این داستان تقدیم به شما
من مدتها بود با زنداداشم #موش و #گربه بازی می کردیم 23 خرداد همین چن روز قبل رفتم خونشون خواهرشو مامان بزرگش پیشش بودن زنگ زده بود نون بگیرم و گوجه
تا رسیدم زنگ زدن مامان بزرگش رفت تو یک آپارتمانیم خواهرشم باید می رفت نگو #آرایشگاه تو طبقه همکفن حیاط دست ایناس رفتم حیاط به #گل ها اب دادم دیدم سارا داره تو #هال می چرخه کارم تمام شد اومدم خونه دیدم نه سارا هست نه ساناز
صدا کردم کسی جواب نداد فکر کردم رفتن بیرون رفتم تو اتاق خواب یکراست رفتم سر کمد لباسهاش و دنبال شورت و کورستش
شورتی آبی با سوتینشو دیدم شورتو مالیدم به کیرم که زود در کمتر چند دقیقه آبم اومد و سوتینم داشتم میخوردم حس کردم انگار کسی تو خونس ترسیدم یواش چرخیدم دیدم واه سارا رو تخت خوابیده دامنشم تا کمرش رفته بالا کپل های سفید و درشت و رونهای پر و صافش برق می زنه یه شورت مشکی تنشه که فقط رو کصشو گرفته
معطل نکردم بدون ترس لباسامو در اوردم و شورتشو کشیدم از پاش در اوردم خواب بود کصش #مثل #ماه خودنمایی کرد برش گردوندم پشت کشیدم اومد لب تخت پاهاشو دادم بالا اول ماچی از کصش کردمو مکش زدم و لیس بعد کیرمو گذاشتم در کصش فشار که دادم تا ته رفت گفت اههههه کصش. بی نهایت داغ و تنگ و باحال بود تو اخرای گاییدنش بودم که بدنش #لرزید دستاشو انداخت پشتم که حالا روش خوابیده بودم لباش تو دهنم بود ولی چشاش بسته بود چنگم زد گفت مرسی ابتوووو میخااام بریز تووووش
تا اینو گفت سرعتم دو برابر شد هر چه آب تو کمر داشتم خالی کردم تو کس زنداداش خوشگلم
امروزم برای چهارمین بار گاییدمش و اولین بارم کونش خودش زنگ زد بیا پایین تنهام بدجوری پرم بیا خالیم کن تا #آتیش نگرفته
آپارتمان 5 واحدیه تک من و بابا و مامان طبقه اخریم پایینم داداشم اجاره کرده
تا رسیدم تازه از حمام اومده بود بوی شامپو و نرمی پوستش دیوونم میکرد تا خواب برسیم تو راه لختش کردم کیرمم تو کسش بود دولادولا راه می رفت که در نیاد انداختم رو تخت #نیمساعت طولش دادم تا میخواست ابم بیاد می کشیدم بیرون تا باز آبمو ریختم تو کسش میگه ببینم تو زرنگتر میشی یا داداشت تا آبستنم کنید
رفتیم حمام پایین تنمونو آب زدیم لخت اومدیم تو بعل هم بیرون کیرم سفت شده بود لای باسنش بود فشار میدادم در کونش سر میخورد می اومد بالا بین نافمو #کپل های زیباش
گفتم سارا دوست دارم کونتم #بکنم
که گفت مال خودتم #میتونی ؟
فرصت ندادم کرم به کیر و در کونش زدم ولی خیلی سخت تو رفت من اولین کسی بودم کونش گذاشتم خیلی طول کشید تا آبم اومد ریختم تو کونش قراره یه #کادوی خوب براش بخرم
نگفتم من 19 سالمه زن داداش 21
زنداداش نگو بگو کص طلا ماااااااچ
#بهراد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید