این داستان تقدیم به شما
زنداداش زیبا را باید گایید کس که تموم شدنی نیست هر چه بکنی #شادابتر میشه اونم کس زنداداش که من از چند ماه بعد عروسیشون یک روز سر ظهر شوخی شوخی که داشتیم همدیگرو اذیت می کردیم تبدیل به کشتی شد تا افتادم روش و کیرم خورد رو کسش البته از رو شلوار (من شلوارک بلند داشتم زنداداش ساپورت) زنداش خوشگلم حس کردم شل شد و هی دوس داشت فشار کیرم رو کسش بیشتر باشه چشاش تو چشام بود هی الکی می گفت نکووون ولی پاهاشو قفل می کرد کمرم
شوخی وار گفتم پروانه شلوغ نکن وگرنه شلوارتو در میارمااا
گفت اگه تونستی در بیار #شورت دارم خخخخخ
گفتم شورتتم در میارم. گفت نمیتونیییی اگه میتونی در بیار خخخخ
یه لحظه هر دو دستمو بردم کش شلوارش به راحتی شلوارو شورتشو تا زیر باسنش دادم پایین گفتم حالا باید بکنمت که طاقت نیاورد گفت بکووون بی عرضه
که شلوارک خودم با دستاش داد پایین پاهاشو اورد پایین با پاهام شلوار و شورتشو در اوردم کیرم مثل سنگ شده بود را گذاشتم کسش بقدری کسش داغ و آماده بود با ولع داشت کیرمو گاز می گرفت باور کنی راست می گم کیرمو انگار با ماهیچه هاش گاز می گرفت تو دو بار رفت و اومد آب کمرم انگار مال هفت پشتم تو کسش خالی شد
گریه می کرد که من موندم بکوووون منم همه بدنم انگار دارن سوزن رد میکنن نمیتونستم تا تکانم می داد هوار می کردم نفسم بند می اومد نمیدونم چقدر گذشت ولی پیراهنشو در اوردم سینه هاش لخت تو مشتهایم بود گفت بخووور ناشی مال خودته تا خوردم انگار جون تازه ای تو تنم اومد نا خود آگاه شروع کردم گاییدن زنداداش تو تمام فامیل قد بلند ترین زنه با تمام زیبایی های #تناسب #اندام و چهره منم تو مردا خوشتیپ ترینم دو سال کوچکتر از داداشم ولی کشیده تر و اندامی تر از همه مردای فامیل اینبار طول کشید تا دیدم پروانه پاهاشو قفل کرد کمرم هی میگه بکوووب پاره ام کن من زن توام من جنده تو ام بی عرضه بکوووون که سرعتم و شدت گاییدنم زیادتر شد چشاش پروانه یه حالت قیچ شدن ولی خیلی خوش حالت که خودش بعدها که میکنم گفت قیچ نمی گن میگن خمار
خمار شد دهنش باز شد و نمیتونستدببنده فهمیدم داره ارضا میشه تا با ناخن کشیدن به به پشتم و خوردن لبهای باز مونده اش و فشارهای تنمون به هم و سابیدن سینه های بی نهایت زیبایش منم باردوم ابم اومد نمی دونم چند دقیقه شاید #یک #ربع کیرم تو کسش شل هم شده بود با فشار کسش بیرون نیومد توش بود تا کشیدم بیرون باز بوسش کردم گفتم مرسی عزیزم که اجازه دادی منم از اون زیبایی هات بهره مند بشم. گفت بعد این من مال تو ام بعد مال داداشت از اول من عاشق تو بودم گیر داداشت افتادم حالا بیش از سه ساله پروانه همه چیزمه تقریبا میشه گفت هر روز سکس داریم بنظرم #مامانم می دونه ولی کاری نداره زنداداش و ما تو یک آپارتمانیم که سه بلوک هر بلوک 6 واحده من تو بلوک 2 زنداداش بلوک یک خونه داره مامان و بابا هم تو بلوک منه طبقه اول…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید