تو کشو بردار و خودمو رو میز سر دادم به عقب و لباسمم گرفتم دستم از رو میز پریدم پایینو در رفتم از دستش اومدم لباسمو تنم کنم که از پشت چسبید بهم و سینمو گرفت تو مشتشو گفت کجا با این عجله دردم گرفت گفتم آی آی هیچ جا ول کن کندیش از پشت چسبوند به کونمو گفت خب بکنمش مگه اشکالی داره سرمو برگردوندم طرفش که جوابشو بدم لبامو چسبید احساس کردم الانه که گردنم بشکنه یهو نشستم رو زمین که هم لبامو ول کرد هم سینم از دستش در رفت خندیدو گفت چرا فرار میکنی گفتم خب گردنمو شکستی گفت ببخشید گلم بیا بریم تو اتاق خواب بلندشدم دستمو گرفت رفتیم تو اتاق که باز چسبید بهم و لب گرفت دیگه خسته شده بودم هلش دادم عقب و لباسشو دراوردمو نشستم لبه ی تخت و گرمکنشو شورتشو باهم کشیدم پایین که کیرش پرید بیرون درست جلوی دهنم با دست گرفتمش و یکم برسیش کردم دراز بودنش بکنار لامصب بدجور کلفت بود آهم درومد خندید گفت چیه پشیمون شدی نگاش کردم گفتم میخوای زیرت تلف بشم؟
گفت نه عزیزم میخوام زیرم جر بخوری درازکشیدم رو تختو گفتم پس شروع کن زبونشو گذاشت رو نافم و شروع کرد دوره شکممو زبون زدن و با دستش شلوارمو کشید پایین کونمو بلند کردم که راحت تر درش بیاره کسم رفت جلو دهنش کونمو گذاشتم پایین که دهنشو گذاشت رو شرتمو شروع کرد از رو شرت با زبون به فشار دادن کسم زیاد خوشم نیومد واسه همین گفتم درش بیار دیگه خندیدو گفت خوبه دوست نداشتی بهت دست بزنماو بعد شورتمو اروم کشید پایین و انگشتشو گذاشت لای چوچولمو گفت اووووف چه ابی انداخته فقط نگاش کردم که زبونشو گذاشت رو چوچولم و شروع کرد به لیس زدن بدجور حشری شدم صدای آهو ناله هام تو خونه پیچیده بود اونم هی میگفت جووووون چه خوشمزست سیر نمیشم ازشو از این حرفا دیگه طاقت
نداشتم گفتم لب میخوام از رو پاهام خزید اومد روم از اینکه داغی و سنگینی بدنشو رو خودم حس میکردم لذت بردم کیرشو گذاشت رو کسم و لبامو خورد و اروم اروم کیرشو بالا پایین میکرد بعداز چند دقیقه لبامو ول کردو گفت برگرد به پشت بخواب پشتمو کردم بهش یه بالشت گذاشت زیره شکممو گفت پاهاتو جفت کن و شروع کرد لاپایی زدن ابه کسم حسابی همه جامو لیز کرده بود کیرشو برد عقب و محکم فشار داد جلو که یهو احساس کردم چشمام سیاهی رفت جیغم رفت هوا و فقط میگفتم درش بیار گفت اروم باش تا دربیارم جوری روم خوابیده بود که هرچی تقلا میکردم نمیتونستم از زیرش دربیام مجبوری اروم شدم که دیدم اروم اروم داره کیرشو میکشه بیرون کسم بدجور میسوخت داشت کلاهکه کیرشو درمیاورد که دوباره احساس درده شدید کردم جوری که مغزم سوت کشید فهمیدم دوباره کرد تو فقط گریه میکردم یکم دیگه عقب جلو کرد تا سوزشش کمتر شد خودشو از رو کمرم بلند کرد و سنگینیشو انداخت رو دستاش و شروع کرد تلمبه زدن درد داشت اما داغیه کیرش هم حس خوبی بهم میداد اولش فقط آی آی میکردم ولی بعد آی آیم به آه کشیدن تبدیل شد اروم تلمبه میزد جوری که احساس کردم بهم حال نمیده بهش گفتم تندترش کن گفت صبر کن کیرشو دراورد و بهم گفت برگرد و پاهاتو بده بالا طاق باز خوابیدمو پاهامو دادم بالا یه سوتی زدو گفت جووون چه سوراخیه و کیرشو کرد تو و شروع کرد تند تند تلمبه زدن دیگه نای ناله کردن هم نداشتم دوبار ارضا شده بودم و رمق نداشتم یهو کیرشو کشید بیرون و ابش پاشید رو صورتم خندیدمو گفتم یواشتر بابا گفت ببخشید عزیزم و از تخت پرید پایین دستمال برداشت داد بهم صورتمو پاک کردمو بلند شدم برم حموم ملافه تختو هم برداشتم تا بندازم تو ماشین لباسشویی که دیدم خونم پس داده به تشکه تخت حالم گرفته شد
بهش گفتم ببین چیکار کردی گفت فدا سرت خودم تمیزش میکنم خانومه خوشگلم ناراحته این چیزا نباش لبخند زدمو بوسیدمش بعدم رفتم حموم تقریبا دوساعتی زیره دوش بودم و فقط به این فکر میکردم که حالا بعدش چی میشه هم پشیمون بودم هم نه
ببخشید طولانی شد امیدوارم با تخیلاتم تونسته باشم حشریتون کنم
نوشته: y o n a
نوشته های مرتبط:
جادوگر شهر اُز
یهِ شبِ مهتاب
از فکر قبل ازدواج تا بعد ازدواج با خواهر زن
مومن قبل ازدواج و سکس های بیشمار بعد از ازدواج (۱)
مومن قبل ازدواج و سکس های بیشمار بعداز ازدواج (۲)
روز موعود (ازدواج با عشقم)
عشق بعد ازدواج به وجود میاد؟
اولین بار بعد از ازدواج
اولین تجربه سکسی بعد از ازدواج (۵ و پایانی)
اولین تجربه سکسی بعد از ازدواج (۳)
اولین تجربه سکسی بعد از ازدواج (۲)
اولین تجربه سکسی من بعد از ازدواج (۱)
بعد ازدواج متوجه شدم
اثرات کونی بودن قبل و بعد ازدواج
بعد از ازدواج عاشق سکس شدم
اولین سکس من بعد از ازدواج (۱)
ماجرای بعد ازدواج
سكس من و صاحب كارم حتی تا بعد ازدواج
کردن دختر خاله بعد از ازدواج
داستان های بعد از ازدواج
آغاز گی و کون کردن بعد ازدواج
ازدواج با عشقم بعد از یه شب رمانتیک
سکس با اولین عشقم بعد از ازدواج
اولین سکس من بعد از ازدواج رسمی
روز خوب، روز بد (۲)
روز خوب، روز بد (۱)
از یه روز خوب تا یه روز سرد و تاریک
هر روز جلق،هر روز جلق
چند روز بعد ۱۴۰۰
صبح روز بعد
روز بعد از تولدم
اولین سکس بعد 45 روز
بعد از 3 روز
سرطان خون و ازدواج عاشقانه
ازدواج با خواهرم یاسمین
بی مکانی و بگایی شدن زندگیم و ازدواج با نگین ساکی
ازدواج با دختر مذهبی
ازدواج نابرابر (۵ و پایانی)
ازدواج نابرابر (۴)
ازدواج نابرابر (۳)
ازدواج نابرابر (۲)
ازدواج نابرابر (۱)
ازدواج سفید 🔉
زنم دو بار ازدواج کرد، منم همین طور (۱)
باهاش ازدواج کنم یا نه؟ (۱)
ازدواج اجباری با خلیل کیرکلفت (۱)
ازدواج دو گی عاشق
ازدواج با برکت (۱)
ازدواج واقعی
ازدواج با خواهرم
ازدواج با جنده ترین زن جهان (۵ و پایانی)
ازدواج با جنده ترین زن جهان (۴)
ازدواج با جنده ترین زن جهان (۳)
ازدواج با جنده ترین زن جهان (۲)
ازدواج با جنده ترین زن جهان (۱)
ازدواج مرتضی و بردیا
ازدواج با زن و مادرزن (۱)
ازدواج یک کاکولد (۲)
ازدواج یک کاکولد (۱)
از دشمنی تا ازدواج (۳)
از دشمنی تا ازدواج (۲)
از دشمنی تا ازدواج (۱)
مهاجرت و ازدواج با خالم (۲)
مهاجرت و ازدواج با خالم (۱)
ازدواج من و …(۱)
ازدواج با زن دایی
ازدواج موقت با مامان دوستم
در ۲ ساعت هم کس هم ازدواج هم پدر شدن …
ازدواج بی پرده
ازدواج با عشقم (۲)
کاش ازدواج نمی کردم
ازدواج یا تجاوز؟!
از سکس تا ازدواج
پارادوکس ازدواج
ازدواج اجباری (۱)
از سکس گروهی تا ازدواج
ازدواج با یک ترنس (۱)
من و صاحب کار و ازدواج
آخرین سکس دانشجویی قبل ازدواج
ازدواج سفید نگار
ازدواج اجباری با عشقی پایدار …
از بچگی تا ازدواج
ازدواج در 18 سالگی
کردن زنم قبل ازدواج
ازدواج سفید
ازدواج پر ماجرای من و ساناز
ازدواج من و مامانم
ازدواج با زن خیابانی
ازدواج با دختر آس فامیل و سکس
ازدواج هندوانه ی سر بسته
سالگرد ازدواج
کردن یه خانوم تو خونه اش و ازدواج
ازدواج من با یک ترانس
ارتباط جنسی زنم پیش و پس از ازدواج
ازدواج اشتباه و کابوس شبانه من
ماجرای ازدواج من با سحر زنپوش (۲)
ازدواج مخفیانه با عشقم
من و دختر همسایه به قصد ازدواج
ازدواج در هفده سالگی
ازدواج من و دختر خالم نگار
ازدواج با مرد پنجاه ساله
ماجرای ازدواج من با سحر زنپوش (ترنس)
آشنایی تا پای ازدواج
ازدواج شیرین (۱)
اولین سالگرد ازدواج
سکس با زن همسایه و ازدواج
ازدواج با یک دوجنسه
تصادف با خانم دکتر, سکس و ازدواج!
ازدواج مثل قصه ها
ازدواج با مامان
عاشقی و ازدواج نیما
ازدواج عجیب با دوجنسه
لزی که به ازدواج ختم شد
ازدواج عجیب وسکس غیرمعمول
ازدواج با دختر و مادر
سکس شراره قبل از ازدواج
ازدواج و سکس
سکس اول قبل از ازدواج
ازدواج در سن پایین اشتباه بزرگ من
سکس منجر به ازدواج با زن همسایه
ازدواج امیر
خیانت در سالگرد ازدواج
کوس دادن زنم قبل از ازدواج
اولین سکس من با زنم قبل ازدواج
اولین سکس با همسرم قبل از ازدواج
کسخلی من در ازدواج
تجربه تلخ سکس قبل از ازدواج
ازدواج من و احمد
دروغ و ازدواج
عاشق شدن و ازدواج دوباره
جریان ازدواج من و علی
ازدواج دو مرد
ازدواج شرعی با خواهر زن -۱
ازدواج 12 روزه با خاله مهسا
تنها سکس قبل از ازدواج
تجربه تلخ من از ازدواج
بهترین هدیه ازدواج
با من ازدواج می کنی ؟
سالگرد ازدواج ما
روز گرم در مترو
یه روز کاری خوب
چند بار سکس توی یک روز (۲)
یه روز خوب با خواهرم
سکس سه گانه در یه روز (۱)
يه روز با استرس و رويايی با خواهر زن
یه روز خوب و گی
سه روز زندگی متاهلی رو تجربه کرديم
هر روز دارم تقاص پس میدم
نحس ترین روز زندگی یک پسر
من و سارا در روز عروسی
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید