این داستان تقدیم به شما
خودمو معرفی می کنم (کاف . میم) 27 ساله از قروه کردستان حسابداری خوندم کارهای مقطعی داشتم میشه گفت بیکارم املاک کشاورزی با عموهایم در دهگلان داریم اونجا بیشتر مشغولم چندی پیش بطور اتفاقی با سایت شهوتناک آشنا شدم وارد صد داستانش شدم خیلی از داستانهایش را خواندم از عذاب وجدان راحتر شدم چون فکر می کردم من تنها هستم که با زن داداشم سکس دارم
ما یک خانواده 5 نفره بودیم داداشم خواهرم و من که بچه آخرم عروسی داداش و خواهرم همزمان شد تو سال 95 خواهرم با یک دکتر سنندجی ازدواج کرد برادرم از سنندج دختری به زیبایی ماه از طایفه دراویش قادری گرفت که در زیبایی گوی سبقت از تمام زنان فامیل و هر چه زن جماعت است ربوده اسمش هم مثل خودش خیلی زیباست از انجا که قروه شهر کوچکیه بخاطر امنیت و حفظ ابرو نمی گم که من بین خودم و زنداداش تو خلوتمون غزال صداش می کنم
در نخستین چهره به چهره شدنمون عشق غزال آنچنان وارد قلبم شد که تا گوشت و استخوانم فرو رفت و آتشم زد عروسی تمام شد و حسرتهای شبانه روزی من شروع، هر روز و ماه سال که گذشت عشقم عمیق تر و علاقه ام به غزال بیشتر و بیشتر شد تنها تماس فیزیکی ما دست دادن بود و گاهی خوردن تنمون بطور اتفاقی به هم که اغلب قصدی بود و وانمود می کردم اتفاقیه
یکبارش خیلی تابلو بود اون هم پاییز 98 بود به اتفاق همه خانواده در باغ انگور در دهگلان بودیم زمان انگور چیدن غزال خوشه ای را نتونست بکنه از من خواست براش بکنم دولا دستش به خوشه بود که شاخه مو جابجا نشه من با کیر تحریک شده ام چسبیدم کونش با یه فشار به مو و خوشه غزال هم به ناچار کونشو فشار داد به کیرم که رو مو نیفته خوشه کنده شد بعد با تعجب نگاهی به شلوار کوردی گله گشادم کرد لبهاشو با حرکتی انگار شکی کرده به هم فشار داد تو گیجی یهو دید من دارم نگاش می کنم گفت مرسی
از کیرم بگم فکر نمی کنم حداقل در قروه و سنندج کسی کیری به بزرگی من داشته باشه
پاییز پارسالم داشت تمام میشد اواخر آذر بود سنندج خونه پدر مادر غزال دعوت بودیم هوای سرد تا برسم در خونه ادارم بدجوری فشار می آورد گوشه خیابان هر چه کردم انگار شاش بند شده ام نشد زنگ زدم غزال که خونه کیا هستن گفت فقط منمو مامانم بقیه بیرونن گفتم غزال شاش بند شده ام زود درو باز کن الان میرسم خونه دارم می ترکم سر مامانو یه جایی گرم کن تا من برم حمام آب باز نکنم نمیشه رسیدم و رفتم حمام و نشد که نشد غزال مامانشو فرستاده بود چراغ گازی بزرگ از خونه داداشش بیاره رفتیم نزدیکترین کلینیک که فقط یه دکتر بود اونم زن حاضر نشد منو سوند بزنه گفت خانمت باید کمک کنه بگیره من سوند رد کنم غزال وانمود کرد خانممه دکتر گفت شلوارتو بده پایین تا بند شلوارمو باز کردم افتاد پایین خانم دکتر باور کنید وحشت کرد ولی غزال وحشتشو قایم کرد خانم دکتر دستکش دستش بود با شوخی و لبخند گفت خانم امانتتو با دو دست نگه دار اینجوری ! کیرمو با دو دستش گرفت و گفت اینجور! ولش کرد؛ غزال خیلی عادی کیرمو تو دستاش مشت کرد خانم دکتر سوندو رد کرد سوزش زیادی هم داشت تا به مثانه ام رسید تخلیه آغاز و احساس راحتی کردم تخلیه ادرار با فشار انجام شد کیسه خیلی زود متورم و پر شد و نفسی آرام کشیدم غزال همچنان دستهایش به کیرم بود که دکتر گفت ولش کن تمام شد سوند را در اورد و اومدیم خونه البته این چندمین بار بود من شاش بند می شدم تا حمام میرفتم تخلیه میشد علتش مشکل پروستادم بوده که با مراجعه به دکتر متخصص و تجویز دارو به توصیه خانم دکتر خیلی زود خوب شدم و این اولین و اخرین باری است که سونداژ شدم
از غزال تا برسیم خونه دهها بار عذرخواهی و تشکر کردم اونم وانمود می کرد که مهم نبود اخرشم گفت اگه نمی گفتم زنتم دکتر ترسیدم سونداژ نکنه؛ گفتم مرسی ولی تغییر را در چهره غزال حس کردم با سابق خیلی فرق داشت انگار خیلی صمیمی و نزدیک شده بودیم.
تا رسیدیم مامانش و بقیه خونه بودند تلفنی هم اطلاع داده بودیم دکتر بودم الکی گفتم فشارم یهویی افتاد بخاطر اون عزال منو رسوند کلینیک
شب بخوشی گذشت خوابیدیم من قد و هیکلم از داداش کوچولو تره ولی از او خوشگلترم داداش 190 قدشه من 170 جای خواب کم بود من گفتم رو کاناپه میخوابم تو اتاق زنداداشو شوهرش و تو یه اتاقم بابا و مامان غزال خوابیدن بابا و مامانم هم تو هال زمین خوابیدن
صبح هنوز افتاب نزده خواب و بیداری بودم که حس کردم نفس گرمی نزدیک صورتمه من عادتمه خواب که باشم چشام کمی بازه کسی ندیده باشه فکر می کنه بیدارم اول فکر کردم خواب میبینم بعد فکر کردم مامانمه میخا بوسم کنه که غزال و دیدم منو میبوسه که لبش چسبید به لبم یک بوسیه داغ و خیس از لبام کرد !! و آرام رفت تکانی نخوردم تا بفهمه بیدارم رفتن همان و کیر شقی من همان خوشبختانه بیژامه گشادی تنم بود جاش می شد یه جورایی
هر روز و هر شب تو حس گاییدنش بودم نمی شد فکر می کردم آبرو ریزی بشه تا اوایل بهمن سال گذشته بود غزال از من خواست سماور برقیشون را ببینم سوخته یا قطع کرده رفتم طبقه پایین دیدم خدای من چه کرده !! یه پیراهن رکابی تنشه بدون شلوار پیراهنم بالای زانو خط شورتشم برجسته و معلومه سماورو نشونم داد گفت خودم مکانیکی کردم نشده خخخخ
امتحان کردم دیدم یکی از سوکتهایش بیرونه زدم جاشو بستم درست شد (نگو خودش در آورده بود) می خواستم برم گفت … یادته پاییز باغ بودیم خوشه انگورو برام کندی ؟ گفتم آره با خنده پر از هوس گفت شک کردم وقتی از پشت خوردی بمن! فکر کردم اون یکی دستته خورد به پشتم خخخخ
گفتم عاااه یادمه خخخخ پرسید چرا مال تو اونقد بزرگه ؟ گفتم قد و هیکلمو خدا گرفته داده به اونجام خخخ
گفت قد و هیکلت خیلی هم خوبه بیا…
یه ذره از من کوتاه تری بغلم ایستاد دستشم برد رو سرمون گفت عااااه اینقد 5 سانت
گفتم اگه قوص کمرت و بیرون زدگی باسنت راست میشد 10 سانتم بیشتر می شد
گفت بیا جلو آینه ببین مگه چقد باسنم و قوص کمرم فرق می کنه وایسا پشتم
منم همیشه تو خونه ام شلوار کردی تنمه البته خیلی نرم از پارچه سبک چون شلوارهای دیگه اذیتم می کنه بیرونم همیشه شلوار کردی میکنم
تا وایسادم گفت بکش جلوتر بچسب !!
کیرم در نهایت سفتی بود اگه نگاه به شلوارم می کرد میدید که چه صحنه ای را درست کرده کمی با احتیاط رفتم جلو که نخوره به باسنش غزال دوبرابرش همزمان خودشو داد عقب کیرم درست لای پاش از رو پیراهن نازک و نرم و شورتش مشخص بود با خنده گفت دستاتو ببینم من هر دو را دادم بالا خندید گفت فکر کردم دستته باز فشار میاره پشتم !! دستامو اوردم رو سینه هاش گفتم ببین این دستامه هااا خخخخ گفت بریم اتاق بزار درم قفل کنم !
رفت سمت در اشاره کرد برو تو اتاق خواب الانه میام تا رسیدم پشت سرم اومد برگشتم دیدم فقط شورت تنشه بغلش کردم و سر پا مالیدن و بوسیدن و خوردن لب و گردن و سینه ها که پیراهنمو در اورد بند شلوارم باز کرد افتاد پایین من لخت لخت شدم کیرمو با دو دستش گرفت شروع کرد مالیدن و بعد بوسیدن و نشست از بیخ کیرم رو رگهای متورمش لیس زدن تا اومد لبشو گذاشت سرش هر کاری کرد تو دهنش نرفت که نرفت
لیس زد و ماچش کرد تا اونجا که میرفت تو دهنش بزور کرد دندوناش که خورد درم اومد فقط سرشو تا ختنه گاه می کرد تو دهنش و ماچ های ابدار می کرد که تحریک شدم گفتم آبم آاااابم که ریخت رو صورت و سینه ها و شکمش پر منی شد لبشو گذاشت سر کیرم بقیه ابمو مثل یه نوشیدنی لذتبخش تا قطره اخر قورتش داد نفسم بند اومده بود پشیمان شده بودم چرا زنداداشمو اینجوری کردم که پا شد صورتشو با دستاش پاک کرد مالید به سینه هاش و شکمش چسبید بمن گفت شورتم نمیخای در بیاری که همزمان با گفته اش هلم داد رو تخت خودش شورتشو در اورد اومد روم که هنوز کیرم سفت بود و حالا تشنه کس غزال بود خواستم کسشو بخورم نذاشت گفت کیرتو می خواد از حسرت کیرت دو شقه شده ببیندستشو زد رو کسش نشانم داد گفت
می خوام پاره ام کنی کیرمو گرفت داشت رد می کرد کسش نمیرفت توش
گفتم بذار بیام روت گفت چشم بیا روم که با دیدن دوباره ی کس کلوچه ای باد کرده ی بدون اون لبهای بیرون زده که فقط یه خط قاچ خورده بود در میان رونهای سفید و صاف و ورزیده اش و باسنی که هر چه از زیباییش بگم کم گفته ام پاهاشو با دستای خودش گرفت داد بالا منم کیرمو با دستم بزور سرشو کردم تو کس خیس و گرم و آتشین غزالم
تا ته نمی شد یهویی بدم تو هی با عقب جلو های آهسته و اخ و اووووخ غزال تو چشماش حس می کردم دوس داره پاره بشه ولی کیرمو تا بیخش تو کسش پر کنم
شاید پنج دقیقه ای کشید تا با عقب جلو های ارامم تا تهش رفت تو کسش بقدری آب از کسش سرازیر شده بود کسش کاملن خیس بود که دیگه دستامو به دستور غزال ستون نکردم افتادم روش سینه های پر از شهد و عشقش زیر سینه هایم مانند دوتا گلوله ی پر از عشق و ناز صحنه ای را ساخت که زیباترین منظره عمرم بود. لبهایش تو لبام بود و زبانشو ساک زدم گفت سینه هاتو بخووور مال خودته داره برات دل دل می کنه
اونم پاهاشو ول کرد و قفلش کرد کمرم هی گفت بخور سینه های خوشگلمو بخور و بکن تو کسم
انگار برای هم ساخته شدیم به راحتی سینه هاشو همزمان با گاییدن میخوردم تا می رفتم به لب گرفتن حس می کردم کیرم بیشترم میره تو کسش حالا دیگه درد نداشت و ناخن هایش را تو تنم فرو میکرد
گفت دارم میشم مممممم جوووون جوووون فدای کیرت جوووون که بدنش به لرز افتاد مثل وحشی ها گازم گرفت و چنگم زد هی خواست که محکمتر بکنمش میدونستم داره ارضا میشه و چه لذتی هم برام داشت نمیشه توصیف کرد که بدنش ارام ارام از لرز افتاد گازهایش به بوسیدن و چنگ زدنهایش به نوازش و مالیدن تبدیل میشد ولی هنوز دهنش باز بودو سرش به خواست خودش از تخت آویزون که بار دوم ارضا شدن من رسید و گفتم غزال ابم داره میااااد گفت بریییییز تو کسم کس زنداداشت کس غزالت بریییییییز که کیرم تو کس تنگ که بزور کیرمو توش جا داده بود دل دل می کرد و آب شو م ریخت ته کس غزال خوشگلم
دومین سکسمون روز 22 بهمن بود داداش که مسئولیت دولتی شاخصی داره اجبارن رفته بود راه پیمایی منم بیرونو بهانه کردم یواشکی رفتم پیش غزال سه بار گاییدم که دو بارش تو اتاق بود سومی تو حمام
سکس سومم روز رای گیری بود که به مامانم گفتم دعوتم خونه دوستم دو روز اونجام قبل از رفتن داداشم رفتم بیرون تا داداش رفت چند دقیقه بعد رفتم تو بغل زنداداش خوشگلم عشقم همه چیزم. پیش غزال بودم تا اومدن داداشم که غزال باهاش در تماس بود (داداش نماینده فرماندار روی صندوق حساسی از سنندج بود عصر رفته بود سنندج فردا شب ساعت یک بعد از نصف شب اومد خونش) که چند بار غزالو گاییدم واقعا هر دو نتونستیم درست بشماریم بیش از بیست بار شاید شد در طول یکروز و دو شب
بعد از اون تا عید دو بار تونستم بکنمش فروردین فرصتی نشد همش مسافرت بودند 10 اردیبهشت داداش سنندج کارش تمام نشده بود موند شب تا مامان و بابا خوابیدن رفتم پیش غزال تا صبح بغل هم بودیم تو این مدت بقدری آبم جمع شده بود که باور کنید دفعه اول نصف لیوان آب ریختم تو کس غزالم و هر بارم کلی آب ریختم صبح رفتم نون سنگک گرفتم اومدم خونه یکیشو دادم غزال بقیه را آوردم خونه هنوز مامان و بابا تو اتاقشون بودند که با صدای در مامان اومد دید نون گرفتم تشکر کرد گفت زیادتر می گرفتی ناهارمونم می رسید غزالم ناهار بیاد اینجا گفتم یکی هم دادم غزال گفت خوبه مرسی
شب غزال گفته بود که اخرین روز پریود شدنشه کمرشم درد می کرد مامان تا صبحانه را خوردیم بابا رفت مغازه غزالو رنگ زد بیا بالا کمکم کن ناهارو تو بذار من برم حمام غزال اومد تو آشپزخونه خواستم تا مامان رفت دوش بگیره سرپایی بکنم گفت پریودم گفتم لا پایی گفت بذار نوارو وردارم تازه شروع شده فقط سر کیرتو بکن توش نوارشو برداشت تازه خونریزیش شروع شده بود با سر کیرم تلمبه زدم رو اوپن خوابید تا حشری تر شد گفت بذار تا ته بره آتیش گرفتم تا ته کیرمو کردم توش خونی نمیدیدم تا غزال با نفسهای عمیق و تکان سرشو نگاه کردن به چشام ابش اومد که منم همراه او ارضا شدم آبمو با اطمینان ریختم تو کس غزال کیرم زیاد خونی نشد خونه را بوی سکس پر کرده بود بوی عرق تنمون
کسشو #تمیز کردم حتی بوسیدمش بوی بد می داد ولی زیبایی کسش قابل پرستشه برام
تا مامان بیرون بیاد #سکسمون تمام شده بود و ناهار را آماده می کردیم بعد اون چند باری سکس داشتیم اخرین باری که سکس داشتیم 17 تیر بود باز #داداش #سنندج بود خونه نیومد #نمی دونستم که شب غزال پیام داد بیا پیشم شب تنهایم مامان سریال ترکیه ای هست اونا رو تا یک بامداد نگاه می کنه گفتم مامان میرم بیرون دوستام پیام دادن دور همی داریم شبم نمیام #کلی #توصیه کرد کرونا #هست #مواظب باش ماسک بزن دستاتو همه جا نزن و یاد اوری #پروتوکل های #کرونایی تا غزال را #چهار بار #گاییدم حالا سکسهامون خیلی با #برنامه است طولانی و رعایت همه #جوانب #احتیاط
#ضمنا بعد از هر باری که سکس داریم تا ده دوازده روز داداشو نمی ذاره بکنه میگه دیگه از داداشت اصلا لذت نمی برم حتی آبم را هم نمی تونه بیاره #الکی وانمود می کنم ارضا شدم
دو تا از داستانهای #شیرین سکس با زنداداش را با هم خوندیم حتی #فانتزی هاشونو اجرا کردیم دیگه راحت ترم ولی باز عذاب #وجدان دارم هر چند #بقول یکی از داستانها که نوشته بود کس برای گاییدنه …
ک.م از #قروه #کردستان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید