این داستان تقدیم به شما

در روستای دور افتاده اراک توی خانواده پر جمعیت داخل یک عمارت چند خانه ای که هر کدام مال برادری و زنشو بچه ها بود زندگی می کردم
اخرین پسر خانواده بودم ته تغاری خواهر کوچکم بود که دوسال اختلاف سنی داشتیم اونقدر زیبا بود و سریع قد کشید تو 13 سالگی دهها خواستگار از شهر و روستا داشت تا به انتخاب خودش با نوه داییم در اراک ازدواج کرد من 15سالم بود درس میخواندم و هر سال شاگرد ممتاز بودم طوری که دو یا سه کلاس بالاتر را هم بلد بودم دو سال پرشی خوندم داداش از خود بزرگترم که 5 سال از من بزرگتر بود زن گرفت و عاشق زنداداش بودم به عشقش از اراک پنجشنبه ها می کوبیدم می اومدم تا شبنم زنداداش خوشگلم که زبانزد فامیل بود ببینم به بهانه های مختلف میمالیدمش و جاریهایش خیلی از شبنم بدشون می اومد حسودی می کردن
حالا من 29 سال سنم بود تا اون رور هم با هیچ زنی سکس نکرده بودم و جرات نداشتم سکس کنم دوستانی تو شهر داشتم که زن می آوردند هر چه بمن می گفتن رغبت نمی کردم سکس کنم چون با شبنم مقایسه می کردم اونها همش ناز الکی برای پول می کردند و در سکس صداهای الکی در می اوردند هر چند بارها شده بود پیشنهاد سکس مجانی هم بمن داده بودند
چون من خوشتیپ ترین پسر دبیرستان و دانشگاه بودم همش تو فکر سکس با شبنم بودم
فوق لیسانسمو گرفته بودم در شرکتی چند سالی بود کار می کردم بدون استثنا تعطیلات به ده می اومدم شبنم هر چه سنی ازش می گذشت زیباتر و سکسی تر می شد بچه دار هم نمی شد دکتر زیاد رفته بود گفته بودند 35 سالگی به بعد باید بچه دار بشوی تخمکهایش ناقص بودند و اسپرم را قبول نمی کردند
شبنم یکسال از من کوچکتر بود
 
بارها شبنم خودشو به من تسلیم کرده بود و من ناشی گری کرده و نگاییده بودم
تا در 29 سالگیم مریض بود با مادرم اومدند اراک دکتر داروی ترکیبی روزانه تجویز کرده بود که دوز آن متغیر بود چند شب باید می ماندند در سوئیت اجاره ای من البته بارها اتفاق افتاده بود شبی ماندگار بشوند یا با داداش یا با مامان ولی اینبار 5 روز مجبور بودند شب را پیش من باشند
شب ها مادرم میخوابید وسط منو شبنم زمستانم بود و سرد بخاری کوچکی که داشتم زیاد خونه را که کمتر از 40 متر کلش بود بعلت نسار بودنش و سقف بلند گرم نمی کرد مجبور بودیم چسبیده به هم بخوابیم تا مامان خوابش می برد من به بهانه بغل کردن مامان دستمو تو بدن شبنم می چرخوندم سینه و کسشو می مالیدم البته هر چه می کردم دستم تا اول چاک کسش بیشتر نمی رسید شبنمم خودش خواب می زد ولی میدونستم بیداره
تو تمام این 5 شب فرصتی نشد تنها بشیم اگر هم تنها می شدیم فکر می کردم شبنم راضی نیست بکنمش و جرات نمی کردم پیشنهاد بدهم تا رفتیم بازار برای شبنم لباس زیر بگیریم که مامان موند تا شامو درست کنه هر مغازه که می رفتیم فکر می کردن زن و شوهریم ما هم وانمود می کردیم زن و شوهریم
سوتین و شورت در چندین رنگ و مدل انتخاب کردیم اولی لیمویی بود من انتخاب کردم فروشنده پرسید نمره سینه خانمت چنده ندونستم گفتم هم اندازه مال خودته تقریبا که 75 داد گفت ببرین تو اتاق پرو بده برنه اگه اندازه بود رنگها و مدلهای دیگرشم بیارم انتخاب کنید
شبنم تو اتاق پرو منتظر بود تاپ و ساپورت تنش بود که بردم دادم گفتم بزن ببین خوبه تا شورتشم بیارم پوشید بغل درو باز کرد گفت ببین خوبه !!!
که از هیجان داشت نفسم بند می اومد تازه فکر می کردم تاپشم پوشیده از من نظر میخاد
درو باز کرد گفت بیا تو دیدم واااااای فرشته من بالا تنش لخته بقدری زیبا بود و اندازه که من نه تو فیلم نه تو عکس ها هرگز ندیده بودم بی اختیار بوسه از از لباش کردم گفتم تو حوری بهشتی شبنم چه قدر زیبایی و چه به تنت زیبا نشسته!! تشکر کردو لوس شد و زبانشو کودکانه کرد گفت شوهرلم چطوله…
منم با صدای مردونه گفتم عالیه همسرم خخخ
 
گفتم بذار برم چندتا رنگ شاد دیگه هم با یک دست مشکی از فرمهای مختلف بیارم
گفت شورتاهشم بیار گفتم چشم مغاز دو طبقه بزرگ بود خانمی که مسئول فروش بود سرش شلوغ تقریبا از هر نمونه سوتین و شورت در رنگاهی شاد داد گفت فقط سوتینشو بزنه اگه شورتشو بپوشه باید ببرید گفتم باشه دو تا هم شلوارک ورداشتم رفتم تو که سوتینشو در اورده بود دستاش رو سینه هاش بود گفت یکی یکی خودت بزن تا چشامو باز کنم ببینم چطوره
منم رفتم پشتش دونه دونه سوتینها را زدم کون گرد و خوشگلش چسب کیرم بود خایه هام داشت می ترکید چهار تاشو انتخاب کردیم گفت چشاتو ببند تا شورتاشم بپوشم ببین چطوره !!!!
ساپورتو در اورد چشامو الکی با دستام گرفته بودم ولی از لای انگشتام تا ساپورتشو در اورد بدون شورت بود دو لا که شد کونش خورد به کیر شق شده ام که زیر شلوارم اشک می ریخت و چون استخوانی سفت شده بود
سوتین مشکی تنش بود شورت بندی مشکی را پوشید گفت باز کن
چرخید خدای من چه می دیدم کصش اندازه دوتا بیضی برجسته ی به هم چسبیده زیر شورت دیده می شد گفتم عالیه بیست
اینبار یادش رفت بگه چشاتو ببند پشتش به من بود شورت مشکی را در اورد و رنگ دیگری که نارنجی خوش رنگ بود پوشید کاملا کون و باسن و کصشو از عقب دیدم اونم بیست بود سوتینشو در اورد دستاشو گذاشت رو سینه هاش گفت وردار بزن
گفتم دستاتو وردار حوری بهشتی گفت عااااه تو که محرمی باشه واااااااای خدایا چه می دیدم دو ممه شق شده بی اختیار تو دستم جاشون دادم نوک سینه هاش سفت سینه ها رگ کرده و سر پا بود سوتینو زدم بوسیدمش ولی عرضه گاییدنشو نکردم
هی در پرو را میزدن خانم زودتر بیا ما هم میخایم پرو کنیم که ساپورت و تاپ و مانتوشو پوشید زدیم در
خریدمونو کردیم اومدیم خونه عصر بود مامان گفت نمک اصلا نداری ادویه هم هر چه گشتم فقط زردچوبه داشتی برو اینایی که میگم بخر
گفتم مامان بخدا از پا افتادم نمک از همسایه می گیرم حوصلشو ندارم گفت نه فلفل و پودر سیر حتما باید باشه گفتم بذار شبنم از حمام در اومد اون بره من نمیتونم راه برم

واقعیتش تخمام درد می کرد نمیتونستم راه برم
مامان بدون اینکه چیزی بگه مانتو پوشید و پرسید سوپر بدرد بخور کدام سمت هست گفتم کوچه مونو تمام کردی تو خیابون اصلی بپیچ دست چپ حدود 100 متر که بری فروشگاه رفاه همه چیز داره حالا که می ری هر چه نیازه بگیر چرخ خریدو دادم دستش و کارت عابر بانکمم دادم با رمزش گفتم موبایلتم ببر کاری داشتی بزنگ
چند دقیقه نگذشته بود همش تو فکر شبنم بودم که به بهانه ای برم درو باز کنه باز ببینمش برم بگه منو بکووون بکنمش !!!
که مامانو صدا کرد من جواب دادم گفت بگو مامان بیاد پشتمو لیف بزنه
گفتم مامان نیست رفته خرید من بیام ؟!
گفت صبر کن تا شورت بپوشم بیا
که شوخی شوخی گفتم چشاتو ببند محرمیم
 
گفت بیاتو شورتمم نمیدونم کو(الکی می گفت شورتشو در اورد تا ببینمش بعدها فهنیدم)
رفتم تو پاهاشو وکیپ کرده بود پشتش به من دستاشم رو سینه هاش بود گفت لیفو وردار سرپا بکش پشتم گفتم بزار لباسامو در بیارم خیس نشه گفت شورتتم در نیاری خخخخ گفتم نه لخت شدم باشورت گفتم دستاتو بذار دیوار گذاشت پاهاش چسبیده به هم بود لیفو شروع کردم کشیدن کیرم از بغل شورت اسلیپم زد بیرون دو یا سه بار که خورد به لای باسنش اندازه یک لیوان آب پاشید رو باسنش گفت چرا حیفش کردی!؟؟؟ چه قدرم بوووود چن قرنه بیرون نیومده بووود؟!! خخخخخ
خجالت کشیدم گفتم دست خودم نبود ببخش
تمام که شد گفتم بشین همه جاتو لیف بزنم
نشست دیگه سینه هاشم تو دستام بود و لیف می زدم گفتم شورتم که خیس شد بخواب کف حمام تا پاهاتم. گفت بذار اول کمی نفسم تازه بشه دوش ولرمی گرفت منم رفتم زیر دوش چسبیدم به پشتش کمی با دیتام به منظور شستن ممه هاشو شکمو کسشو مالیدم ابو تقریبا سرد کرده بود پوستمون سوزن سوزن شده بود
گفتم بخواب با شکم خوابید دوباره از گردن تا نوک پاهاش لیف کشیدمو لیف انداختم کنار گفتم میخوام مشتمالت بدم اجازه هست با ناز گفت نیکی و پرسش ؟!
با کیر شق شده ام دیدم برم روش باز اذیت میشه خودمم تا نمیدید شورتمو از یک پا در اوردم رو باسن لختش نشستم کیرمو با دستم گذاشتم لای پاش کمی جابجا شد کیرم رفت لای پاش چه نرم و گرم بود اخخخخی گفت و مشغول مشتمال شدم هی کیرم لای پاش عقب جلو می شد تا کنترلش از دستم خارج شد شاید چند دقیقه بیشتر نشد که باز آبم اومد و ریختم لای پاش تو دلم می گفتم کاش راضی می شد بکنم تو کسش که بعدها فهمیدم میرفته کصش گفت چقدر آب داری تو ؟!!

 
شکمم پر شد از آبت !!! گفتم دست خودم نیست شبنم صداش می لرزید و کیرم هنوز لای باسنش بود هی میگفت بازم بمال مشتمالم بده کونشو بالا پایین می کرد که حس کردم عضلاتش خیلی سفت شد و نفسش بند اومده بود فکر می کردم چون رگشو دارم می گیرم بخاطر اونه تا بدنش شل شد وقتی برگشت پشت خوابید دیگه انگار خجالتی بینمون نبود ولی من شرمنده بودم که لایی زده بودم
با دستمم نوازشش می کردم و با صابون لای پاشو خیلی تمیز صابون زدم و اب ریختم اخ و اوووخش در اومده بود فکر می کردم دردش میاد زود شوتمو کردم پام
برش گردوندم پشت خوابید دستاشو گذاشت رو کصش کشیدمش کنار گفتم نگاه نمی کنم لیفش زدم و با دست لخت کسشو دستمالی کردم به بهانه شستن کف صابون انگشتامو لای چاکش بالا پایین می کردم پر آب لزج بود مثل آب کیرم (اب خودم بوده ) بود به راحتی انگشتم رفت تو سوراخ کسش
برای اولین بار اول یک انگشتم بعد دو انگشتم رفت تو سوراخ کصش که پر از شهوت بود گفت موووووحسن محسسسسن نکووووون اذیت شدمممم که من احمق من الاغ نفهمیدم که می گه بکوووون با طشت پر ابو خالی کردم روش کیرمم باز سفت شده بود از ترس اومدن مامان زدم بیرون شبنمم بعد مدتی اومد بیرون مامان هنوز نیومده بود
شبنم لب گشوده داشت از من انتقاد می کرد اگه داداشت بپرسه تو با من چی کردی چه بگم ؟!(فکر می کرده میدونستم گاییدمش)
گفتم بگو مثل بچه منو شست تمیزم کرد
گفت به کسی نگی با من حمام بودی می فهمن با هم سکس کردیم ؟!!!! مخصوصا نرگس جاری جنده ام که همش به یکی داره میده بشنوه ابرو ریزی میشه
گفتم به کی داده گفت قسم بخور به کسی نگی
قسم خوردم گفت چند بار دیدم با داداش اکبر سکس می کردند فکر که کردم دیدم راست می گه چون بچه بودم نرگس که عروسمون بود تا شوهرش می رفت منو اکبر می رفتیم پیشش می خوابیدیم تا من می خوابیدم داداش اکبر غیبش می زد بار ها بیدار که می شدم میدیدم با نرگس رو هم خوابیدن شلوارم ندارند نمیدونستم چکار می کنند و بارها تا قبل از خواب دیده بودم دست داداش اکبر تو سینه های نرگسه یک بارم تشنم بود پا شدم دیدم داداش اکبر سینه های نرگسو مثل بچه اش میخوره نرگس میخندید هی سینشو عوض می کرد منم دیدن باز ادامه دادن من 5 سالمم نشده بود
به شبنم گفتم منم تو بچگیم دیده بودم سکس داشتند
گفت من کاری به سکسشون ندارم
 
می ترسی مگه اینجا (دست زد به کسش) تمام بشه ؟ یا اونجا آب ره (اشاره به کیر شق شده ی من) دیگه میدونستم خودش راضی بکنمش با شوخی درگیر شدم خوابید منم افتادم روش گفتم اکبر اینجوری میخوابید رو نرگس نرگسم نق و نق می کرد خخخخ
داشتم کیرمو از رو شلوار به کص لختش که نمیدونستم شورتم تنش نیست با دامن خونگی بود می مالیدم اونم میگفت نکووون اذیت شدم نکووون گناهه نکووون برو نرگسو بکون
منم میگفتم تو را دوس دارم شبنمم میگفت منم دوست دارم نکوووون زود باش الان مامان میاد زوووود باش الان مامان میاد می گفت نکوووون ولی پاهاشو انداخته بود دور کمرم گرمای پاهای لختشو دور کمرم که لخت شده بود حس می کردم گفت شلوارت خیلی اذیت میکنه این چیه پوشیدی عه کبابم کرد !!! که صدای دق الباب مامان اومد شبنم مثل تیر پاشد من الکی دراز کشیدم که پاهام درد داره درو باز کرد جالبه تا پا شدم دیدم دامنش جمع شده کسش لخته داشتم رو کس لختش فشار میدادم واقعا دردش می اومده چون زیر شلوار من زیپم داشت محکم بود و زبریش اذیتش می کرده حدس زدم پس می گفت اذیت میشم منظورش اذیت فیزیکی بوده دوس داشته شلوارمو بدم پایبن کیرمو بکنم تو کسش
این اخرین فرصت بود که از دستم رفت اگر می گاییدم یا فهمیده بودم گاییدمش قطعا با زنی ازدواج می کردم که مناسبم باشه چشم بسته مجبور شدم زنی بگیرم که از همه زندگی ماندم تازه فهمیدم اینهمه میگن کس تنگ کسی تنگی وجود نداره کس قابل اتساع و باز شدن است درسته تنگ میشه ولی نه اونجوری که تصور می کردم چون زنمو که در 31 سالگی در زفاف گاییدم پرده اش با حرکتی پاره شد یک هفته ای نکردم بعدها که گاییدم با وجود سن کمی که از شبنم داشتن فهنیدم که تو حمام شبنم را گاییدم و نمیدونستم !! اگر میدونستم خیلی به پیشرفتم تاثیر داشت و کلا سرنوشتم عوض می شد . منی که همواره شاگرد ممتاز بودم در سکس پخمه ترین ها بودم
بخاطر عدم شناخت از سکس چشم بسته زن گرفتم تا زنمو گاییدم فهمیدم که شبنم چقدر نخ داد و من نفهمیدم
نزدیک دوسال بعد از ازدواجم که فکر نمی کردم بازم شبنم راضی با سکس با من بشه تنها بودیم اعتراف کردم که عاشقشم اونم مثل من اعتراف کرد باز جرات نکردم بکنمش تا بلند شد از بالای رخت خوابها تیکه ای آنتن را پایبن بیاورد تا به ریسیور بزنه نمیشد پا شدم با کف دیتام کونشو گرفتم دو شستمو فشار دادم یوراخ کسش که میدونستم فقط شورت نازکی تنشه دامنش با شورت فشار دادم رفت تو کسش
گفت زنم گرفتی هنوز نمی فهمی
 
سر دادم اومد پایین مجالش ندادم ساعتها تو بغل هم همدیگرو خوردیم چند بار گاییدم یادم نمیاد ولی کسش خیلی تنگتر از کص زنم بود چون زایمان طبیعی نداشت ولی مال زنم مثل گواله شده بود چون بچه مون از کسش اومده بود بیرون پاره هم کرده بودند
الان که می نویسم از این ماجرا 6 سال گذشته شبنم دوقلو زایید اونم با عمل سزارین هنوزم هر دو در آتش سکس هم می سوزیم بعد از قضیه حمام یک روز از صبح تا نزدیک نصف شب بغل هم بودیم که گفتم چند باری هم تا چند قدمی سکس رفتیم نشده موهاشو رنگ می کردم لخت بود یه نایلون تنش بود زنم سر رسید ولی به شبنم گفتم ریلکس باش تا خودشو برسونه حمام خانمم رسید ندید ولی فهمید داشتم رنگ براش می ذاشتم بیچاره در حمام زندانی شد چون فقط یک شورت بندی تنش بود زنمم ول کن نبود نمیتونستم لباس براش بدم که لوی ته گرفتن برنج اومد خانمم رفت رسیدگی کنه سریع مشتی لباس انداختم حمام بعد از دقایقی با پیراهن مردونه و دامنی اومد بیرون رنگش عالی شده بود تشکر کرد بقیه لباسهایی که پرت کرده بودم الکی اب مالی کرده بود که نشون بده لباساشو شسته زنم چند روزی روزم سیاه کرده بود چرا رنگ گذاشتی سر زنداداش جندت حتما گاییدی بعد رنگ گذاشتی گردن نگرفتم

 
#ولی #زنمم #میدونه #من #علاقه ام به #شبنم بی #نهایته #حدس #می زنه #سکسم داریم ولی به جز #زوزه #کشیدن کاری از دستش #بر نمیاد و منم با کیر #خفش می‌کنم اونم #مجبوره با این ماجرا #کنار بیاد…
 
محسن از اراک

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *