این داستان تقدیم به شما

سلام نوشین هستم
متاهلم و دوتا بچه دارم سی و هشت سالمه شوهرمم چهل سالشه خیلی هم باهم خوبیم
یک همسایه داریم به اسم علی اقا که زن و بچه داره و اتفاقا باهاشون رفت و امد هم داریم
یک مدت میرفتم باشگاه تا بدنم روفرم بمونه
یک روز ظهر از باشگاه اومدم تو پارکینگ علی اقا رو دیدم باهم سلام و علیک کردیم و باهم وارد آسانسور شدیم که بیایم بالا
علی گفت نوشین خانم باشگاه بودی منم گفتم بله گفت کاش نسرین هم مثل شما بود
نسرین کمی چاق شده با اینکه تقریبا هم سنیم
برعکسش علی بدنسازی کار میکنه و خیلی هیکلش رو فرمه
گفتم آره والا کاش شوهر منم مثل شما بود
 
اونم با لبخند گفت یعنی من خوبم گفتم بله که خوبید
اونم با لبخندی که داشت گفت جیگرتو
اولین بار بود اینجوری حرف میزد بامن
منم یه لبخند زدم گفتم مرسی
خلاصه رفتم خونه و بعد از ظهر دیدم علی پیام داده
شماره همو داریم
نوشته بود نوشین جان ببخشید اونجوری گفتم منم گفتم اشکالی نداره
دیدم دوباره نوشت جیگرتو
منم گفتم جیگر خودتو
 
همین شوخی باعث شد بیشتر به همدیگه پیام بدیم طوری که بعد از دو سه ساعت پیام بازی به من گفت نوشین آرزوم اینه که باهات سکس داشته باشم
منم مثل ظهر فکر کردم شوخیه و باهاش راه اومدم
گفتم منم دوست دارم باهات سکس داشته باشم
دیگه شروع کردیم از فانتزیامون گفتن و گفتن….
باور کنید خودمم باورم نمیشد همچین حرفی داریم میزنیم
فقط آخرین پیام این بود که صبح به محض رفتن شوهرم و بچه ها که مدرسه میرفتن بیاد پیشم منم قبول کردم
تا صبح خوابم نمیبرد و میگفتم آخه این چه کاریه که کردم
به خودم گفتم صبح بهش میگم نیا
خلاصه صبح بیدار شدم رفتم دوش گرفتم اومدم دیدم پیام داده عزیزم آماده ای
منم مثل اینکه جادو شده باشم گفتم آره عزیزم

 
بلافاصله درو زد منم باز کردم اومد داخل
همدیگرو بغل کردیم همونجوری بغلم کرد منو برد تو اتاق خواب
شروع کردیم لبای همو خوردن و کم کم لباسای همو درآوردیم لخت شدیم افتادیم بغل هم
از سینه هام شروع کرد به خوردن تا رسید به کوسم زبونشو کرده بود تو کوسم منم از شدت شهوت داشتم آه میکشیدم
بعد از چند دقیقه خوردن گفت نوبت تو عزیزم
منم کیرشو کردم تو دهنم چنان براش لیس میزدم داشت ارضا میشد که کشید بیرون از دهنم کیرش خیلی خوب بود از مال شوهرم کوچیکتر بود ولی خیلی صاف و سفید بود
یک لحظه پاهامو گذاشت روی شونه هاش کیرشو مالید روی کوسم بعدش کرد توش
شروع کرد تلمبه زدن منم تو دقیقه اول ارضا شدم
کمی صبر کرد بعدش حالت داگی گرفتم از پشت کرد تو کوسم شروع کرد به کردن چنان با قدرت میکرد که دردم گرفته بود
خلاصه بعد از یک ربع اونم ارضا شد و آبشو خالی کرد روی کمرم
 
کمی پیشم دراز کشید گفت از کون بکنم گفتم نه علی نمیتونم اونم اصرار نکرد و بلند شد و رفت دنبال کارش
وقتی رفتم خونه یه حسی داشتم انگار کونم به کیرش احتیاج داشت چند روز بعد خودم رفتم خونشون البته کونمو حسابی با کرم و وازلین لیز و نرم کرده بودم علی آقا هم اینبار طوری کونمو کرد که الان فقط پشیمونم که چرا کون دادنو اینقدر دیر شروع کردم
 
#عاشق #کیر علی #آقا هستم #شما هم اگه دخترین  یا زن به #همسایتون کص و کون #بدین #پشیمون #نمیشین.

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *