این داستان تقدیم به شما

سلام اسم من علی 35 سالمه و مریم زنم 26 سالش خانم قد بلند #سفید #لاغر تو این سایت با دونفر از ساری اشنا شدیم محمد هما و پس از تماس های #تلفنی و اشنا شدن قرارشد بریم #شمال برای دیدن اونا .
 
رسیدیم ساری محمد امد دنبال منو مریم رفتیم خونشون و دیگه کاملا با هم اشنا شده بودیم هما هم خیلی خوشگل بود و هم خیلی تپل بود و من خیلی دوست داشتم بعد شام نشستیم حرف زدن و حرفهامون رنگ سکس گرفت از اولین سکسامون حرف زدیم و من کم کم کیرم راست شد و برای محمد هم کیرش حسابی بزرگ و موقع حرف زدن مشخص بود که هر چهارتایمون #حسابی #شهوتی ام دیگه من طاقت نیووردم و شروع کردم به خوردن لب مریم زن خوشگلم و اونم لب منو داشت میخورد و دستشو برده بود رو کیرم میمالید و منم داشتم با سینه هاش بازی میکردم و پس از چند لحظه به محمد هما نگاه کردیم اونا هم داشتن حال میکردن و هما کیر محمد کشیده بود بیرون و داشت میمالید و سرشو برد پایین و شروع کرد به خوردن کیر شوهرش و وقتی محمد من اینطوری دیدم من شروع کردم به کاملا لخت شدن و چیزی تنم نبود و بلوز مریم هم در اوردم تا محمد از بدن سفید زنم لذت ببره

 
مریم هم داشت کیرمو حسابی میخورد وچون ما نزدیک هک بودیم محمد داشت بدن زنمو لمس میکرد و با سینه هاش بازی میکرد و هر چند وقتم دست به کس زنم میکشید که حسابی خیس شده بودمنم داشتم با هما جونم ور میرفتم طوری که داشتم سینه هاشو میخوردم انگشتمو میکردم تو کوسش و حسابی ناله میکرد و دیگه طاقت نیاوردیم و هما جون امد بغل من و مریم رفت بغل محمد و شروع کردن به خوردن کیرهایی ما مردا سکس مریم دیونم میکرد و حسابی شهوتی میشدم محمد مریمو خوابوند که از کوس بکنتش که هما رفت شروع کرد به خوردن کوس مریم که دیدم زنم #لرزید و حسابی ناله کرد و شروع کرد به التماس محمد که بیا منو بکن من جنده محمد علی ام و علی عوضی بیا کوسمو باز کن کیر محمد کوسمو باز کنه و من مریم جنده ام عاشق کیر محمد شدم و دیونه شده بودیم و من حسای هما رو میکردم و محمد مریم جون و مریم برگشت مدل داگی شد و از محمد خواست از پشت بکنه تو کوسش ولی محمد میخواست کون بکنه که به محمد گفت اول علی از #کون بکنه محمدم از کوس منم کیرمو کردم تو کون مریم محمدم کوس زنمو جر میداد زنم کونی شده بود و همش میگفت من با دو تا کیر دارم حال میکنم من جنده ی دوتا کیرم و #هما هم کوسشو کرده بود دم دهن مریم و مریم هم براش میخورد داشت ابم میومد که هما گفت #بریز رو #صورتم منم خالی کردم رو صورت لب چشمش خیلی #قشنگ بود محمدم ابشو خالی کرد دم چاک کون زنم و با انگشت میکرد تو کون مریم و حسابی حال کردیم و کنار هم دراز کشیدم و قرار شد بریم حمام …

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *