این داستان تقدیم به شما
سلام من ایلیا هستم ساکن تهران و قراره ماجرای سکسی که با زن دایین داشتم براتون تعریف کنم و ماجرا مال ۳ سال پیش هست و الان ۱۸ سال دارم با یه کیر ۲۲ سانتی.
داستان از اونجایی شروع میشه که ما با خانواده رفتیم مسافرت به تبریز و تو جریان سفر مامانم مریض میشه و ما مجبور میشویم بریم به یکی از بیمارستان های تبریز و اونجا مامانم بستری شد و بابام به عنوان همراه کنار مامانم موند و من هم رفتم خونه داییم که تو ارومیس و وقتی رسیدم پایین تازه داشت میرفت بیمارستان و با زنداییم شب برمیگشتند (اخه داییم دکتره ، زنداییم هم پرستار) زندایی ما قدش ۱۸۰ هست با سینه های نسبتا کوچک که بیشترش تو دست جا میشه موهای قهوهای سوخته و چهره ای خیلی زیبا و پوستی سفید سفید و کسی بیمو و کونی بزرگ و هیکلی خوش اندام که با دیدنش کیر ادم رایت میشه و اسمش پریا هست .
و اصل داستان از اونجایی شروع میشه که داییم میاد تبریز و من رو ویبره خونه خودشون و من رو میاره اونجا و میره بیمارستان و گفته که من شب دیر میام پس از راحت باش و باید بگم پایین از اون مرد های بی بخار نیست و بعد از خدافظی رفت و من هم نشستم پای ماهواره و دیدم هیچ کانالی قفل نیست پس زدم رو اون کانال سکسی ها و بعد از دو سه دوره جلق به سرم زد برم لباس زیر های زن داییم و وسایل شخصیش رو یه نگا بندازم و رفتم تو اتاق پایین و زنداییم و همه کشورها هارو گشتم تا رسیدم به کشور لباس زیر های زن داییم ، پر بود از جوراب شلواری و اون هوایی که تا یکم پایین تر از کون میاد بعد که اون هارو دید زدم رفتم سوراخ کمبود لباس ها دیدم در از کفش پاشنه بلند های با کلاسه و از همونجا فهمیدم این دوتا وقت حشرین بعد که کارم تموم شد سرم رو یه جوری مشغول کردم تا داییم و زنداییم بیان که بعد دیدم ساعت ۷ یا ۸ زن دایبم تنهایی اومد و اثری از دایی نبود بعد از پریا پرسید :«پس زندایی داییم کجاست ؟»بعد دیدم با یه حالت کلافه گفت :« یه عمل ازتراری پیش اومد باید میموند و فردا صبح میاد خونه» بعد گفتم باشه و رفتم که بشینم رو مبل گفت:«پاشو از کشور میز تلفن شماره پیتزایی رو ور دار یه پیتزا سفارش بده» که گفتم اخه که گفت اخه ندارن خیلی خسته ام میرم دراز بکشم و دیدم رفت منم یکم منتظر موندم و بعد رفتم دیدم با لباس تو خونه دراز کشیده رو تخت و در همون حالت گفتم:« بهتر شدی زندایی ، میخوای ماساژت بدم ؟» بعد بایه قیافه داغون برگشت سمتم گفت:« کدوم نوع موشت مال خودمون یا از همین خارجی هاکه همش تبلیغاتش بخش میشه از ماهواره که سریع گفتم :«زندایی موشت مال چیه همون خارجی ها رو واست میزارم اگه بخوای » که بعد گفت پس باشه برو بیرون چیز میز هارو اناده کنم بعد بگم بیا.
یه ربع بعد گفت بیا تو بعد که در روستای باز کردم دیدم لخت شده دمر خوابیده و فقط یه شرت تنشه و همون لحظه کیرم چنان سیخ شد که تو عمرم این شکلی نشوده بود رفتم جلو و یکم از روغنی که گذاشته بود رو میز ورداشتم ریختم رو قلم پاهاش و مثل همونایی که تو فیلم ها دیده بودم شروع کردم و کم کم رفتم بالا تا رسیدم به کونش و دست بهش نزدم و رفتم سوراخ کمرش و از اونجا شروع کردم و رفتم بالا تر و بعضی وقتا یه اممممممم حشری انگیز میکشید که خیلی حشری میشدم و هرچی بیشتر پیش میرفتم بیشتر داغ میشد بعد که تموم شد ماساژ گفت مگه کون رو ماساژ نمیدن که گفتم باشه و رفتم سوراخ کونش چه کوووووونی مثل پنبه نرم روغن رو بیشتر ریختم که رو خط کوس هم بره و بعد از ماساژ کون به خودم گفتم یا حالا یا هیچ وقت و دستم رو زدم به کوشش که به اممممممم بلند تر از همیشه کشید و گفت بی پدر توم ام پس بلدی و در کمال پر روی گفتم کیه که بلد نباشه و شروع کردم به مالیدن و بعد که دیدم خیس شد شرت رو در اوردم و برش گرداندم سمت خودم و پاهاش رو باز کردم و رفتم که گویش رو بخورم که دیدم میگه داییت هیچ وقت کوسم رو نخورده و منم گفتم عشقم من پایین نیستم و دیدم میخنده و شروع کردم به خوردن که دیدم محکم مقاله هارو چسبیده و فهمیدم جا حساسش موسسه و سرعت داد که دیدم کم کم اه و نالش داره به جیغ تبدیل میشه و همونجا تمومش کردم و کشیدمش به لبه تخت و ۱۸۰ درجه چرخوندمش طوری که در حالت خوابیده دهنش به سمت کیرم باشه ولی دور نخوابیده بودا بعد شلوار رو در اورد و و گفتم اگه نمیترسیم رحمت شرت رو خودت بکش که با عصبانیت گفت برو بابا از چی بترسم و در همان واحد شرتم رو کشید پایین و گفت اشتباه کردم ترسیدم واقعا و در همون لحظه گفتم دید و دهنش رو باز کردم و همین که میخواست بگه وایسا کیرم رو تا جای ممکن کردم تو دهنش که بعد محکم حلم داد عقب و شروع کرد محکم سرفه کردن و گفت بزار خودم بردم چیکار کنم که گفتم باشه ببخشید بعد گفت بیا جلو بعد که رفتم کیرم رو گرفت و کشید جلو و کرد دهنش و یکم یکم میکرد دهنش و دیدم یه دفعه کیرم تا ته تو دهنش و ترسیدم مرده باشه که کشیدم بیرون و دیدم یه نفس عمیق کشید و گفت چه گوهی میخوری
-ترسیدم خفه شده باشی
-تاحالا ساک نزدی پس خفه شو کیرت رو قورت داده بودم فکر کردی چطوری تو فیلم ها همه چیز رو میکنن تو دهن ها
-واردیها پریا جون
-زر نزن بیا جلو
بعد دوباره شروع کرد و منم تند تند میکردم تو حلقش و یه دفه این رو خالی کردم تو دهنش و گفت امممممم خوشمزس بعد از زیر بغل باندش کردم کشیدم بالا و به دور خوابوندمش و پاهاش رو باز کردم و کیر رو گذاشتم روم کوسش که گفت اروم ببر تو گیرد دوبرابر داییته اروم ببر وگرنه جرم میدید بد جور بعد هم گفتم باشه و بدون توجه محکم دهنش رو گرفتم و با تمام قدرت کردم تو کوسش و به زور تا ته کردم تو و دیدم شروع کرد لرزیدن و کیرم از کوسش در اومد و رفت عقب و شروع کرد دوباره لرزیدن و محکم کوسش رو گرفته بود و از درد گریه میکرد ولی تو اون دو ثانیه تنگی و داغی شدید کوسش رو احساس کردم بعد دلم سوخت و رفتم جلو و لباس کردن و گفتم ببخشید که بعد گفت خیلی نامردی گفتم حیرت خیلی بزرگ تر از داییته و اروم ببر تو
-ببخشید انقد حشری شدم که نفهمیدم چیکار میکنم
-خیلی درد داشت
-شرمنده
بعد رفتم اشک هایش رو پاک کردم و یه لب اساسی ازش گرفتم و خییییییلی خوشمزه بود و سیر نمیشدم که بعد گفت نمیخوای بکنی و منم گفتم چرا ولی اول امانت میکنم بعد
-مگه الان چمه
-جوراب شلواری بپوشد ، پاشنه بلند بپوشید ، خوشگلتر کن بعد
-میگن حلال زاده به پایین میره
-چطور زندایی
-داییتم انقد حشریه که همیشه با جوراب شلواری من رو میکنه
-اووووووف
بعد حلم داد اونور و بلند شد یه سوتین سیاه خوشگل پوشید با شرت ست همون سوتین بعد یه جوراب شلواری سیاه توری ریز بافت پاس کرد و کلی خوشگل کرد و به کفش پاشنه ۱۵ سانتی پاش کرد و بعد اومد واااااای چه جوونی شده بود بعد اومد دوباره ساک زد انقد ساک زد تا دوباره این اومد و این بازهم همش رو خورد و بعد بلند شد من رو محکم حل داد رو تخت بعد اومد نشتی روم و کیر رو گذاشت رو کوشش و اروم نشت روش و تا ته کرد توش و انقد اهو ناله میکرد که وستاش دلم میخواست بکشم بیرون بعد شروع کرد به بالا پایین شدن و چه حالی میداد بعد چند دقیقه گفت من خسته شدم تو بزن منم اولش اروم شروع کردم و سریع سرعت تلمبه زنیم رو بردم بالا و دیگه داشت جیغو داد میزد که دستم رو گذاشتم رو چوچولش و سریع نحوه دادم و جیغاش ده برابر شد و یکم بعدش ارضا شد و من هنوز داشتم ادامه میدادم و شول افتاده بود روم و گفتم اینجوری نمیشه کیرم رو کشیدم بیرون و از روم ورزش داشتم و در همون حالت ازم لب گرفت به گفتم تموم نشده من موندم که گفت چی
-میخوام از کوه بکنمت
-حرفشم نزن
-چرا حال دادم حال میخوام
-کوسم رو کم مونده بود جر بدی
-نترس اروم میکنم
-یه بار گفتی اروم میکنم بسه دیگه
-لج نکن دیگه یه باره کلا
-خیلی پرویی باشه
در همون حالت قمبلش کردم و یه انگشتم رو کردم تو کونش که از گردم گرفت کشید جلو که فهمیدم لب میخواد تا یه وقت جیغ نزنه بعد دو انگشتم رو کردم بعد یه اه اولش شدت گرفت تا اینکه گشاد تر شد بعد انگشتام رو کشیدم بیرون و کیر رو اروم کردم تو و یزره رفت توش که همون موقع بادست بقیش رو گرفت و فهمیدم درد داره واستادم تا شل سه به کم کم کردم تو و این دفعه خیلی سرو صدا نکرد بعد که تا ته کردم یکم نگه داشتم بعد شروع کردم تلمبه زدن و اه ناله حشریش بلند شد و چشم هایش رو بسه بود و معلوم بود داره حال میکنه خییییلی حال میداد بعد در همون حالت دوتا انگشتم رو کردم تو کوسش و انگشت شصتم رو هم گذاشتم رو چوچولش و شروع کردم به لرزوندن که داد زد اوووووو یییییییسسسس و محکمتر تلمبه میزدم و انگشتانم میلرزوندم و با اون یکی دستم پستونش رو میمالیدند و اون یکی پستونش رو میخوردم و بعد از یه مدت ابن اومد و گفتم چیکارش کنم و گفت خالی کن عیب ندارم و منم کل کمرم خالی شد تو کون پریا جنده و اش افتادم روش و تا صبح همینجوری بودیم تا اینکه دایبم اومد و اون روز رو زنداییم #مرخصی گرفت و تا #شبش ۱۰۰۰ بار سکس #کردیم و #هنوز هم #مورد بهتر از #بندازیم! پیدا نکردم و در اولین #فرصت سکس #چت #میکنیم
نوشته: میرزا ابولجق
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید