این داستان تقدیم به شما
سلام.من پیمانم ۲۶سالم. اهل #تبریز، قیافه متوسط قدم ۱۷۵. و لاغرم خوش اندام. کیرم ۱۹سانت و #کلفت .اولین باره مینویسم پس شاید بلد نباشم #شرمنده. اقا من مکانیکم و وضعم خوبه(مجردم). تو این کسادی بازار به خواطر کرونا. یهبار که مشغول کار بودیم یه صدای زنونه منو صدا کرد اقااااا… میشه به ماشینم یه نگاه بندازین؟! سرمو که برگردوندم دیدم بلهههه یه خانوم واقعا سکسی با یه #ساپورت که کون قلمبش زده بود بیرون یه مانتو جلو بازم پوشیده بود.در همون لحظه سیخ کردم.(حقم داشتم خدایی)یه ۲۰۶ داشت که فن ماشین روشن نمیشد و داغ میکرد. میدونستم از فیوزشه و کاری نداره ولی بهش دروغ گفتم که ۲ساعتی کار داره و این که اگه خواستین برین اگه نخواستینم بشبنین همینجا چایی چیزی تا درست بشه ( منم مثل همه ی مکانیکا کوسکشم دیگه ). نشست تو مغازه،اوووووف تو کونم #عروسی بود. به بهانه های مختلف بلندش میکردم(استارت بزن و..) تا راه میرفت کون تپلش میلرزید کیف میکردم و دستمالیش میکردم. فک کنم خودشم متوجه شد ولی حرفی نمیزد.
شروع کردم به حرف از زبونش کشیدم. اسمش رویا بود ۲۴ساله. قدش ۱۵۵ اینا سینه تپل بود کمر لاغر کوننن نگم براتون بد تیکه بود #باید میکردمش. طلاق گرفته بود(اولش دلیل نگفت منم زیاد گیر ندادم).تو یه اداره نزدیک ما منشی بود.از این ور اون ور حرف زدیم کسشعر بود. سرتونو درد نیارم. بلندش کردم که مثلا سیم بستم به باتری(فن مستقیم کردم)نگه دار. دراز شد نگه داره که اوف اوف کنوش اومده بود بالا منم به بهانه کیرمو مالیدم بهش. که یکم خودشو جم کرد فهمید من داغ کردم.که یه هو ازم سوال کرد اقا پیمان شما ازدواج کردین؟منم گفتم متعسفانه خیر. یه خننده از ته دل کرد گفت انگار دلت میخوداااا. برق از سرم پرید گفتم اره دلم میخواد تو چی؟سرشو انداخت پایین حرفی نزد. منم گفتم شاید زیاده روی کردم . ولی وایی چه کونی بود. اون فیوزم وصل کردم امتحان کردم ماشین درست شد.داشتم رو میزم فاکتور امضا میکردم که گفت زحمت ما چند میشه؟منم من من کردم تعارف. گفتم چون شمایی ۶۰تومن. یه هویی از پشت بغلم کرد کیرمو گرفت دستش. منم یخ کردم که چه خبره. گفتش که اقا پیمان میشه با این حساب کنم شما بعدا؟؟؟؟ منم که از خدا خواسته گفتم بله بله البته. زیپ شلوارمو که هنوز تو بغلش بودم داشت باز میکرد که جلوشو گرفتم که الان تو #مغازم و مشتریا ببینن نمیشه. تقریبا مغازع ۲ طبقس. سقفش بلند بود یه نیم طبقه اظافه کرده بودم یه تخت روشویی دسشویی+یه دوش کوچولو داشتم بالا.بعضی مواقعم دوس دتخرامو میبردم بالا یه چنتا #تلمبه حسابی میزدم کیف حال. در مغازه بستم بردمش بالا. اوف اوف تو راه که جلو من بود کونشو میدیدم کیرم داشت منفجر میشد. انداختمش رو تخت شروع کردم به لب گرفتم لباشو عین وحشیای ندید بدید میخوردم. #شال مانتو شو در اوردم.به دستم رو سوتین ممه هاشو میمالیدم(۸۵بود فک کنم،)یهددستمم کردم تو شلوارم کصشو میمالیدم کصش شده بودد عین ابشار نیاگارا. معلوم بود امپر چسبوده بوده.
گردشنو میخوردم اونم اهاه ریز میکرد .سوتین که در اوردم ۲تا بادکنک افتاد بیرون با ولع خواصی میخوردم داشت داد بیداد میکرد منم #وحشی تر. ممه به اون خوشمزگی نخورده بودم. با یه حرکت شلوار شورتش در اوردم.(یه خنده ریز کرد گفت مال خودته همش عجله داری چرا؟)وای خدا چی میدیدم یه کص سفید ترتمیززز. وسطشم #صورتی روشن بود. صورتمو چسبوندم بهش و هی میخوردم. اون اه اه بلندی میکرد فضارو پر کرده بود. بعد ۲۰ دقیقه(سیر نمیشدم که از اون کص تپل مپل خوش مزه و خوش رایحه)لباس شلوارمو در اورد کیرمو از شرتم در اورد و با بُهت نگاه میکرد و میگفت پیمان کیر خر پیوند زدی عزیزم؟؟منم گفتم دهنشو باز کردم و تا تخم کردم تو. خوب ساک میزد. سر کیرمو بوس میکرو قربون صدقش میرفت(فهمیدم علت طلاقش مشکل جنسی با شوهرش بوده. کیر شوهرش به زور۱۰ سانت میشد واسه همینه بیچاره نا دید ترسید رنگش پرید).لنگاشو جفت کردم گذاشتم شونه هام و فشار دادم تو سوراخ کص .خیلی تنگ بود معلوم بود شیطونی نکرده.به زور اخ وای جیغ رویا بعد پنج دقیقه #سالار تا ته رفت تو کص. وقتی تخمام به کونش خورد با چشمای خمار نگاهم میکرد و انگار دلش سکس میخواست. بعد اروم اروم تلمبه زدم. اخ اوف میکرد . بعد خسته شدم بهش گفتم رویا برم ببعی میشی اونم گفت چشم . و من سالار دادم تو وشروع کردم عین وحشیا تلمبه زدن.اونم یه جوری جیغ میکشید با خودم گقتم الان همسایه ها میریزن مغازع. یه نیم ساعتی تلمبه میزدم اونم کم کم عادت کرد قربون کیرم میرفت که چقدر کلفته. یه هو دیدم سفید برفی جون تو بغلم لرزید و ارضا شد ولی من نه. عین وحشیا میکردمش با هر ضربه کونش موج برمیداشت منم وحشی میشدم اونم که ناله میکرد و ولو شده بود .منم ابم داشت میومد که بهش گفتم رویا کجا بریزم گفت رو شکمم. با یه حرکت برش گردوندم و ریختم رو شکم و ممه هاش بغلش دراز کشیدم و بغلش کردم قربون صدقش میرفتم. رفتم دسشووی و اونجا با دوش یه حموم گرفتیم نا گفته نمونه باز سیخ کردم و تو حموم ترتیبشو باز دادم ولی این بار ۱ساعتی طول کشید(پسرا میدونن)و از اون موقع باهم خیلی صمیمی شدیم و هفته ای ۳بار میکنمش. اونم خیلی عاشقمه. و این داستانو دارم تو بغلش مینویسم و اونم هی ایش ایش میکنه.
دوست دارم کص #طلا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید