این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان من می خوام داستانی واستون تعریف کنم که سال تو کف یه دختر بودم که دختره دختر داییم هست اسمش سوده س راستی خودمو معرفی نکردم من اسمم فرهاد 23 سالمه و سوده 19 سالشه قدش 170 تا حدودی که بدونم اون دوربر بودش قبلا میرفتم خونه داییم میرفتم دستشویی به فکر لباساش قیافش جلق میرفتم دیگه سال عروسیشون بود که من بعد عروسیش اومدم تهران واسه کار کردن برج 3 بود که یه روز مرخصی گرفتم از سرکار رفتم خونشون که دیدم شوهرش سر کار بود و من اون تنها بودیم خونه یهو دیدم دختر داییم رفت لباسای راحت پوشید اومد گفت فرهاد جان ببخشید که این لباسارو پوشیدم یکم خستم میخوام راحت باشم منم گفتم عیب ندار سوده جان راحت باش فکر کن برادرتم
نشسته بودم که یه هو اتفاقی بیوفته که یه کم نگاش کنم باهم که نشسته بودیم گفتم dvdعروسیتون اومده گفت آره نشستیم باهم نگاه کنیم که رفت بره دستشویی دیدم به محض اینکه پاشو گذاشت تو سرویس افتاد من رفتم کمکش کنم که هرجور میکرد نمی تونست بلند شه که دیدم دردش گرفته خودم بلندش کردم آوردم وسط سالن گذاشتمش یه زره خون اود دهانش دیدم خون آمده حوصله نداشتم نه تو کفش بودم دهانمو گذاشتم رو لباش گفتم کی میره اونجا دستمال بیاره خودم با دهان پاکش میکنم باهاش لب میگرفتم که یهو گفت فرهاد نکن نکنه الان شوهرم بیاد منم گفتم یه زنگ بزن ببین کجاست کی میرسه خونه دیدم که گفت ساعت دیگه میرسم منم خوشحال شدم هی باهش لب گرفتم و گردنشو میبوسیدم که دیدم مثل خودم حشری شد گفتم حالا که پرده نداری اجازه میدی که یه بار کوس ببینیم بکنیم یواش یواش لباساشو در آوردم نوک سینه هاشو خوردم دیگه کم کم صدای آه ناله در اومد که تا نزدیک شورتش بدنش لیس میزدم رو شورتش کوساشو بو میکرم میخوردم شورتاشو در آوردم کوسشو خوردم که گفت کیرتو در نمیاری کم بندو باز کردم شلوار امو کشیدم پایین کیرم جوری شق شده بود میخواست به سوده گفتم ساک میزنی واسم گفت نه دوست ندارم منم گفتم باشه زیاد واسش فشار نیاوردم کیرمو گذاشتم رو کوسش یکم بالا پایین کردم دار هی تکون میخوره یه کم تف کردم رو کیرم گذاشتم تو کسش یواش بردم تو که آروم آروم تلمبه زدنو شروع کردم
حدود دقیقه تو کوسش میبردم که میخواست آبم بیاد گفتم بریزم تو یا بریزم رو کوست نه بریز بیرون منمریختم بیرون آبم اومد یکم شل شدم دوباره شروع کردم به لب گرفتن مه مه خوردنش که دوباره کیرم شق شد گذاشتم توکوسش به حالت سگی تن تن میزدم تا دقیقه برعکسش کردم میخواستم میکردم مه مه هاشو میخوردادم که یه هو یکم تنش لرزید که فهمیدم ارضا شده هی تلمبه میزدم که آب کیرم میخواست #بیاد که #خیلی حشری بودم هواسم نبود ریختم تو کوسش دیگه #بدنم #جون نداشت بلند شم #بغل دستش دراز کشیدم باهم رفتیم حموم خودمونو آب کشیدیم مو هامونو #خشک که کردیم نشستیم بار باهم سکس #داشتیم
نوشته: #فاکر #سوده
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید