این داستان تقدیم به شما

داستانهای شهوتناک را خواندم جالب بودند منم داستان خودم را می نویسم
امیرحسین هستم 25 ساله از یکی از شهرستانهای همدان تازه به دانشگاه بوعلی وارد شده بودم تابستان بود شهرستان بودم مادرم گفت زن داداشت باید بره دکتر متخصص خودش تو همدان داداشت نیست ببرش دکتر
از زن داداشم بگم اسمش معصومه است می گیم مصی دو سال از من کوچکتره در زیبایی هر چه بگم کم گفتم از زمان اومدن به خونه ما که با هم تو یک خونه بزرگ دو طبقه زندگی می کنیم علاقه شدیدی به او داشتم به بهانه های مختلف یه جورایی می مالیدمش چندین بار شب ها که خواب بود و داداش پیشش نبوده میرفتم پاهاشو لای پاشو می مالیدم تا تکان می خورد در می رفتم یک شبم تنها خوابیده بود رفتم تصمیم گرفته بودم بغلش کنم و بکنمش رفتم خوابیدم پیشش پشتش بودم کیرمو از رو شلوارش می مالیدم لای پاش یه شلوار خیلی نرمی پاش بود دستمو بردم سینه هاشو بگیرم که بیدار شد اول فکر کرد داداشه بعد دید منم نگاهی کرد و منتظر عکس العملم بود گفتم مامان گفت بیام پیشت بخوابم نترسی میدونست دروغ می گم پا شد یه پتو بالش برام اورد گفت بکش روت خودشم رفت زیر پتوی خودش من کمی خوابیدم حس کردم خوابش برد پاشدم رفتم اتاقم ترسیدم مامان متوجه بشه اخه اتاقم در نداشت پدر و مادرم اگه بیدار می شدن می دیدن نیستم
صبح می ترسیدم مصی به مامان بگه خجالت می کشیدم دیدم طبیعی برخورد کرد انگار اتفاقی نیفتاده تا خلوت شد گفت به مامان نگی شب اومدی پیشم پرسید بگو خوابم برد نرفتم
خیلی راحت شدم باز چندین و چند بار مالیده بودمش ولی میترسیدم بکنمش
 
 
تا شانس بمن رو آورد و داداش که اتوبوس داره خط مشهد همدان کار می کنه و معمولا خونه نیست مامان گفت ببرش دکتر خوشحال شدم رفتم گفتم مصی اماده شو ببرمت همدان دکتر صبح ساعت 9 بود مصی هم خیلی زود آماده شد اول یه شلوار ساپورت چسبان طرح لی پوشید بلوز سفید با باسن فوق العاده زیبا و کمر باریک موهای بلند شونه کرده اومد چرخید گفت این خوبه دیدم خیلی شیکه گفتم پیش دکترت اینجوری میخای بری گفت شیک باید باشم دکترم خیلی شیکه فکر کردم مرده گفتم خجالت نمی کشی کاش من دکترت بودم گفت تو مردی اون زنه
مانتو مشکی شیکی هم پوشید گفت چطوره میاد گفتم نه شلوارتو عوض کن اون ساپورت کرم را بپوش
رفت ساپورت دوتا اورد کرم و شکلاتی گفتم کرم مانتوشو در نیاورد تو اتاقش جلو چشم من شلوارشو عوض کرد پشتش بمن بود و فقط زانو به پایین و قسمتی از رون سفید و گوشتی صافشو دیدم کیرم مثل فنر بلند شد
کیفشو برداشت و تو چند جفت کفش به انتخاب من یه کفش پاشنه بلند کرم را پوشید کمتر از نیمساعت نشده تا مامان پشیمان نشده دفترچه های خودشو داداش و شناسنامه هاشونو برای تمدید دفترچه خودش در همدان ورداشتیم راه افتادیم سوار یکی از ماشینهای خطی شدیم که یک زن و مردی هم اومدن میشناختیم اونا هم داشتن دکتر می رفتن راه افتادیم تو راه قرار شد خانمشو بیاره پیش متخصص مصی رفتیم خیابان بوعلی مطب دکتر متخصص نوبت دادن برای ساعت 18 اومدیم بیرون ساعت 11 هم نشده بود اونا رفتن برای خرید من و مصی هم خیابان بوعلی را تا میدان دانشگاه رفتیم اونجا کارگزاری بیمه تمیدشو زدم اومدیم پایین گفتم تا 16 خیلی مونده بریم سمت عباس آباد بگردیم ناهارم رو تپه عباس آباد بخوریم اونجا استراحتی بکنیم تا وقتمون برسه
یه دربستی گرفتم رفتیم تپه عباس آباد و ناهار خوردیم دیدم فلشی زده نوشته محل سوئیت های اقامتی عباس اباد … گفتم مصی بریم سوئیت بگیریم استراحت کنیم تا وقتمون برسه گفت باشه میدونستم اونجا شناسنامه میخوان شناسنامه مصی و داداش هم همراه دفترچه ها بود گفتم مصی اونجا اگه پرسیدن چه نسبتی دارین بگو زن و شوهریم منو داداش تو عکس شباهت زیادی داشتیم گفت باشه شوهر عزیرم بریم خندید و راه افتادیم …
 
 
دفتر سوئیت ها را فلش زده بودن پیدا کردیم خانم و آقایی نشسته بودند خیلی از ما استقبال کردن گفتم ما میخواهیم تا ساعت پنج استراحت کنیم وقت دکتر داریم اقاهه گفت نمیشه باید پول کامل رزرو یک شبه را بدین من گفتم شاید شب موندیم حالا تخفیف بده اگه شب موندیم که حرف تو خانمه میانجی گری کردو شناسنامه هامونو گرفتن نگاهی کردن دیدن بله زن و شوهریم شناسنامه ها را تو گاوصندوق گذاشت کلید سوئیتی را داد همان خانم پاشد با ما اومد دو تا هم اب معدنی با خودش اورد رفتیم تو سوئیت دو تخته ی تمیزی بود گفت چیزی نیاز داشتین زنگ بزنید پرسید ناهار سفارش بدیم گفتم نه خوردیم

برای اولین بار من و مصی تنها با عنوان زن و شوهر الکی تو یک سوئیت مطمئن بودیم مصی مانتوشو در اورد نشست لب تخت منم رفتم نشستم چسبش دستمو گذاشتم روی رونش گفتم ماشالا چقدر رونات گوشتیه و سفیده
گفت از کجا میدونی سفیده
گفتم شلوارتو عوض می کردی دیدم شلوار من لی بود کیرم بلند شده بود رد کرده بودم بغل رونم معلومم بود گفت با شلوار لی راحتی گفتم نه گفت مگه شورت نداری در بیار راحت شو دراز بکش منم اینجا دراز بکشم گفتم اخه شورتم از اون آستین کوتاهاس رکابیه دونده کشتیگیرها میمونه خخخخخ
گفت ملافه بپیچ دستم رو رونش بود گفتم تو هم در بیار راحت شی
گفت اخه مال من از اون بندی هاس گفتم تو هم ملافه بپیچ پاشد مانتشو پوشید شلوارشو در اورد ملافه را گرفت جلو کسش پیچید مانتو را باز در اوردو رفت رو تخت من شلوارمو در اوردم کیرم شورتمو خیس کرده بود حالا مثل دکل کش شورتمم داده بود بیرون خندید گفت ببین چه خبره ؟! چرا اونجوره ؟
گفتم ببخش تو را دیده بد جوری حالش خرابه نشستم پیشش که ملافه را کشیده بود رو پاهاش دستمو گذاشتم روی رونش داغ و نرمش و از روی ملافه گرماشو حس کردم گفتم خوش بحال تو که اینجوری آبروریزی نداری مال تو تخت است مثل این دکلش بلند نمیشه خخخخ
 
چیزی نگفت گفتم مصی تو شورت منو دیدی بذار ببینم شورت بندی چطوره گفت مثل مال تو ولی کمی رکابی تر که بزور ملافه را دادم کنار دیدم خدایا چه زیباست کسش زیر یه شورت نازک بندی که فقط رو چاک باد کرده کسشو گرفته حتی دون دون جای موهای بالا و کنار کسش معلومه نذاشت دست بزنم با رونهای صاف و گرمش را دست کشیدم و مالیدم تا میخواستم دست به کسش بزنم نمیذاشت
بغلش کردم لبشو بوسیدم فشارش دادم تو بغلم گفت بلوزم خراب میشه نکن امیر عرق میکنم بو عرق می گیره لباس نیاوردم گفتم خوب در بیار گفت اخه سوتین نزدم
بدون اینکه خودش بگه تو بغلم بود حالت نشسته بلوزشو از پشت دادم بالا خودشم کمکم کرد درش اوردم گفت اخه سوتین ندارم که تا درش اوردم دستاشو گذاشت رو سینه هاش که سه سال بود حسرت دیدنشو داشتم تا بمونه بتونم دست بزنم حالا من 21 سالم بود مصی 19 سال
بغلش کردم خودش ایندفعه دستاشو انداخت پشتم بیشتر خودشو بمن فشار داد گفت بلوز تو خیلی خشنه تو هم در بیار که بلوز و شورتمم در اوردم لخت مادر زادی شدم کیرم که تا حالا رنگ کس ندیده بود از سفتی و خونی که توش بود داشت می ترکید گفت شورتتم در آوردی نکنه میخای زنتو بکوووونی!!!!؟
گفتم اذیتم میکنه زن و شوهرم مشکلی ندارن که خخخخ
گفت راستی راستی ؟! عجب کیر خوشگل و بزرگی هم داری از مال داداشتم بزرگتره!!!
بغلش کردمو غرق بوسه و خوردن لب و سینه و گردن بلورینش…
فیلم سکسی زیاد دیده بودم غرق بوسش کردم لبشو تا تونستم خوردم اونم بی حال میشد و خودشو در اختیارم می گذاشت زبونمو دادم تو دهنش ساک می زد و مال خودشو میداد دهنم تا خوابیدم روش شروع کردم سینه های سفت شده اش را خوردن که میگفت زود باش بکون بکووون تو کسم سیاهم نکون می فهمن منم تجربه نداشتم باورم نمیشد جای مک زدن و دندونام بعدها چی میشه مصی هم خیلی جدی نمی گفت جفت سینشو همه جاشو گاز گرفتم و خوردم می گفت نکن ولی سینه و همه جاشو میذاشت اختیارم جفت سینشو قرمز کردم هی میگفت زود باش کسمو پاره اش کن بذار تووش ابتو میخااام
میدونستم تا کیرم بخوره به کسش ابم اومده که شورتشو در اوردم برای اولین بار کس زن خوشگلی را که سالها ارزوی گاییدنشو داشتم دیدم منتظرمه
لبامو گذاشتم حالا نخور که بخور که مصی از لذت و خوشحالی تو پوست خودش نمی گنجید و قربون و صدقم رفت با ولع می خوردم که سرمو فشار داد رو کسش که آب کسش داغ داغ ریخت بیرون بارها تو فیلمها دیده بودم مردها چطوری میخورن منم با اشتیاق با وجودی که شورم بود ولی خیلی برام مزه خوبی داشت همشو خوردم و لیسیدم کمی ساکت شد و تشکر کرد که اولین بار بوده کسشو میخوردن داداش حتی نگاه به کسشم نمی کرده اخه از بچگی خیلی وسواسه و مذهبیه

 
حالا تخمهام داشت درد می کرد که سر خوردم بالا کیرم تو کسش نمیرفت و هی تو چاکش بالا می اومد گفت کمی بلند شو پایین تره فشار بده بره توش یک چیری بگم باور کنید یادم رفته بود سوراخش اون پایینه اخه ابش از بالا زد بیرون فکر می کردم همه چاکش سوراخه کسه چون تصور می کردم نوزاد تو زایمان میاد بیرون از تمام اون چاک میاد بیرون که دستشو اورد با دستش گذاشت جایی که نرم بود و گرم لیز و داغ تا فشار دادم جیغ زد ولی جیغی که از خوشحالی بود کیرم تا ته کسش رفت حالی داشتم که نمیشه وصف کرد چند تکان اون ته بصورت خودکار کیرم و کمرم لرزید آبی بود که ریخت تو کس زن داداش خوشگلم نذاشت از روش بلند بشم گفت بذار کیرت تو کسم باشه کسش مثل دهن ماهی کیرمو هی گاز می گرفت و حس می کردم با هر تکان کیذم جونم داره در می ره
شروع کرد از اولین مالیدنهایم که شبی رفته بودم مصی رو شکم خوابیده بود من از باسنش بوسیدم و مالیدم بعد فرار کردم
از یک یک اون همه مالیدن ها و شب ها از لب و صورتش یواشکی بوسیدن ها که چقدر دلش میخواسته بعلش کنم بکنمش تا اتفاق اون شبی که پیشش خوابیده بودم واقعا خواب بوده و تا فشار کیرمو رو کسش حس می کنه فکر می کنه شوهرشه سینه هاشو که می مالم حس میکنه شوهرش نیست هول میشه پا میشه منو می بینه و فکر می کنه باز تا خودشو بزنه خواب میرم سراغش و در می رم
و اخرین صحنه ای که آمپولشو می رم بزنم منتظر بوده شلوارشو تا زانو بدم پایین بکنمش که تو شروع باسنش می زنم …
بوسیدن مداوم همدیگرو خوردن سینه های خوشگلش و خوردن گوش و گردنشو کیرم شل نمی شد که نمی شد دلم خواست باز بکنمش حالا با صدای خوردن خایه هم به در کونش که از اب دو تامون خیس بود اتاق پر بود که چشای مصی دیدم خمار شد و دهنش باز مونده و نفسش بند اومده و بدنش لرزید سرعتمو بیشتر کردم طولی نکشید برای دومین بار آبمو ریختم تو کسش حالا مصی رو من بود کیرم داشت شل می شد تا از کسش اومد بیرون رفتیم دوش گرفتیم با ملافه خودمونو خشک کردیم لحظه ای از بغلم جدا نمی شدیم تا ساعت 5 یکبارم گفتم رو شکم بخواب بالش گذاشتم زیر شکمش باسن زیبا و طاقچه ایش بالاتر اومد قوس کمرش مثل یک نیم دایره شده بود کیرمو راست سوراخ کسش کردم با چند حرکت تا ته کردم تو کسش باسنش با گاییدنم موج می زد و دهن مصی باز بود و خنده در صورتش داد می زد تو حال گاییدن لب گرفتم که چه خوشمزه بود تو فیلمها دیده بودم تجربه می کردم همش فدای کیر و عرضه گاییدنم می رفت منم حاضر بودم خودمو براش فدا کنم بار دوم بعد از گاییدن سومین بار رفتیم حمام سرمونو خیس نکردیم با دوش تلفنی کیر و کس را شستیم پایبن تنه را
مدارکمون را گرفتیم نصف قیمتم کمتر حساب کرد مرده از مصی خیلی خوشش اومده بود وقتی حساب کرد گفت اینم هدیه من به عروس خانم خوب 20 هزار تومانم بر گردوند گفتم ما اگر تا ساعت 9 زنگ زدیم که میایم اتاقمونو به کسی نده اگه نه بده اجاره
گفت اگر هم نیومدین لطفا زنگ بزنید خاطر جمع بشم

 
الکی داشتم قول می دادم چون میدونستم باید شب بریم شهرستانمون
رفتیم دکتر مصی رفت تو زن فامیلمونم بود قبل ما رفته بود منتظر شد تا با هم برگردیم که مصی اومد گفت دکتر آزمایش نوشته فردا صبح ناشتا باید ادرار و خون ازم بگیرند
من پسر دایی ام همدان خونه داشت ولی رفت و اومد نداشتیم گفتم شب بریم اونجا بمونیم دیگه صبح نیایم فامیلامون رفتن
مصی گفت یا بریم خونمون من خونه پسر دائی تو نمیام اونا منو پا گشا دعوت نکردن خوشمم نمیاد گفتم پس می گفتی با محسن می رفتیم حالا دیر وقت کلی باید کرایه بدیم
گفتم مصی بریم سوئیت بمونیم ؟
گفت مامان نمی زاره ابدا گفتم الکی می گیم میخایم بریم خونه پسر دایی
گفت اولا من اونجا نمیام چون گفتم که پاگشا دعوتم نکردن دوم مامان زنگ می زنه لو می ریم
گفتم بریم سوئیت الکی بگیم ماشین نبود برگشتیم مسافرخونه دو تا اتاق گرفتیم
گفت نمیشه می فهمه دورغ می گیم شماره مسافرخونه را حتما از من می پرسه زنگ می زنه تازه روزش می خواستیم بیایم دلواپس بود اگه میدونست علی تا ده روزم میاد نمیزاشت بیایم
گفتم پیدا کردم میگیم احمد دوست و همکلاسیمون دعوت کرده خونه اونا میریم احمد با داداش و زن داداشش سه شبانه روز خونه ما مانده بودن مامان احمدو مثل پسراش دوس داشت و داره
گفت این شد ولی اگه خواست شب با مامانش حرف بزنه چی ؟
گفتم میگیم احمد خونه است اونا شام دعوت بودن دیر وقت میان مامان هم میدونه من 12 نشده همیشه خوابم موبایلمم خاموشه تو هم که موبایلت دست مامانه
گفت اوکی درسته زنگ بزن مامان بگو
گفتم تو حرف بزن که زنگید و گفت مامان قبول کرد گفت کادوی خوبی هم ببرین گفت بده با امیر حرف بزنم که بمن سفارشهایش را کرد گفتم پول کم دارم گفت الان می رم برات می فرستم
زنگ زدم دفتر سوئیت ها اون سوئیتو داده بود اجاره گفت یه سوئیت لاکچری ولی یک تخته دارم خواستین یه تختم میزنم بغلش یا پتو تشک میدم دیگه مشتری ما هستین اون سوئیت مختص خودمه به کسی اجاره نمی دم چون قول دادم به شما میدم
که رفتیم بالا گفتیم یه شام سبک برامون سفارش کنه که فردا آزمایش داریم
 
 
سوئیت خیلی مرتب و لاکچری بود یخچالش پر میوه و آبمیوه و انواع نوشیدنی و تلوزیون 40 اینچ و حتی سیدی رامم وصل بود گفت فیلم مجازم بخواین تعدادی دفتر هست فلش خور هم هست منم گوشیم پره فیلم سکسی
شددبرامون…
شام میخوردیم مامان زنگید حال ملوک خانومو پرسید گفتم دعوت بودند شام احمد هست میخای صداش کنم بیاد گفت نه کادو چه گرفتین گفتم یه آسیاب برقی کره ای کامل 350 هزارتومان با یه جعبه شیرینی (احمد برای مامان پلاک و زنجیر طلا اورده بود هنوزم داره) گفت خوبه ولی باید بیشتر می گرفتی
شامو مثل دو مرغ عشق لقمه کردیم و دهن هم گذاشتیم یکی از فیلمهای طولانی داستانی که خیلی زیبا و آموزشی هم بود و پسر و دختر تو فیلم خواهر و برادر بودند شباهت هایی به منو مصی هم داشتند را گذاشتم کپی کارشون را کردیم تا نزدیکی های صبح دهها بار مصی را در پوزیشن های مختلف گاییدم و همدیگرو مثل فیلم خوردیم کیر پسره اندازه مال من بود کس دختره هم کپی کس مصی بود
صبح ساعت 9 تسویه حساب کردیم بازم خیلی تخفیف دادن رفتیم آزمایشگاه تا ظهرم تو شهر بودیم زنگ زدم احمد اومد گفتم ناهار به مامان بگو منتظر ما باشن مامان کادو داده براش بدیم احمد رفت خونه شون رفتیم یکدستگاه آسیاب برقی آلمانی گرفتیم شد 420 هزار تومان گرونتر از اونی که به ماپان قبلافته بودم
رفتیم ناهارو خوردیم و راهی شهرمون شدیم باز چهارشنبه برگشتیم همدان به مامان زنگ زدیم جوابش آماده نیست گفتن فردادتا 10 آماده میشه بیایم یا بریم خونه ملوک خانم گفت برین رفتیم سوئیت لاکچری را باز داد به ما از ساعت 3 تو بغل هم بودیم تا صبح از سکسمون از شمارش در اومد که چند بار مصی جونمو گاییدم و آب ریختم تو ته کسش شب مامان زنگ زد گفتم رفتیم سینما صدای تلوزیون را که فیلم پخش میکرد حس کرد سینما هستیم گفت رفتین خونه شون به #ملوک خانم از طرف من سلام برسون و عذرخواهی کن

 
از اون تاریخ من و مصی با احتیاط و رعایت همه جوانب هفته ای لااقل دو یا سه بار سکس داریم مخصوصا از زمان تعطیلی دانشگاهها همش خونه هستم تا فرصتی جور می شه خبرم می کنه و تو بغل هم لذت می بریم چند باری هم از کون گاییدمش کسش برام خیلی عزیزتر از کونشه از کون خیلی اذیت میشه میدونم خیلیم لذت نمی بره ولی تظاهر میکنه که لذت می برم بدون چرب کردن امکان نداره کیرم بره تو کونش بی نهایت زیبا ساک می زنه منم ماهرانه کسشو میخورم تا حال یکبارم #علی کسشو نخورده مصی هم کیرشو #نخورده کونم فقط بمن داده هنوز تصمیم به بچه دار شدن نگرفته خیلی مواظبیم آبستن نشه روزهای بعد از 18 ام پریودیش آبمو میریرم تو کسش با بی بی چک هم تست می کنیم خوشبختانه بدون قرص جلو گیری می کنیم روزهای احتمال بارداری آبمو میریزم بیرون و اغلب #دوس داره #بریزم دهنش بخوره از کاندوم به ندرت استفاده می کنیم هردو لذت نمی بریم مصی میگه گوشت باید بخوره به گوشت راستم میگه علی هفته ای یکبارم نمی کنه یا خونه نیست یا حالشو نداره #اتوبوس داره معمولا اغلب روز و شبها #خونه نیست منم اتاقمو در گذاشتم تا #مامان و #بابا میخوابن میرم پیش #مصی توالت تو حیاطه تا عشقبازیهایمون تموم میشه و ابمون میاد میرم دستشویی اگه مامان و بابا بیدار بودن #فکر کنند توالت رفتم تا حالا مطمئنم بویی نبردن بین اتاق و هال و تشکیلات مصی با اتاقهای ما یک فضای #مشترک هست.

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *