داستان سکسی تقدیم به شما
–
مهین همین جور چشاشو به صورت و چشای من دوخته منتظر بود . یه نگاه دیگه ای به شکمش انداختم و حس کردم که بازم می تونم بیشتر از این ها روش نفوذ داشته باشم .. ولی دلم نمیومد که اونو هم مثل راضیه به خودم وابسته کنم . خیلی سخته سکس با زنای بار دار . مخصوصا در ماههای آخر بار داری . هر چند مهین تقریبا به وسطاش رسیده بود .اگه می خواستم در یه حالتی اونو بکنم که هم به کسش فشار نیاد و هم به بر جستگی قسمت پایین شکمش ضربه نخوره باید خیلی رعایت می کرد م . با سرعت کمتری اونو می کردم .. شیب گایشی رو از پایین به بالا و در یه حالت ضد شیب قرار می دادم و اگه می خواستم روی یه خط مستقیم اونو بکنم یا به شکمش فشار میومد یا به اون لذت نمی داد . با این حال کیرمو چسبوندم کسش … یه چند تار مو دور و بر کسش خود نمایی می کرد . احتمالا نمی تونست خوب دید داشته باشه موهای کسشو بگیره .
مهین : شهروز .. بذارش تو ی کسسسسسم . من منتظرم … زود باش …
-این جوری تا آخر نمیره ..
-تا هر جا که میره اونو بکن توی کسم . بعدش هر جور که بخوای برات می گردم و یه کاری می کنم که تا آخرشم اونوبفرستی توی کس .
با این که قسمت بیرونی و ظاهری کس مهین کمی گشاد به نظر می رسید ولی وقتی کیرمو فرو کردم توی کس تنگی لذت بخشی رو حس کردم که دوست داشتم کیرمو در یه حالت نرم و آروم بکنمش تا ته کس و به همون صورت برش گردونم عقب . همراه با حرکت کیر توی کس کف دستمو روی شکمش حرکت می دادم . حالت شکم و سفتی اون هوس منو زیاد می کرد .
-خوشت میاد شهروز ; چشات خیلی خوشگل تر میشه وقتی که با هوس به شکمم نگاه می کنی . فکر می کنم کوچولوی منم خیلی خوشش میاد وقتی که تو نازش می کنی .. شکمم داغ میشه …
– شاید شکمت از یه چیز دیگه هم داغ میشه ..
-اون که آره . دلم می خواد با فشار منو بکنی …
-مهین فکر بچه ات هستی ;
-اونم باید به فکر مادرش باشه دیگه . هر چی این مامانش سر حال تر باشه بیشتر بهش می رسه .
دوست داشتم یه جایی از بدن اونو بخورم . ولی راحت ترین جایی رو که می شد خوردو کسشو هم به همون صورت کرد دستش بود . دستشو گرفته انگشتاشو گذاشتم توی دهنم .. ازش خواستم که انگشتاشو به همون حالت دونه دونه یا دو تا دو تا بذاره تو دهنم تا با دستام تنشو نوازش کنم . مهینو سرخش کرده بودم . خودم داغ شده بود .. قبل از این که متوجه شم این منم که در اثر لذت و هوس زیاد آب کیرم توی کس مهین راه افتاده ریزش سریع اونو از کس احساس کردم …کس داغش طوری کیرمو داغ کرد و اشکشو در آورد که اصلا نفهمیدم چه جوری گولش زد … ولی من اون کیرو از توی کسش بیرون نکشیدم . ممکن بود در اون حالت سخت باشه دوباره اونو کردن . ریموت کنترلو گرفت توی دستش و سی دی رو روشن کرد …آهنگ هایی از یه خواننده زن ترکی روگذاشته بود .. نه تند بود و نه کند . فقط با این ترانه ها احساس آرامش می کرد .. لباشو گاز می گرفت به چشاش فشار می آورد . می خواست حس قشنگ سراسر هوس آلودشو نشون بده .
-شهروز عزیزم خسته شدی ; می دونم این جوری واست یکنواخت شده ..
خواست از جاش پا شه و قمبل کنه که ازش خواستم فعلا در همین حالت بمونه .. تازه داشتم از میک زدن انگشتاش اوج می گرفتم . وقتی می دیدم چه جوری با عشق و با تمام حس درونش خودشو تسلیم من کرده آروم می شدم . کیرم بازم احساس لذت می کرد . سردردم کاملا رفع شده بود . اون لحظه سایه غمها ازم دور شده بود . فقط به این فکر می کردم که تا می تونم از مهین لذت ببرم و بهش حال بدم . دختر ملوک که از مامانش خیلی خوشگل تر بود و خیلی هم ناز تر از خواهر بزرگترش .
-شهروز بذار خودمو جلو تر بکشم . پا هامو بذارم رو زمین ..
-نه عزیزم این جوری پاهات رو باید بذاری رو زمین دردت می گبیره ..
-نه خیلی بهتره ..
-باشه .. حرف حرف توست مهین ..
راست می گفت مهین . اگه این جوری پاهاش درد نمی گرفت خیلی راحت تر می تونستم اونو ردیفش کنم . بهش پیشنهاد دادم که پاهاشو بندازه رو شونه هام و یه خورده کمرشو بالا تر بیارم . این طور دیگه پاهاش درد نمی گرفت .. ولی کمرشو نمی دونستم . واقعا حال کردن یک زن بار دار واسه خودش مکافاتیه . ولی یه حالی به مهین دادم که اون ول کنم نبود ..
-مهین مهین .چته خانومی ;
انگشتاشو لای سینه هام فرو کرده بود و لی من خودمو همین جور رو به جلو می کشیدم . حس کردم به بچه فشار میاد ولی اون چیزی نمی گفت …
-آههههههه شهروز شهروز .. ولم نمی کنه .. ولم نمی کنه … آتیش داره میاد بیرون. داره میاد بیرون ..
حس کردم یکسره در حال ار گاسم شدنه .. شاید این حس برای اون و فشارش خوب نبود ولی التماس می کرد که ولش نکنم ..
-شهروز ولم نکن .. ادامه بده .. ولم نکن که عصبی میشم .. … ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی
نوشته های مرتبط:
یک سر و هزار سودا 8
یک سر و هزار سودا 11
یک سر و هزار سودا 10
یک سرو هزار سودا 21
یک سر و هزار سودا 9
یک سر و هزار سودا 31
یک سر و هزار سودا 18
یک سر و هزار سودا 58
یک سر و هزار سودا 14
یک سر و هزار سودا 23
یک سر و هزار سودا 133(قسمت آخر )
یک سرو هزار سودا 13
یک سر و هزار سودا 19
یک سر و هزار سودا 17
یک سر و هزار سودا 57
یک سر و هزار سودا 12
یک سر و هزار سودا 25
یک سرو هزار سودا 29
یک سر و هزار سودا 54
یک سر و هزار سودا 30
یک سر و هزار سودا 108
یک سر و هزار سودا 24
یک سر و هزار سودا 38
یک سر و هزار سودا 22
یک سر و هزار سودا 50
یک سر و هزار سودا 83
یک سر و هزار سودا 56
یک سر و هزار سودا 49
یک سر و هزار سودا 36
یک سر و هزار سودا 84
یک سر و هزار سودا 20
یک سر و هزار سودا 40
یک سر و هزار سودا 48
یک سر و هزار سودا 47
یک سر و هزار سودا 92
یک سر و هزار سودا 39
یک سر و هزار سودا 111
یک سر و هزار سودا 94
یک سر و هزار سودا 27
یک سر و هزار سودا 51
یک سرو هزار سودا 28
یک سر و هزار سودا 64
یک سرو هزار سودا 32
یک سر و هزار سودا 1
یک سر و هزار سودا 55
یک سر و هزار سودا 65
یک سر و هزار سودا 75
یک سر و هزار سودا 37
یک سر و هزار سودا 34
یک سر و هزار سودا 42
یک سر و هزار سودا 110
یک سر و هزار سودا 59
یک سر و هزار سودا 16
یک سر و هزار سودا 113
یک سر و هزار سودا 109
یک سر و هزار سودا 45
یک سر و هزار سودا 122
یک سر و هزار سودا 107
یک سر و هزار سودا 93
یک سر و هزار سودا 35
یک سر و هزار سودا 3
یک سر و هزار سودا 15
یک سر و هزار سودا 46
یک سر و هزار سودا 78
یک سر و هزار سودا 80
یک سر و هزار سودا 67
یک سر و هزار سودا 5
یک سر و هزار سودا 71
یک سر و هزار سودا 73
یک سر و هزار سودا 115
یک سر و هزار سودا 60
یک سر و هزار سودا 62
یک سر و هزار سودا 7
یک سر و هزار سودا 63
یک سر و هزار سودا 77
یک سر و هزار سودا 4
یک سر و هزار سودا 105
یک سر و هزار سودا 100
یک سر و هزار سودا 90
یک سر و هزار سودا 127
یک عروس و هزار سودا 41
یک سر و هزار سودا 128
یک سر و هزار سودا 82
یک سر و هزار سودا 124
یک سر و هزار سودا 91
یک سر و هزار سودا 66
یک سر و هزار سودا 129
یک سر و هزار سودا 33
یک سر و هزار سودا 69
یک سر و هزار سودا 43
یک سر و هزار سودا 97
یک سر و هزار سودا 2
یک سر و هزار سودا 125
یک سر و هزار سودا 6
یک سر و هزار سودا 53
یک سر و هزار سودا 68
یک سر و هزار سودا 72
یک سر و هزار سودا 87
یک سر و هزار سودا 114
یک سر و هزار سودا 70
یک سر و هزار سودا 102
یک سر و هزار سودا 132
یک سر و هزار سودا 101
یک سر و هزار سودا 103
یک سر و هزار سودا 123
یک سر و هزار سودا 131
یک سر و هزار سودا 95
یک سر و هزار سودا 88
یک سر و هزار سودا 76
یک سر و هزار سودا 118
یک سرو هزار سودا 106
یک سر و هزار سودا 98
یک سر و هزار سودا 52
یک سر و هزار سودا 96
یک سر و هزار سودا 121
یک سر و هزار سودا 79
یک سر و هزار سودا 104
یک سر و هزار سودا 117
یک سر و هزار سودا 119
یک سر و هزار سودا 85
یک سر و هزار سودا 89
یک سر و هزار سودا 116
یک سر و هزار سودا 112
یک سر و هزار سودا 81
یک سر و هزار سودا 74
یک سر و هزار سودا 126
دوست سودا (۵ و پایانی)
دوست سودا (۴)
دوست سودا (۳)
دوست سودا (۲)
دوست سودا (۱)
آشنایی اتفاقی من و سودا
کون داغ سودا
یک سر و هزاز سودا 86
هزار و یک شَر (پسرِ حاکم)
هزار و یک شَر( تاجر و حکیم)
نسيم و هزار ترس (۱)
بهتر از هزار شب
هزار و یک شب
بمبئی هزار شاخه ی بلوری (۱)
با هزار بدبختی مخشو زدم
هزار کون نکرده
یک عروس و هزار داماد 3
یک عروس و هزار داماد 14
یک عروس و هزار داماد 11
یک عروس و هزار داماد 50
یک عروس و هزار داماد 49
یک سر و هزار سدا 99
یک عروس و هزار داماد 23
یک عروس و هزار داماد 28
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید