این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان .زیاد اهل حاشیه نیستم و میرم سر داستان…
اول از خودم بگم من مصطفی هستم ۲۷ ساله چهره خیلی خوبی دارم و ورزشکار هستم قدم ۱۸۳ وزن ۹۵ از سال ۹۰ با دوست دختر خودم ناهید که خیلی دوسش دارم ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتیم تا اینکه کم کم متوجه شدم مادر زن عزیزم بهار خانم که خداییش خیلی خوشگل هست و همش ۴۵ سال سن داره بهم نظر داره و خیلی وقتا وقتی دست بهش میدارم کف دستمو با دستش میمالید خودمم دیگه فهمیده بودم خود به خود منم رفتم تو کارش که هر طور شده سکس کنم باهاش حتی یکبار که با دخترش عقد بودم تو اتاق داشتم با زنم لاپایی میرفتم که یه هو سر رسید و دیدمون اما چیزی برومون نیورد خلاصه یه روز که خونه مادر زنم بودم بهم گفت که مریض هستم منم گفتم بیا بریم دکتر اما زنم چون سرما خورده بود موند خونه و نیومد خلاصه ما پیش دکتر رفتیم و دکتر داروهاشو تجویز کرد من رفتم دارو خونه داروهاشو گرفتم وقتی برگشتم خواست پول بهم بده منم هرچی سعی کرد ازش نگرفتم دیدم بعد از چند دقیقه سکوت گفت اینجوری که نمیشه منم دیگه روم نمیشه بهت کاری بدم منم یهو پرویی کردم گفتم وجودت واسه من نعمته
دیدم خندید گفت یعنی چی گفتم منظوری نداشتم که خودش گفت چیزی هست که میخوای بهم بگی ولی نمیگی منم گفتم اره دوست دارم قلیون بکشم ولی ناهید نمیزاره گفت خوب بیا تا بیرونیم بریم قهوه خونه با هم بکشیم منم بهش گفتم قلیون خودم طعم سیب خونه هست با اون خیلی حال میده بکشی خلاصه بردمش خونه خودم قلیون چاق کردم نشستیم با هم به کشیدن فضا کاملا سکسی شده بود که دود گرفتم صورتمو بردم نزدیک صورت دودشو زدم بهش اونم یه کمشو برد تو دهنش بهش گفتم دهنتو بازکن دود بعدی لبامو گذاشتم رو لبش دادم تو بعد دیگه برنداشتم تا خودش شروع کرد به لب گرفتن فهمیدم از خداشه که بکنمش یواش قلیون جمع کردم اومدم رو مبل پیشش لبمو گذاشتم رولبش اونم چشماشو بست منم شرو کردم به خوردن لبو گردنش و کمکم سینشو میمالیدم دیگه داش اه اه میکرد دستمو بردم تو شرتش دیدم خیس خیسه دیگه شهوتش زده بود بالا گفت ترو خدا بکنم دیگه دارم میمیرم واسه کیرت همون لحظه شلوارمو دروردم کیرمو دادم دستش که بخورهچنان با هرس میخورد داشتم دیونه میشدم بهش گفتم لخت شو
کامل لباساشو درورد درازش کردم روی زمین سینه هاشو میخورم و کیرمو میمالیدم به کسش حشری شده بود یه هو کسشو میورد بالا که کیرم بره توش اما نمیزاشتم حسابی کف کیر شده بود یه هو اومد درگوشم گفت زنتو بگا دیگه من زنتم نه ناهید گفت کس من خوبه یا کس دخترم گفتم تو که کست دنیاست کیرم توش یه هو زدم کردم تو کسش جیقش درومد فقط میگفت بکن بکن ترو خدا دارز شده بودم روش و داشتم تلنبه میزدم کمرمو گرفت یه جیق کشدو ارضا شد منم داشتم ارضا میشدم که یه هو لرزیدم همشو ریختم توش دلم نیومد از کسش درارمش زودی رفتیم دسشویی ولباسامونو پوشیدیم زدیم بیرون که بریم خونه مادر زنم تو راه همش دستم تو شلوارش بود الانم دیگه دو زنه شدم هر وقت حال کنم زنم بهارو میکنم.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید