این داستان تقدیم به شما

سلام
من #پریسا هستم و ۳۰ سالمه و دو ساله ازدواج کردم
این داستان مال ۷_۸ سال پیشه
با چندین نفر دوست بودم ولی سکس #کامل بعد از #ازدواج داشتم
یکی از خاطراتی که دوستش دارم را براتون می‌نویسم
ترم دانشگاه بودم و ترم تابستونه گرفته بودم.داشتم توی سالن پرسه میزدم که اتفاقی به یکی از کلاسها نگاه کردم و پسر جوونی با قد بلند و چهارشونه و ریش پروفسوری و موهای پر پشت را دیدم که خیلی برام جذاب بود.از دوستام پرسیدم اون کیه و گفتند آرش فلانیه که فلان درس را میده.از اون روز همش منتظر بودم کسی شبیه اون بیاد خواستگاریم. ترم جدید شروع شد و من باهاش کلاس برداشتم
آدم شوخی بود و توی کلاس ساعت ها بهش #خیره میشدم.اونم وقتی حرف میزد به من نگاه میکرد و چند باری هم #چشمک زد ولی من مغرور بودم و از این که پسر برای من تلاش کنه خوشم نیومد
ی بار که داشتم سمینار میدادم یکی از پسرای کلاس که میخواست بام دوست بشه و من زده بودم تو برجکش شروع کرد ب #ایراد گرفتن
استاد آرش هم از من #طرفداری کرد
بعد از اینکه ترم تموم شد ایمیلشو بهم داد.
و کلا از دانشگاهمون رفت.
 
بعد از اون #ترم #عین یک دوست براش ایمیل میزدم و درد و دل میکردم
یکی دو سالی به همین منوال گذشت
دیگ ترم های آخر بودم که ی روز گفت بیا بریم بیرون منم قبول کردم
کلی به خودم رسیدم البته من خیلی خوشگل و خوش هیکلم
با ماشین اومد دنبالم و رفتیم #پارک
من خیلی #شوخ و البته جسورم اونم شوخ و پرو بود
به شوخی بهم آب پاشیدیم
وقتی کنارم میخواست بشینه خودشو چسبوند بهم و احساس خوبی داشتم
منم یکم شیطونی کردم و موهاشو بهم ریختم چند ثانیه ای به چشمام خیره شد و لبش رو آروم گذاشت رو لبم
داغ داغ
خیلی دوست داشتم
این اولین دیدارمون بود
تا یک سال با هم بودیم

 
بی مکان بودیم برای همین از خلوتی هر جا استفاده میکردیم
دومین ملاقات سرشو بردم زیر لباسم تا #سینه هامو بخوره
خودشم متعجب بود
سومین ملاقات کار به مالیدن رسید از روی لباس
چهارمین ملاقات دیگه بهشتمو با ولع خورد
خیلی با هم راحت بودیم
یه بار از پشت کیر کلفتشو گذاشت لای پامو مالید ک ارضا شد
اکثر وقتها اگر میشد می‌خوابید روم
خیلی باسنو دوست داشت و همش می‌مالید
دوستیمونو خودم کات کردم چون متوجه شده با دوست دختر قبلیش ارتباط داره
خنده دار اینه که دختره #کپی من بود البته با اون سکس کامل داشت
یه دختر خیلی مذهبی چادری بود که بجز استاد ارش با کسانی دیگه هم بود و با اون هم سکس کامل داشت
گاهی فکر میکنم باید اون اول ک دیدمش باهاش دوست میشدم ک نره سراغ یکی دیگه
خلاصه با این که استاد را خیلی دوست داشتم و باهاش راحت بودم #کات شدیم با گریه کات شدیم
گاهی الان ک ازدواج کردم #یادش میوفتم

 
تنها بدیش این بود که به #نظافت #شخصی اهمیت نمی‌داد بقیه چیزاشو دوست داشتم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید