این داستان تقدیم به شما

سلام خدمت دوستان گلم اسم من #جلال از تهران 31سالمه 70 وزنمه این زنداداشم که اسمشو #نازیلا س 25ساله واقعا یه زن 20 خوش اندام خوشگل و ناز قدش 155وزنش 53 کمرش خیلی باریکه کونش که الهی فداش بشم بزرگ اما به اندازه ن زیاد خیلی خوش فرمه هرچی ازش تعریف کنم بازم کمه حتی تا #قیامت ممه هاش 70خیلی خوردنی و خوشمزه مطمعن هستم هرکی ببیندش امکان نداره بهش تمع نکنه خاطره من باهاش همین چند ماه پیش هست 1398/12/22 بود همزمان با #ویروس #کرونا موفق شدم به #مراد دلم برسم از وقتی داداشم باهاش نامزد کرد و دیدمش با خودم گفتم هرطوری که شده باید اونو کم کمش یه شب زیرخوابم کنم و از اون کوس وکون نازش بهره مند بشم نازیلا از همون اول که پاش توخونه ما باز شد خیلی #راحت میگشت منم فکر میکردم که شاید زودتر بتونم مخشو بزنم با اون لباس پوشیدناش اما هر راهی رو که به فکرم میرسید امتحان کردم جواب نداد باهاش شوخی میکردم دستشو #فشار میدادم دردش که میومد سعی میکرد خودشو آزاد کنه که ممه هاش با آرنجم برخورد میکرد کیرم همون لحضه ها میخاست بترکه
 
خلاصه روزا گذشت دیگه کم کم نا امید میشدم که گذر زمان منو با شیشه آشنا کرد وقتی که میکشیدم دلم میخاست بخورمش قورتش بدم تا اینکه یه شب شیشه کشیدم فکری کردم که حتما اگه انجامش میدادم جواب میداد که همونطورهم شد رفتم قرص خواب آور گرفتم اسمش دییازپام10بود دوتا ازقرص هارو پودر کردم ریختم تو #پلاستیک دم غروب رفتم خونشون به بهانه دانلود چنتا برنامه که وای فای داشتن و سرعتش خیلی خوب بود رفتم دیدم داداشم خواب بود گفتم نازیلا شام چی دارین گفت داداش سوپ داریم به بهانه آب خوردن رفتم آشپزخانه سه صوته ریختم تو سوپ آب خوردم و اومدم مشغول اینترنت و دانلود شام رو که آوردن گفت بیا جلو گفتم بخورین شما من بعدا میخورم فعلا کار دارم شام رو خوردن نیم ساعت گذشت با خودم گفتم اثر نکرد حالم گرفته شد بدجور یه مقدار دید زدم اندام نازشو رفتم دسشویی جق حسابی زدم باخودم گفتمکه لعنت به این کروناحدود یه ربع طول کشید اومدم دیدم نیستن صدا زدم نازیلا از تو اتاق خواب جواب داد داداش سرم گیج میره کمی دراز بکشم بیام شامتو گرم کنم ببخش وحید داداشت خوابش میومد باید زود بیدار بشه معذرت خواهی کرد گفتم اختیار داری نازیلا جون تو هم اگه خوابت میاد #توهم بخواب خودم گشنم بشه میخورم کارم تمام بشه بعد دوساعتی مشغول فیلم دیدن بودم رفتم دسشویی و یه قرص وگادل اومدم صدا زدم نازیلا؟؟جواب نداد چندبار صدازدم جواب ندادن در اتاق خواب رو باز کردم دیدم خوابیدن داشتم از حال میرفتم با یه تاپ وشلوارک صورتی کیرم داشت میترکید ازعشق زنداداش گلم بازم چندبار صدازدم بیدار نشد ک نشد رفتم جلو تکونش دادم صدازدم نازیلا؟؟بازم جواب نداد
 
یه بوس آبدار از لبای نازش کردم داشتم دیوونه میشدم حدود20دقیقه باهاش ور رفتم بعد باخودم گفتم بزار امشب حال اساسی بکنم بغلش کردم یه دستم از زیر گردنش یه دستمم از زیر رون هاش گرفتم آوردمش تو حال در اتاق خواب رو هم قفل کردم اومدم گوشیمو گذاشتم حالت پرواز تنظیم کردم رو فیلم برداری رفتم بغلش دراز کشیدم لباشو بوس کردم رفتم روش دیگه به آرزوم میرسیدم که زنداداشم زیرخوابم میشد اما نه به اختیار خودش دیگه کروناهم بران مهم نبود حسابی لباشو خوردم تاپش رو درآوردم سوتینش روکه دیدم از شدت هیجان میلرزیدم وای خدای من یه سوتین بنفش که ممه های سفیدش توش خودنمایی میکردن بازبان بی زبونی میگفتن بیا منو بخور بهتیر فرصته از رو سوتین میمالیدمشون و لباشو لیس میزدم دلم میخاست اصلا اون لحضه تمام نمیشد ساعت رو نگا کردم 1:50دقیقه بود شلوارکش رو هم در آوردم دیگه واقعا داشتم قش میکردم بلند شدم پایپ رو آوردم چنتا دود شیشه بگیرم هر کام شیشه که میگرفتم از بغل شرتش فوت میکردم رو کوسش که واقعا وقتی دیدمش انگار دنیا مال من بود حدود 10کام گرفتم و دودشو روکوسش فوت میکردم این کار منو خیلی هیجان زده میکرد بعد فول که شدم از یه طرف قرص ازاین ورهم شیشه همه چیز #کامل بود تا نازیلا جونمو جر بدم کیرم حدود 17سانت میشد اما یادم رفت بگم 6ماه بود که از دستگاه وکیوم استفاده میکردم که حسابی کلفت و دراز شده بود 22سانت و اندازه کدو کلفتیش بود سوتینشو باز کردم و شرتشو هم درآوردم از لباش شروع به خوردن کردم ذره ذره اومدم پایین گلو شو خوردم و ممه هاش با هیجان میخوردم بلند شدم لباسامو درآوردم دراز کشیدم رو زنداداش نازیلا تو آسمونا بودم بعدممه هاش بازم ذره ذره اومدم پایین تا رسیدم به کوس خوشگل و نازو تنگش که فکرکنم همون روز اصلاح کرده بود با ولع خاصی کوسشو میخوردم زبونمو توش میکردم یدفه دیدم آبش سرازیر شد همشو لیس زدمو خوردم نمیتونستم ولش کنم و نخورمش بعد اومدم بالا کیر کلفتمو میمالیدم رو لباش سرش رو میکردم تو دهنش حساب کیرم سرخ شده بود یه لحضه به خودم اومدم دیدم ساعت 20دقیقه به 3 بود روش دراز کشیدم و کیرم رو رو #کسش بازی میدادم از آب کوسش استفاده کردم کیرمو خیس بکنم گذاشتم رو سوراخ کوسش

 
فشار میدادم باور کنید سرش بزور فت تو کیرم داشت میشکست بعد ورش داشتم گذاشتمش رو مبل 3نفری دوربین گوشیرو تنظیم کردم طرف اون رفتم پاهاشو باز کردم و در گوش زنداداش گفتم نازیلا جون باید جرت بدم تا دلم خنک بشه منو ببخش بازم کیرمو خیس کردم گذاشتم دم سوراخ کوسش پاهاشم انداختم روشونه هام محکم فشار دادم تا نصف رفت توش انگار دختر باکره بود چون بچه هم سزارین به دنیا اومده بود وبا خودم گفتم داداشم یعنی نمتونه جربده این فرشته رو بعد تا نصفه رفت توش یه جیغ زد گفتم ک بیدار شد بدبخت شدم اما ن بیدار نشد چشاش رو با دستم باز کردم دیدم ک نه حالا حالا بیدار نمیشه داشتم فشار میدام که تا ته چپوندم تو کوسش هرزگاهی هم آه وناله میکرد منم فکر میکردم بیدار میشه که #خوشبختانه نشد شروع کردم ب تلمبه همزمان لباش رو میخوردم و ممه هاش رو میمالیدم تا ساعت 5فقط کوسشو جردادم بعد نوبت کون خوش فرمش رسید باورم نمیشد بتونم بکنم توش چون کوسش که اونطور تنگ بود رفتم کرم از تو کیفش آوردم زدم رو سوراخ کونش با انگشتام بازش کردم بعد سر کیرمو گذاشتم فشار که دادم با تمام قدرت یدفه تا خایه رفت توش مثل مار میپیچید ب خودش اما بیدار نشد باز با خودم گفتم آخه با اون قرصی که دادم چطور ممکنه احساس درد بکنه خلاصه شروع کردم به گاییدن کون تنگش چند ساعت بود که به پوزیشن های مختلف جر میدادم با کمک قرص وگادل وگرنه تو حالت طبیعی اگه تو اون کوس و کون 2تا تلبه میزدم آبم میومد ساعت نزدید 6بود کاملا غرق عرق بودم احساس کردم آبم میخاد بیاد کیرم میسوخت از بس گاییده بودم برگردوندمش بازم توکوسش فرو کردم این بار کمی راحت تر رفت توش 10دقیقه دیگه گاییدمش دیگه داشت آبم میومد خاستم #بکشم بیرون که حیفم اومد تا ته فشار دادم آبم با چنان فشار خالی شد تو کوسش که احساس کردم هرچی خون دارم از کیرم ریخت

 
چند دقیقه همون حالت روش دراز کشیدم دیگه هوا کاملا روشن شده بود اما باز قرص اثرش نرفته بود کیرم نخابیده بود که کشیدم بیرون سوتینش رو بستم و شرتش رو هم پاش میکردم دیدم کونش خونی شده واقعا جر خورده بود خلاصه لباساشو با زحمت تنش کردم بازم بردم اتاق خاب پیش داداش گذاشتم و داداشمو صدا زدم دیدم بلند نشد نمیدونم چرا کوس به اون خوشگلی رو تنگ نگه داشته بود خلاصه بوسش کردم و رفتم خونه نگو که تا ساعت 11:30خاب بودن بعداینکه بیدار میشن خیلی تعجب میکردن اینو بعدا زنداداشم بهم گفت خلاصه دم غروب زنداداشو دیدم بیرون بود کجکی راه میرفت گفتم نازیلا جون چی شده خدا بدنده گفت چیزیم نیس داداش بدبخت فکر میکرد توخاب داداشم اونطوری کرده که بماند هفته بعد عموی خانمم فوت شد خانمم رو با پدر مادرش فرستادم اراک دراز کشیده بودم گوشیم زنگ خورد دیدم زنداداشم هست جواب دادم سلام و احوال پرسی گفت داداش دندونم بدجور درد میکنه داداشت هم رفته اصفهان گفتم بیا خونه ما یه چیزی بدم دردش بره گفت چی گفتم بیا حالا بعد 10دقیقه زنگ زد باز کردم اومد تو منم شلوار راحتی پام بود به محض اینکه دیدم باز درجا سیخ شد اومد نشست بغل دستم رو مبل گفتم باز کن ببینم دندونتو نگا کردم گفتم قطره میزنم و یه چیز دیگه هست اگه میخای خوب شه باید قبول کنی پرسید چی هس گفتم صبر کن قطره دنتول رو زدم بعد پایپ رو آوردم گفتم 5تا دود بگیر پنجمی رو که گرفتی دیگه درد هم رفته گفت این چیه دیگه گفتم شیشه که رنگش پرید و گفت نه توهم میزنه هرکی بزنه گفتم چرت میگن تا حالا دیدی غیر عادی رفتار کنم گف ن مگه میکشی گفتم هرزگاهی خلاصه مخشو زدم پایپ رو گذاشتم رو لباش فدک زدم گفتم فقط با دهانت هرچی میتونی هوا بکش تا خوب بشه خودتم نترس این دود نیس بخار هست صرفه هم نمیکنی 3تا کام که گرفت دیدم یه طوری شد دوتا همگرفتم کشید رفتم شربت آوردم گفتم بخور شربت رو که خورد گفت داداش خیلی گرمم شده گفتم مانتو رو دربیار بزار دندونت خوب بشه بعد برو بخاری رو هم کم کردم رفتم پیشش نشستم چنتا کام خودم گرفتم زیر چشمی نگاش میکردم احساس میکردم #حشری شده کم کم نزدیکش شدم گفتم باز کن دهانت رو باز کرد بلند شدم نگاه میکردم که یدفه کیرم که سیخ شده بود خورد به ممه هاش چشاشو بست گفتم چی شده نازیلا گفت یه طوری شدم نمیدونم فهمیدم حشری شده نشستم بغلش رو مبل گفتم سرتو بزار رو پاهام تا از رو صورتت کمی مالش بدم جالب بود برام هرچی میگفتم قبول میکرد کمی مالیدم گفت دستت درد نکنه خوب شدم منم خم شدم یه بوس از لبلش کردم اعتراض نکرد بعد گرفتم آوردمش رو پاهای خودم نشوندمش ممه هاشو گرفتم مالیدم دیدم چشاشو بسته لباشو گاز میگیره سه صوته لختش کردم خومم #لخت شدم باز گوشی رو زود تنظیم کردم فیلم بگیره گفتم نازیلا جون زنداداش چشاتو چرا بستی تا چشاشو باز کرد کیرمو دید گفت وااااااای اون چیه با عشوه خاصی گفتم قابلی نداره دادم دستش لباشو میخوردم و سینه هاشو رسیدم ب کوسش اونقد لیس زدم که با جیغ ارضأشد همه آبشو خوردم
 
بعد کمی برام ساک زد نزاشتم زیاد بزنه که آبم بیاد ایندفه چون قرص نخورده بودم گفتم زنداداش #اجازه میدی بکنم #توش که با #اکراه قبول کرد هی میگفت این به این کلفتی عمرا نمیره تو اگه هم بره جر میخورم گفتم نترس هفته پیش امتحان کردم کوس ناز و تنگت قالب کیرمه تعجب کرد گفت توهم زدی خلاصه خیسش کردم وفشاردادم تا نصفه رفت توش که چنان جیغی زد گوشم صوت کشید دهنشو گرفتم گفتم میشنون صداتو آبرومون میره شرتمو دادم دستش گفتم اینو گاز بگیر جیغ نزن بیچاره گریش گرفت منم تا ته فرستادم توکوسش 10دقیقه ای تلمبه زدم که آبم اومد و بازم با فشار خالی کردم تو کوسش که گفت چرا تو ریختی داداش حامله میشم قسمش دادم که بزار حامله ات کنم مرگ من هفته پیش هم ریختم تو کوست داشت شاخ درمیاورد گفتم صبر کن گوشی رو آوردم و گفتم بزار کونتو هم بکنم که انگار برق گرفتش خاس فرار کنه گرفتم گفتم بیا بشین نمیکنم قول میدم اومد نشست روپاهام فیلمو زدم اومد نگا کرد و گفت #جریان #چیه گفتم یادته کج راه میرفتی اونشب تا صبح از کوس کون گاییدمت که گفت فکر میکردم شوهرم توخواب کرده وباخودش میگفته که آخه کیرداداشم اونقدری نبوده که به اون #شدت پارش کنه براش معما شده بوده که حل کردم گفت داداش تورو خدا پاک کن میفته دست کسی بدبخت میشیم گفتم روش کار میکنم تا صورتامون شطرنجی کنم چند دقیقه ببرم بفرستم تو کانال که قسمم داد تا من نگاه نکرده تأیید نکنم نفرست باید حتی پس زمینشو هم عوض کنی من بهش قول دادام که حرفشو گوش کنم اونم آخرش قول داد که بزاره حامله اش کنم قرار گذاشتیم وقتی داداشم خونه باشه قرص بریزه تو غذاش که پیش خودش تا صبح زیرم بخوابه که بعدا براتون تعریف میکنم

 
نوشته: کیر کلفت شهر

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *