این داستان تقدیم به شما

سلام
محمد پارسا هستم 17 سالمه از تبریز تو یکی از شهرستانهای کوچک زندگی می کنیم
15 ساله بودم پسر عمویم خونه ای نیمه تمام در جای خلوت ساخته هنوز کسی توش زندگی نمی کرد
من از خودم بگم پسری زیبا با موهای طلایی بدن سفید بدون مو باسن بزرگ مثل دخترا (مثل خواهرم که دوقلو هستیم) حتی الان 17 سالمه تو اون 15 سالگی چندتا از هم کلاسی هام به بهانه های مختلف دست به کون و بدنم می زدند یه جورایی خوشم می اومد هم کون بدم و هم کون بکنم پسر دایی دارم اونم همسن منه شبهایی که پیش هم خوابمون می برد تا بیدار می شدم کیرمو می مالیدم در کونش تا آبم می اومد اونم کون گنده و سفیدی داشت ولی هر چه کردم نذاشت بکنم تو سوراخش حتی یک شب گفتم بیا همدیگرو بکنیم باز حاضر نشد
 
از خونه پسر عموم می گفتم یک روز تابستان من با احمد قرار دوچرخه سواری گذاشته بودم که زنگید دوچرخه ام زنجیر برید پسر داییم ایمان میاد سر قرار دوچرخشو می ذاره تو خونه پسر عموت تا من بیام با اون دوچرخه سواری کنیم شوخی شوخی گفت مواظب باش کونت نذاره اون بکون خوبیه ها خخخ منم دعواش کردم ولی تو دلم می گفتم خدا کنه منو بگیره بکنه چون ایمانو می شناختم جوان خوش هیکل و شیکی بود گفت اونجا وایس تا منم بابام گیر داده به خر نون ببرم برای کارگراش زود میام دوچرخه را ببرین خونه عمو ممحمدت قفل کن دوچرخه سواری کن تا منم پیاده برسم
که ایمان پسر حدود 30 ساله خیلی خوشتیپ و هیکلی بود رسید و دوچرخش را برد تو خونه نیمه ساز بزرگ که حیاطش 500 مترم بیشتر بود گذاشت گوشه ای و قفلش کردو کلیدشو داد بمن گفت چرا پسر عموت خونشو کامل نمیکنه بیا ببینیم چی ساخته منم باهاش رفتم تو ساختمان تو دلم خدا خدا می کردم از عقب بگیره و کارشو بکنه هی مثل دخترا ناز می کردم کون برجسته ام را قمبل می کردم که رسیدیم به یک اتاق در. موقتی داشت که موکت و یه تشک و متکا هم گوشه اش بود درو از پشت ضامن کرد گفت پارسا چرا اینهمه خوشگلی نکنه دختری لباس پسر می پوشی گفتم نه پسرم گفت کیرتو ببینم که خجالت کشیدم اومد دست زد گفت عجب کیرم داری
 
نکنه کس هم داری که دستشو کشیدم کنار گفتم بس کن خواستم ناز کنم و ادا در اوردم که برم بیرون از عقب چسبید به من کیر سفتش چنان فشاری از رو شلوار اسلشم به کونم داد که انگار لخت بود
گفت نترس تو کونت نمی کنم دوس دارم فقط کون لختتو ببینم تقلا می زد بند شلوارمو باز کنه منم الکی نمی ذاشتم تا اینکه بازش کرد شلوارمو با زوری که داشت انداخت تا اخر پایین که دیدم همزمان با لخت شدنم مال خودشم در اورد حالا کیر لخت و گنده ایمان لای پام بود راهی جز تسلیم نداشتم منو به شکم خوابوند رو تشک بالشم کشید زیر شکمم شروع کرد بوسیدن لپ های کونم و لیس زدن سوراخ کونم که حالا خیلی دوس داشتم کیرشو بکنه تو کونم پیراهنمو تا اونجا که جا داشت داد بالا هی می گفت خواهرتم اگه می شد دوتایی می گاییدم چه خوب می شد
میگفت تو چرا دختر نشدی تا زنم بشی حالا عیب نداره زن من میشی منم چیزی نمی گفتم ولی همش دوس داشتم کیرشو بکنه تو کونم هی تکرار میکرد زنم میشی آخرش گفتم آره که خندید لب گرفت خوابید روم داغی کیرشو لای باسنم که به تخمهایم فشار میداد حس می کردم باز پرسید زن من کیه گفتم من چه با لذت بوسم می کرد فقط کیرشو لای باسن نرم و سفیدم عقب جلو میکرد که یهویی دیدم دستشو برد کمی بلند شد منم سوراخ کونمو شل کرده بودم که بکنه توش دیدم واای چه ابی از کیرش زد بیرون ده برابر آب من لای کونم پرش از اب ایمان شد گفتم چرا ریختی بیرون ؟!
گفت قول داده بودم کونت نکنم خانووومم گفتم اخه کثیفم کردی چکار کنم گفت پاکش می کنم نترس خانم خوشگلم دستشو برد لای کونم با انگشتش افتاد جون سوراخم گفت اجازه هست خانومم ؟ با سرم گفتم آره

 
انگشت کلفت وسطیشو آرام آرام کرد تو کونم کونی که تا حالا کیر و انگشتی جز مال خودم نرفته بود توش خیلی خوشم می اومد انگار خارش داشت با انگشت کردن داره می خاره
شاید ده دقیقه شد حالا انگشتش به راحتی تا ته میرفت تو سوراخم و در می اومد با یه دستشن شروع کرد با کیرم که سفت شده بود چسبیده بود شکمم بازی کردن گفت جیک کن سگی بشین راحتر بکنم توش و با کیرتم بازی کنم زود سگی نشستم گفتم شوهر عزیزم کیرتو میخااام این جمله را هی تو ذهنم تکرار می کردم که اینبار نا خودآگاه بزبان آوردم که ایمان گفت چشم خانمم الان راستی اون کون خواهرتو هیچ گاییدی کاش اونم بود هر دوتان را می گاییدم گفتم خواهرو که نمیشه گایید گفت من گاییدم و شد خواهرش نرگس را می گفت زن یکی از پسر عموهایم بود الحق زن خوشگل و نازی هم بود
پرسید زن خوشگل من کیه با ناز و عشوه گفتم من قربان و صدقم رفت هر چه تف تو دهنش بود کرد کف دستش مالید کیرش و دستشو آورد جلو دهنم گفت تف کن تا خانمم درد زیادی نکشه
منم هرچه تف داشتم ریختم کف دستشو مالید در کون خیس و لیزم سر کیرشو گذاشت در سوراخم فشار داد سر کیرش که رفت حس کردم کونم پاره شد گفتم سوختم نکووون کیرشو کمی کشید بیرون گفت چشم خانم خوشگلم حالا خودت هر جا که دوس داشتی کیر شورهتو بکن توش کمی زمان داد کیرش دل دل می کرد کون منم خارشش بیشتر شده بود ارام آرام کیرشو با فشار دادن به سمت کیرش تو کونم جا میدادم ایمانم هی خانومم و تف زدن و چرب کردن کیرو کون مشغول بود حالا نصف بیشتر کیرش تو کونم بود هی جلو عقب می کردم که درد نداشتم همش لذت بود گفتم فشار بده تا اخر بره
تا فشار داد نذاشتم دردم اومد گفت خانوم عزیزم بذار من بخوابم زیر تو بیا بشین رو کیرم بعد بخواب میخوام لب همو بخوریم اطاعت کردم بدون اینکه ایمان بگه تیشرتمم در اوردم اونم مال خودشو در آورد خوابید رفتم هر چه کردم روش بتونم کیرشو بکنم تو کونم نمیشد گفت خانومم تو بخواب زیر تا شوهرت بیاد روت که خیلی دوست داشتم بیاد روم زیرم منو بکنه پاهامو تا اونجا که میشد دادم بالا کلی با کیرم بازی کرد کونم شلتر شد هی می گفتم زنتو بکووون اماده است با دستش به راحتی کیرشو تا نصفه تو چند حرکت داد تو خوابید روم لب هامون قفل هم شد تلمبه زدنشو ادامه داد ولی تا ته کیرش تو کونم نمی رفت
که از روم بلند شد تا ته رد کرد تو کونم دردم اومد ولی خیلی نه داشت اب خودمم می اومد دستمو حلقه کردم گفتم ابم دراره میاد گفت بریز تا ریختم دستشو اورد همشو کرد دهنش خورد بعد از چند ضربه محکم باز آبش اومد و ریخت تو سوراخ کونم
 
از #اون #تاریخ #هفته #حداقل یکبار #ایمان منو می کنه بجز ایمانم به #کسی کون ندادم حس می کنم #زنشم نباید خیانت کنم
هنوزم مو تو بدنم نیست حتی ریشمم در نیامده کمی موی #نازک پشت لبم معلومه خواهر پریسا را چند بار تو #خواب لایی زدم ابم اومد ریختم لای پاش فکر می کردم خوابه تا ایمان گفت نه خواب نیست اینبار بذار کونش #فیلمم بگیر بیار تماشا کنیم که همان شب کرم مالی کردم خیلی راحت کیرمو تا ته کردم تو کون #پریسا دستش اورد میزد به کیرم کسشم #مالید من ارضا شد او نشد چون باز کونشو کرد طرفم شلوارشو در اورده بود خیلی باسن و کون و کس زیبایی داره همه پسرای #فامیل خواستگارشه ولی #پسندشون نمیکنه همیشه میگه شوهرم مثل داداشم باید #خوشگل باشه تو خانواده ما دخترا تا بیست نشده شوهر می کنن از 15 سال و حتی 14 ساله
باز گاییدم خیلی طول کشید دیگه بیدار شده بود رو شکم خوابیده بود کونشو میداد بالا منم اونقد تلمبه زدم باز ابم اومد تو گوشش گفتم ابت اومد گفت اره دو بار
نشد فیلم بگیرم به ایمان قول دادم دفعه بعد که فیلمم گرفتم با هم نگاه کردیم منو که می گایید فیلمو نگاه میکرد هی خانومم #خانومم میکرد #پارسا و پریساجون میگفت تا ابشو #ریخت تو کونم ..
 
محمد پارسا از #آذربایجان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *