این داستان تقدیم به شما
سلام من بابک ام این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مال همین امساله
راستش امسال سال پشت کنکوری منه و همه تمرکزم رو گزاشته بودم رو درس خوندن(همه میدونن من کونم گشاده درس نمیخونم)خلاصه سره همین #قضیه یک سری کلاس هایی برداشته بودم با یکی از دوستای مامانم که میخواست برای پسرش کلاس بزاره مارم شریک کرد،کلاسای مختلفی رفتم از یک سال پیش تا الان و این مادر دوستمون هر دفعه میومد پشت در میشست و فالگوش وای میستاد زنیکه حروم زاده اوایل فکر میکردم زنه خوبیه نمیدونستم چه حروم زاده ایه تا که بعد چند بار پیچوندن دستش رو شد برام فهمیدم خیلی دروغ میگه،ازش بگم براتون مالی نیست سینه ها حدود ۷۰ bکاپ افتاده و کون گنده و چاقققق برا ما که فرقی نمیکرد کاری نداشتم بهش
ماجرا از اونجا شروع شد که این همیشه زودتر از ما میرسید و هی سریع میومد با ما صبحت میکرد سره هر چیز کسشعری اوایل هیچ #شکی نداشتم اما بعدا با خودم پرسبدم چطوریه که خودش که داره میاد بچشو با خودش نمیاره،یک روز تصمیم گرفتم یک ساعت زود تر برم ببینم چه خبره (ما میریم که موسسه ای که کلا درش بازه و کلی #کلاس خالی داره)منم دیدم در بازه سرمو انداختم اومدم تو داشتم یواش رد میشدم برم سره کلاس بشینم کیفمو گزاشتم دیدم از کلاس بقل صدا میاد خیلی اروم رفتم لای درش یکم باز بود دیدم زنیکه لخته، رفتم عقب (کلاسش یک طوری بود که اگه میرفتی بالای پله ها قشنگ کلاس از پنجره اتاق دیده میشد همه چی). منم رفتم بالا دیدم بعله هرزه خانوم لخت مادر زاد جلو معلم فیزیک واستاده دارن لب میگیرن همینجور که داشتن لب #میگرفتن براش جق میزد سف کنه بعدش چرخید رو میز و معلمون سرشو می خواست بکنه توش حالا مگه میرفت انقدر کونش گنده بود پدرسگ همش چربی بود
خلاصه به هزار زور و زحمت کرد توش زنیکه با این سنش مثل سگ داشت اه و ناله میکرد هی میگفت جوون بکنم عزیزم همش ماله توهه هر موقع خواستی بکن منو جرم بده معلم مام کم نمیزاشت هی وحشی تر میکرد تا اینکه معلممون داشت ابش میومد که همشو ریخت تو کس حروم زادش بعدش سریع لباسشون رو پوشیدن منم هول شدم بدو #بدو رفتم بالا اون موقع بود که یادم اومد ریدم (کیفم پایین بود) شانس اوردم این حروم زاده رفت تو یک اتاق دیگه منم سریع رفتم کیفمو برداشتم پریدم بیرون
بعد از اون روز عر موقع کلاس داشتیم ۱ ساعت زود تر میومدم و جنده خانوم همه معلما میکردنش منم نامردی نکردم و از همش فیلم گرفتم تا بعدا اتو داشته باشم
یک روز که کلاسا تموم شده بود داشتن همه میرفتن خونه رفتم دره گوشش با یک #لحن دیوثانه ای گفتم خسته نباشین و یک تعجب شدیدی کرد و منم رفتم
شبش بهش پیام دادم و چند تا عکس از فیلما فرستادم و تحدید کردم که باید بدی اونم مجبور شد قبول کنه
جلسه بعدی یک ساعت زود تر تو کلاس بود گفت بیا زود کارتو بکن منم گفتم جنده خانوم نکنه فک کردی من میخوام بکنمت من حتی نگاتم که میکنم اوق میزنم زنیکه حروم زاده دروغ گو یکی رو اوردم بکنتت که حال عالم رو ببره ،اینم گرخیده بود که کیو اوردم منم نامردب نکردم آرش رو اوردم(واسه اونایی که نمیدونن اینا مثل #سگ از هم بدشون میاد) اینم اولش مخالفت کرد منم گفتم یکم دیگه بری رو اعصابم همه فیلمات رو #پورن هابه و تسلیم شد و ارشم رفت تو کارش حالا من نمیخوام بد بگم پشت کسی اما جوری که ارش داشت اینو میگایید ارمان های #امام مارو نگایید این های التماس میکرد که اروم اروم تر و این ارش وحشیانهتر میکردش بعد که از کسش سیر شد رفت سراغ کونش هی مقاومت میکرد میگفت تاحالا از کون ندادم منم نامردی نکردم یکی از فیلماشو اپدیت کردم اینم ترسید سریع موافقت کرد انقدر ارش اینو محکم کرد که اخرش داشت خون میومد بعدم ریخت رو سر و صورتش و زدیم #بیرون
من که هیچوقت اون زنیکه رو نمیکنم اما هرموقع دوستام از دست بچه حروم زادش ناراحت میشن به من #زنگ میزنن که مادرشو بگان اینم دیگه #عادت #کرده سراغ معلما نمیره الانم خیلی منو دوست داره چون هر هفته یکی داره میکنش
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید