این داستان تقدیم به شما
افسون بین امون وایساده بود و کیر جفت امون رو از روی شلوار می مالید،
من ازش لب می گرفتم و مجید داشت سینه هاشو می خورد .
بی نهایت #شهوتی شده بودم، سرشو با دست گرفته بودم و نیم نگاهی به مجید می نداختم که سینه های افسون رو می کرد توی دهنش و با یه دست کسشو می مالوند و یه دست سوراخ کونشو .
مجید آخرین دوست پسر #افسون بود قبل از ازدواجش با من.
بعد از ازدواجمون یکی دو سالی با هم دعوا داشتیم سر تماس هایی که باهاش می گرفت و الان جلوی چشمم داشت سینه هاشو می خورد .
یواش یواش منم اومدم پایین شروع کردیم دوتایی سینه هاشو خوردن، حالا من کس افسون رو میمالوندم و مجید کونشو،، یه سینه اش دهن من بود و اونیکی دهن مجید.
دیگه صدای آه و اوه افسون در اومده بود،، نشوندیمش روی مبل، مجید با یه حرکت تاپ اش رو که دیگه روی گردنش اومده بود از سرش کشید بالا و منم نشستم روی زمین و شروع کردم به باز کردن دکمه های شلوار اش و دراوردنش .
حالا افسون بود با یه شرت صورتی توری که تورم کس اش از زیر شرت خودنمایی می کرد .
هیچکدوممون صحبت نمی کردیم و فقط صدای اه و اوه افسون میومد و جون گفتنهای ما که معلوم بود حسابی حشری شده بودیم و بوی شهوت توی خونه پیچیده بود .
همونطور که نشسته بودم شروع کردم به بوسیدن پاهای افسون، مجید و افسون هم داشتن از هم لب می گرفتن، مجید کون افسون رو مشت می کرد و افسون کیر مجیدو از روی شلوار می مالید،،
نشوندیمش روی مبل و جفتی اینطرف اونطرف اش نشستیم و سینه هاشو میک میزدیم و افسون سر جفتمون رو فشار میداد سمت سینه اش.
مجید سرشو اورد بالا و شروع کدن به لب گرفتن از هم،، منم شروع کردم به لیسیدن بدن و پایین رفتن .
بدن افسون زیر انگشتام لیز می خورد و شهوت از تک تک سلول هاش بیرون می زد .
نشستم بین پاهاش اروم زبونمو کشوندم به شرت اش، چشم هاش رفتن از هم،،با یه دستش موهامو نوازش می کرد و با یه دست کیر مجیدو میمالوند از روی شلوار.
مجید هم با یه دست سینه هاشو فشار می داد و با یه دست، انگشتشو می کشید روی صورت و لب های افسون .
مجید بلند شد و پشت کاناپه وایساد و دو دستی سر و صورت افسون رو گرفته بود و انگشتشو جلوی لبهای افی گذاشت که لیسشون بزنه،، افسون هم انگشتای مجیدو لیس می زد و می بوسید.
دیگه نتونست تحمل کنه و دست از سر من کشید و دو دستی مشغول باز کردن دکمه و زیپ شلوار محید شد،، تمام حواسم به افی بود که ببینم چیکار می کنه،، دکمه رو باز کرد ، زیپ کشید شلوار مجیدو تا رون کشید پایین،، مجید یه شرت چسبون پوشیده بود که یه کیر گنده کل اش رو دربر گرفته بود…
مجید دوست پسر سابق افسون بود قبل از ازدواجمون،چندین بار هم اون اوایل سر زنگ زدن هاش بجثمون شده بود.
از قبل می دونستم که مجید یه کیر 25 سانتی داره وهمیشه حسودیم می شد بهش، اما حالا بعد از ده سال، دلیل انتخابش به عنوان پارتنر سکسمون هم همون کیرش بود .
مجید سریع از پشت مبل خودشو نزدیک سر افسون کرد، پشت سر افسون رو با دست گرفت صورتشو چسبوند به شرتش،، افی هم انگار تازه یاد کیر اون افتاده، مثل بچه گربه ناله می کرد و درحالی که سرشو کج کرده بود، داشت کیر مجیدو از روی شرت لیس می زد.
منم همونطور که داشتم شرت افی رو میلیسیدم،حواسم به بالا بود و بی اندازه منتظر درومدنش بودم که ببینم این چه کیری بوده که سالها حسرتشو می خوردم که داشته باشم .
مجید کیرشو از روی شرت، از پهنا دهن افی می کرد و با دست صورت افسون رو با دست گرفته بود .
افسون یواش یواش به بغل نشست و من شروع به لیسیدن کونش کردم، خودشم دو تا دستش رو از زیر شرت محید برده بود داخل و کیرشو از داخل با دست گرفته بود و سرشو از روی شرت لیس می زد .
دیگه محید هم حشری شده بود، دست افسون رو کشید و بهش اجازه داد شرتشو دربیاره،، افسون هم سریع زبونشو از بالای شرت کرده بود داخل و با یه حرکت، شرت مجیدو با دندون گرفت و مثل سگ اینور اونور می کشید .
مجید دست انداخت و کیرشو از داخل شرت دراورد،، ای واای،، بزرگتر از اونی بود که فکرشو می کردم و اصلا تا الان دیده بودم .
می خواستم به روی خودم نیارم ولی کار از کار گذشته بود و در تمام اون مدت که من محو کیرش شده بودم، محید داشت نگام می کرد،، شروع کردم به لیسیدن کس افسون از روی شرت، دوباره افسون رو به حالت اول دراوردم و شروع کردم به لیسیدن کس اش ،، زبونمو از لای شرت می بردم توی کس اش تا نشون بدم کارمو خیلی خوب بلدم، ولی انگار افسون محو کیر مجید شده بود،، کیرشو با دستش گرفت و تند تند جووووون گنده می گفت،، احساس کردم با جون گفتنش ابم داره میاد،،، شرت اشو کشیدم پایین و سرمو کردم لای پایش و شروع کردم با ولع تمام خوردنش، مجیدم کیرشو گرفته بود و داشت از پشت میمالید روی صورت افسون و اونم هروقت کیرش به لبش می خورد یه بوس ازش می کرد و یه جون می گفت .
داشتم دیوونه می شدم، دو تا دستمو انداخته بودم دور رون افسون و تند تند لیس. می زدم کسشو.
محید یه پاشو از روی مبل رد کرد، حالا یه پاش زمین بود پشت مبل و یه پاشم روی مبل، کیرش حالا دقیق جلوی صورت افسون بود،،، سر کیرشو با دست برد بالا و تخماشو نزدیک افسون کرد که از اونجا شروع کنه، انگار خودشم می دونست که چقدر کیرش هوس انگیز هست واسه یه دختر .
زیر چشمی تمام حواسم به اونا بود و زبونم توی کس زنم .
افسون شروع کرد به بوس کردن و لیسیدن تخمای مجید،، مجیدم حالا سرش بالا بود و آه می کشید .
خودشو کشید بالا تر که افسون زیر تخماشو لیس بزنه،، افسون هم هر کاری می کرد که سربعتر به کیرش برسه، زبونشو از سوراخ کونش می کشید تا تخماش و شروع کرد به خوردن تخم ها و جا کردنش توی دهنش .
کیرم داشت منفجر می شد، از زیر داشتم نگاه می کردمشون، مجید دیگه تقریبا روی صورت افسون اومده بود و جفت تخم هاشو کرده بود دهن اش و توی همون حالت سینه هاشو مشت می کرد.
لرزش افی رو اون پایین احساس می کردم، تخماشو از دهنش دراورد و با یه جون گنده کیرشو می کوبید صورت افسون و افی هم زبونشو بیرون اورده بود و سعی میکرد در هر برخورد بتونه لیسی از کر بزنه،، بعد چند دقیقه مجید صورت افسون رو با دست گرفت، انگشت شستش رو دهن اش می کرد و یک لحظه کل کیرشو کرد توی دهن افسون ،، دهن اش پر از تف شده بود همش از کنار لب اش سرازیر شد روی سینه هاش .
وای که داشتم دیوونه می شدم، کیرشو دوباره دراورد و گذاشت جلوی لب افسون، افی هم لب هاشو غنچه کرده بود و سر کیرشو می بوسید .دیگه مات و مبهوت داشتم به کارهای محید نگاه می کردم و لذت می بردم، انگار نه انگار که اون لب هایی که داره می گاد، همون لبایی هست که یه ربع پیش داشتم با ولع می خوردم و هر شب عاشقانه می بوسیدم .
مجید کیرشو با دست گرفته بود و می کوبیدش روی صورت و لبای زنم که زبون اش رو بیرون اورده بود و هر چند لحظه یه بار کیرشو تا اونجا که می شد می کرد دهن افسون و دو تا تلمبه و تفی که از کنار لبای افسون می ریخت بیرون .
یواش یواش آب دهن اش از روی بدنش لغزید و از روی شکم اش سرازیر شد روی کس اش و من همچنان مبهوت هنرنمایی مجید .
یک آن چشمم رو بالاتر آوردم و دیدم مجید داره نگام می کنه، نمی دونم از کی داشت نگام می کرد ولی یه خورده خجالت کشیدم .
سریع چشمم رو برگردوندم و شروع کردم به لیسیدن کس اش که حالا با آب دهنشم آعشته شده بود .
بوی آب کس، آب دهن و مزه کیر مجید اطرافم رو گرفته بود .
مجید بلند شد و گفت عوض کنیم جامون رو .
من بدون حرف رفتم بالای سر افسون که حالا کل صورتش خیس شده بود و انگار از همین الان دیگه نا نداشت .
مجید دستی به کس افسون کشید و گفت خوب اماده اش کردیا،، گفتم با اون چیزی که تو داری باید بیشتر هم اماده می کردم و هر سه با هم خندیدیم .
با این حرف فهمیدم که مچید قصد خوردن نداره، افسون رو بلند کردیم و بردیم روی تخت، به پشت خوابوندیمش، مجید لبه ی تخت، بین پاهای افی وایساده بود و کیرشو می مالوند به کس اش و جون جون می کرد .
منم اومدم بالای سر افسون ، ولی احساس کردم بعد از خوردن اون کیر، دیگه کیر من چه لذتی داره واسش،، شروع کردم به بوسیدن سینه هاشو گردنش.
مزه شهوت رو احساس می کردم در دهانم،، اروم اروم بالاتر رفتم و شروع کردم به بوسیدن صورت و پیشونی زنم که خیس خیس شده بود،، وقتی به لب هاش رسیدم دیگه ناخداگاه شروع به بوسیدن کردیم .
مجید با دیدن این صحنه انگار وجشی تر شد، سر کیرشو کرد توی کس اش، افسون هم آه بلند کشید که تا حالا نشنیده بودم،،، داشتم از حشر می مردم،، شروع کردم به خوردن لباش که تا چند دقیقه پیش کیر مجید رو توش جا داده بود . برای اولین بار مزه کیر رو داشتم احساس می کردم.
هر سه تامون حشری شده بودیم .
منو افسون به شدت لبای همو می خوردیم و مجیدم انگار بی پروا شده بود و هر چند دقیقه می پرسید جرت بدم کنار شوهرت ؟
افسون کیرمو با دست می مالید و منم لب و صورتشو می لیسیدم مجیدم شروع کرده بود به فرو کردن،، هر چند لحظه بیشتر می کرد داخل و از روی صورت افسون می فهمیدم که داره درد می کشه . شروع کردم به مالوندن کس اش، مجید تندتر کرده بود و افسون هم لبامو گاز می گرفت، دستم پایینتر رفت و یک ان نوک انگشتام خورد به کیر مجید،، مثل برق گرفتن بود، دوست ذاشتم پایینتر ببرم و کیرشو با دست بگیرم ولی دیگه جلوی خودمو گرفتم. دیگه هیچ چیز برام مهم نبود غیر از لذت، صدای اه و اوه سه تاییمون بلند شده .
با دیدن درد کشیدن افسون گفتم پوزیشن عوض کنیم، افی داگ استایل شد، من از جلو دهن اش می ذاشتم و مجید از پشت توی کس اش و هر سه تا ساکت کارمون رو می کردیم .
درحالی که کیرم دهن افسون بود اما با دو تا دست لپ های کونشو گرفته بودم و باز می کردم که درد کمتری داشته باشه .
دیگه افسون داشت جر می خورد،سه بار ارضا شده بود و دیگه ابی براش نمنده بود، اروم از جام پاشدم و اومدم کنار کمر اش نشستم شروع کردم به تف انداختن روی کس اش .
مجیدم خوشش اومده بود، کیرشو تا سر در میاورد و از من می خواست تف بندازم روی کیرش و منم همین کارو می کردم .
دیگه سرمو چسبونده بودم کون افسون و از زیر کس اشو می مالوندم از بالا تف مینداختم روی کیر مجید .
هم سه تا داشتیم اه و ناله می کردیم ،، یه کیر بیست و پنج سانتی داشت زنمو می گایید و من داشتم از بالا نگاه می کردم و تف مینداختم روش .
از زیر کس اش رو می مالوندم و هر بار که نوک انگشتام به کیر #مجید می خورد مثل برق گرفته ها تکون می خوردیم و جون می گفتیم .
مجید دیگه #دیوونه شده بود، در حالی که صورتم روی کون افسون بود، با دست دیگه روی اونور صورتم فشار اورد به پایین و مثل #وحشی ها شروع کرد به #تلمبه زدن .
حشر داشت دیوونمون می کرد، مجید صورتمو فشار می داد پایین و وحشیانه تلمبه می زد توی کس زنم ،، #صحنه ی خیلی حشری کننده ای بود، اروم دهنمو باز کردم و #انگشت #مجید و که روی صورتم بود میک زدم و در یک آن، هر حفتمون ارضا شدیم .
#یه #کیر #برای #همسرم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید