این داستان تقدیم به شما

سلام هانیه هستم لیسانس شیمی داروخونه کار می کنم 25 سالم هست
امروز با شوهرم رفتیم باغ دوستش حدود یک ماه بود که سکس نداشتیم البته منصور نمیتونست بکنه هر شب بهانه و دعوایی و مثل اینا میگرفت میخوابید
دوستش ابراهیم را دو بار دیده بودم خیلی معلوم بود حریصه
رنش که خیلی دهاتیه و پیس می گرده ناهار خوبی گذاشته بود تا میزو اماده کنه دخترش زنگ زد گفت پسرش از پله افتاده (نوه اش) سرش شکسته خدا حافظی کرد و رفت ابراهیم میزو اماده می کرد رفتم کمکش داشتم از یخچال ماست با ملاقه می کشیدم به کاسه ها ابراهیم از عقب کیرشو چسبوند به کونم هول شدم معذرت خواست که حواسم نبود
بقدری کیرش تنظیم شده بود از رو ساپورتم سرِ کیرش راست رفت تو کصم که پریدم هوا بدجوری دلم خواست چون کیرش معلوم بود چقدر بزرگه از طرفی خیلی خوشتیپ و شیطون تر از منصور شوهرمه
چند بار قصدی خودمو خم کردم تا جاییکه تیشرتمو تا بالای کمرم میدادم بالا تا باز کیرشو بماله به کصم نشد
 
نشستم سبزی ها را بریزم تو ظرفا ناودون کونم کاری کردم تا اونجا که میشه باز بشه ساپورتم تا نصف باسن درشتم دادم پایین متوجه بودم چطوری داره نگاهم می کنه و کیرشو به زور لای کش شلوار گرمکن ورزشیه نگه داشته سرش معلوم بود تا نافش بود و کلفت پشتم نزدیک شد دستش چندتا آلبالو ترشی بود دونه دونه میخورد یکیشو انداخت رفت ناودون کونم تا پایین پریدم بالا باز عذر خواست منم نامردی نکردم یه لحظه ساپورتمو که بدون شورتم بود کشیدم پایبن تا البالو افتاد دادم بالا با شیطنت لبخندی از رو نیاز بهش زدم
ابراهیم و منصور یک طرف میز نشیتن منم روبروی ابراهیم نشستم
تا شروع کردیم خوردن پای ابذاهیم اتفاقی خورد به ساق پام
منم انگار عوض می کنم پامو بلند کردم گذاشتم لای پاش که کیرش سفت بود و مثل ساعدی انگار تا ناف چسبیده بود

 
جوراب نداشتم درشتی و بلندی کیرش از زیر پای من بلندتر و کلفتیش اندازه ساعدم بود پاهاشو فشار داد پام رو کیرش بی حرکت موند کمی که گذشت از ترس شوهرم شل کرد منم پامو کشیدم
بساط بافورو بر قرار کردن ابراهیم یه بست کشید اندازه 100 گرم تریاک را گذاشت دم دیت منصور گفت بکش من برم پایین باغ ابو کنترل کنم تا فهمیدم داره میره ته باغ من زودتر از او افتادم جلو که منم میام پرسیدم میوه چه داری گفت هلو گفتم میخام بخورم

گفت بفرما خانم مهندس باغش پر درخت و چندین ترازه و پله های زیادی داره تهشم روخونه است
تا رسیدیم ته باغ از عقب بغلم کرد منم تشنه کیر اونم کیر گنده او گفتم کسی نبینه گفت الان میبرمت تو اون الاچیق منصورم بیاد اونم میکنم خخخخ
تا رسیدیم الاچیق دیدم همه چیز داره توش یک تخت چوبی با چندتا تشک مبل ابری نرم که به هم دوخته پرتم کرد رو تخت تا شلوارشو در اورد تو فیلمها هم کیر به اون گندگی ندیده بودم خودمو لخت کردم فقط سوتین موند اونم تیشرتشم در اورد افتاد روم مگه کیریش تو کصم جا می شد درد داشت ولی با لذت وقتی کیرشو تا ته می کرد تو کصم قشنگ کیرشو زیر نافم حس می کردم خیلی زود ابش اومد من موندم نزاشتم بره شروع ِِِِِکر پستانهایم را خوردن سوتینمو در اورد همه بدنمو کبود کرد حتی گردنمو مک زد میدونستم قرمز میشه و بعدش کبود ولی دوس داشتم منصور بدونه زنشو ابراهیم گاییده چون تو سکسهامون بارها اسم ابراهیم و وصف کیر گندشو کرده بود
تمام روی سینه هامو گاز گرفت می گفتم بکن گاز بگیر تا خون بیاد
نمیدونم چرا دردم نمی اومد البته می اومد ولی لذت می بردم
 
دفعه دوم نزدیک به یکساعت منو گایید کسانیکه کیر درشت میره کسشون و سنگینی اونو تو تنشون حس می کنند میدونن من چی میگم دوس داشتم همش کیرش تو کسم باشه
تا باز ابشو ریخت تو کصم رفتیم بالا منصور هنوز جاررر جاررر تریاک می کشید تا نشستم رو تختی که بساط داشتند دید سینه ام جای گازه و قرمزه گفت رفتی گایید ؟!
گفتم آره نکنی می کنند بازم میخام بدم بهش گفت دیگه کصت بدرد من نمی خوره گشاد شد باز جاررررجارررر کشید پف کرد گفت ابشم ریخت تو
گفتم اره گفت نوش جونت دیگه بمن نگو هی کیر میخام اینم کییییر در باغو زدن زود من شالمو دور گردنم انداختم جای گاز و بوس و مک زدن ها دیده نشه میدونستم فاطمه است
فاطمه اومد نوه اش طوری نشده بود
ظرفها را کمک کردم شستیم هی شالم میخورد به سینک فاطمه شالمو ورداشت گفت حالا چی شده با حجاب شدی ؟! من موهام بازه تو که از صبح باز بود
که دید واویلا گردنم و سینه هم جای گاز و مکیدنه پرسید چیکار کردین گفتمر تا رفتی. شوهرت رفت پایین ابیاری منصورم تریاک کشیده افتاد جونم لت و پارم کرده
فاطمه گفت نمیدونی ابراهیم چی میکنه اونم مثل منصور لت و پارم میکنه ببین سینشو درآورد دیدم درست مثل مال من کرده
گفتم کیر متصور کوچیکه ولی نال شوهرت میگن خیلی بزرگه راسته
گفت منو شب عروسی پاره کرد بخیه خوردم بعدها عادت کردم 26 سانته و کلفت

 
گفتم خوش بحالت #کاش #مال منصورم اونقد بود مال #شوهرم 10 سانته
تا عصر ابراهیم تا من بودم #روش نمی شد به #شوهرم #نگاه کنه نمیدونست که بهش گفتم #منو #گایید
ببخشید غلط زیاد داره هول #هول نوشتم
ادیت نکردم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *