داستان سکسی تقدیم به شما
سلام
اینجا همه از سکسشون نوشتن اما من میخوام از پاکدامنی بنویسم
اولا بگم که از نظر زیبایی تو کل فامیل زبان زد بودم و هستم
موی بلند طلایی و پوست سفید و صورت گرد و اندام سکسی
اینا از خصوصیات ظاهری من هستند.
اینا رو نوشتم که بدونید که زشت نبودم که کسی دنبالم نباشه!
اما یه خانواده اصیل رو پاک دارم که مذهبی نیستن اما درستکار و پاکدامن هستن
ما رو طوری بار آوردن که بزرگترین گناه رو سکس و دوستی نا بجا بدونیم
البته این هم بگم حالا که بزرگ شدم میفهمم که چرا سکس نامشروع گناهه
چون خدا هم نوزاد دختر و پسر رو با پوشش و پرده ای روی آلت تناسلیشون خلق میکنه
این بهم ثابت میکنه که گناه زن و مرد نداره و اگه توی دین و مذهبی برای مرد سکس گناه نیست بدونید که اون دین و مذهب دروغ و ساخته دست همین دو پاست که بهش میگن آدم
خوب
حالا اصل اتفاقی که برام افتاد رو براتون تعریف میکنم که البته این تنها اتفاق نا شایست زندگی من بوده
دانشجو بودم
درد کلیه داشتم که به پزشک ارتش مراجعه کردم
پزشکان ارتش در واقع سربازانی هستند که برای طرح خدمت میکنند
خلاصه یه پزشک که جون بود و قیافه بدی هم نداشت رو تو درمانگاه دیدم که قرار بود منو ویزیت کنه
خلاصه چند بار برای درمان مجبور شدم که بهش مراجعه کنم .
از طرفی خودم هم دانشجو همین رشته بودم و خلاصه باعث شد این مراجعه ها که برای اولین بار با یه پسر دوست بشم
دوستی در حد دیدار در محوطه بیمارستان و ترجمه مطا لب درسی و کمک درسی بود.
تا اینکه برای گرفتن یه کتاب بهم گفت بیا خونه که بهت کتاب رو بدم
وقتی رفتم خونه که البته خیلی کار بدی بود و خطرناک!
اینم بگم خیلی نترس و شجاع هستم بطور کلی
خلاصه این حماقت رو کردم و رفتم خونه
وقتی نشستم یه چایی و میوه آورد و نشست کنارم
بعد حرف و گفتگو
اما دیدم داره نزدیک تر میشه!
بعد دیدم دستش رو میخواد ببره زیر بلوزم!
دیگه خطر رو احساس کردم
بلند شدم
رفتم پشت صندلی
سعی کرد من بگیره!
اما دویدم و کفشام رو برداشتم و پا گذاشتم به فرار
وای که چقدر ترسیده بودم
بعد از اون خیلی پیام داد که دیگه بهش چواب ندادم
این هم از خلاف من!
نوشته: مریم
نوشته های مرتبط:
دلم میخواست و تجربه کردم
روزی که از خونه فرار کردم
کون دادن به مشتری شیشه که جنس میخواست
میخواست بکنه ولی مجبور شد بده!
شبی كه فقط دلم میخواست یك نفر كونم بزاره
بردگی برای خانمی که ماساژ میخواست
گاییدن زنداداشی که خودشم دلش میخواست
عمه جونم کیر جوان میخواست
همیشه دلم میخواست باهاش بخوابم
زن داداشم هم میخواست بکنمش
کیرمو میخواست چیکار میکردم؟
ممد از جون زن من چی میخواست؟
سارا منو میخواست…ولی
زنداداشم از من بیشتر دلش میخواست
وقتی شوهرخالم رو وادار به سکس با خودم کردم (۲)
وقتی شوهرخالم رو وادار به سکس با خودم کردم (۱)
وقتی که نفر سوم رو تجربه کردم
وقتی یک زن رو کردم
وقتی محمد علی تپل رو کردم
وقتی کس مامانمو لمس کردم
وقتی باهاش سکس می کردم گریه ام گرفت
وقتی جر خوردن رو به معنای واقعی تجربه کردم
وقتی کون تپل محمدعلی رو کردم
وقتی محمد تپل رو کردم
کون کردم کاش نمی کردم
غلط کردم غلط کاری عبث کردم عبث (1)
فرار نرگس
فرار از دست پیرمردهای حشری
خاطره از خونه فرار کرد (۱)
فرار از روزمرگی (۵ و پایانی)
فرار از روزمرگی (۴)
فرار از روزمرگی (۳)
فرار از روزمرگی (۲)
فرار از روزمرگی (۱)
فرار عاشقانه
هرچقدر فرار کنی بازم سرت میاد
فرار از تنهایی
داستان خواهرم: فرار از جهنم قم
شاه ایکس در فرار کسمغزها (۳ و پایانی)
شاه ایکس در فرار کسمغزها (۲)
شاه ایکس در فرار کسمغزها (۱)
فرار با عشقم
مارال از خانه فرار کرد
فرار از خانه پدری
فرار از زن شوهردار
از فرار تا قرار
فرار ماریا، دختر همیشه حشری، از خانه
فرار از سکس
فرار از خاطرات
من و جنده در حال فرار
فرار از دست بچه ها
فرار از شوهر
فرار از رویا 8 (قسمت آخر)
فرار از رویا 2
فرار از رویا 1
فرار از رویا 4
فرار از رویا 7
فرار از رویا 5
فرار از رویا 6
فرار از رویا 3
وقتی سه نفر شدیم (۱)
وقتی برگشتم یکی دیگه جای من بود (۵ و پایانی)
وقتی برگشتم یکی دیگه جای من بود (۴)
وقتی بچه بودم
وقتی برگشتم یکی دیگه جای من بود (۳)
وقتی برگشتم یکی دیگه جای من بود (۱)
وقتی جلوم دیدمش (۱)
وقتی دوست دخترم گفت احساس میکنم تو بهشتم
وقتی نامزدم فهمید که کونی هستم (۱)
وقتی بخواد بیاد میاد
وقتی شانس در خونه آدمو میزنه
وقتی پاهای مردونشو روی سرم فشار داد!
وقتی مواد بیغیرتی میاره
وقتی کون قشنگ و سفید داری (۱)
تجاوز دو نفری دوستای بابام وقتی ۱۵ سالم بود.
وقتی خودش بخاره (۳)
وقتی خودش بخاره (۱)
وقتی که خواب بودم (۴)
وقتی که داشت زنداییم رو میکرد… ( ۳ و پایانی)
وقتی ۱۴ سالم بود
وقتی داشت زنداییم رو میکرد… (۲)
وقتی فهمید شیمیلم
وقتی فهمیدم زنم جنده است
وقتی به زور کونی شدم
وقتی کسم جر خورد
وقتی خانواده ام فهمید گی هستم
وقتی آهن گریست
وقتی پیر میشوم (۲)
وقتی با یه قزوینی خوابگاه میگیری
وقتی هیچ راهی نداشتم . گی …
وقتی فهمیدم بابام صیغه میکرده
وقتی آقای دکتر پارتنر سکسم شد
وقتی فرنود منو برد خونه
وقتی بالاخره بهش رسیدم
وقتی مدیر شدم
وقتی خودم به خودم دادم (۱)
وقتی واسه اولین بار دادم
وقتی خوشبختی با لگد در میزنه
وقتی فهمیدم خانومم لز دوست داره
تجربه اولین گی زندگیم وقتی 18سالم بود
کردن زن دوستم وقتی قهر بودن
وقتی تو زندگی بد میاری (۱)
از وقتی ۶ سالم بود
وقتی تنها شدی میفهمی ؟
وقتی “بالغ” شدم (۱)
وقتی اتفاق افتاد
وقتی تا ته تو کونش بود قر می داد (۱)
سکس وقتی فک میکردم دروغه
وقتی خواهرم قهر کرد
وقتی همه خواب بودند
شاید وقتی دیگر
چه زیبا میشوی وقتی در اوج لذتی (۱)
وقتی کیرم جونمو از مهلکه نجات داد.
وقتی زنم رفت اسپانیا
سکس من با خانوم آرایشگر وقتی نوجون بودم
هنوز وقتی به یاد اون لز میفتم کسم میخاره
وقتی عسل ها رو ریخت رو سینه هام…
وقتی که عاشقت شدم
وقتی که محسن زنم شد
وقتی سرباز نیروی انتظامی جرم داد
وقتی فهمیدم پرده ندارم
وقتی به همسایه ساپورت پوش لاپایی زدم
وقتی بندرعباس بودم (1)
قول بده وقتی درد آمد در بیاری
وقتی تو دوران عقد شوهرم منو کرد
وقتی با زن عمو تنها شدم
وقتی کسم جرخورد
وقتی که تنهایی…(2)
وقتی پسر خالم منو خفت کرد…
وقتی که تنهایی…(1)
وقتی شوهر خواهرزنم قهر کرده بود
وقتی مامانم آمد
وقتی داریوش منو گایید
وقتی داریوش منو گائید
وقتی به او رسیدم
وقتی از اتاق خواب زن همسایه به معراج رفتم
وقتی که شرط رو ببازی
وقتی پدرم مرد
سكس با فریبا وقتی زنم حامله بود
وقتی خواهرم رو شناختم (۲)
وقتی زن عمو مامانم شد
وقتی ضربدری رو شناختم
وقتی کون دادم…
وقتی خونه خالی شد
وقتی مامان مست شد
وقتی پسرم میشه برادر زنم
وقتی زن دایی محرم میشه
وقتی بهاره , سمیرا میشه ..
وقتی آدم سکس نخواد
وقتی شوهره می خواد
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید