این داستان تقدیم به شما

سلام
من اسمم #علی ۲۵ سالمه خاطره من بر می گرده به ۱۹ سالگیم وقتی که تازه با دوس دخترم که اسمش #شبنم که همسنیم آشنا شده بودم یه ماهی میشد که آشنا شده بودیم ولی با من سرد بود یه جورایی فک می کردم بخاطر شارژ با من دوس شده هر هفته یه ۵ تومنی واسش #شارژ میفرستادم اون موقه ها هم من کنکوری بودمو واسه درسامم اهمیت قاعل بودم خلاصه بعد دو ماه که گذش بعدش دیدم نه راس راسکی حسی به من داره تیر ماه بود قرار گذاشتیم بریم بیرون قرار گذاشته بودیم تویه پارک رفتیم نشستیم یکم باهم حرف زدیم من رو چمنا دراز کشیده بودم اونم نشسته بود که یهو لباشو چسبوند رو لبام که من شکه شده بودم و اصلنم انتظار نداشتم از یه طرف خوشم اومد ولی بعدش گفتم این حرکتا چیه تو خیابون اونم #ناراحت شدو ماجرا تموم شد تا ۵ ماه بعدش که دیگه راس راسکی عاشق شده بودیم منو با مامانش آشنا کرده بودو تریپ روشنفکرا رو داشتن چن باریم پدرش که خونه نبود واسه #ناهار رفته بودم خونشون ولی کلا بحث سکس نبود مامانشم خیلی باهام خوب بود کلا دوس داشت اونجا باشم
 
یه روز سر حرفای سکسی رو باز کرد منم که دیگه داشتم از جق زدن می مردم گفتم شبنم قبل ازدواج تو با من سکس می کنی گف چرا که نه منم هم ترس داشتم هم خوشحال بودم ولی بهش گفتم ولش تا نامزدیمون فکرشو نکن گف چرا گفتم آخه واست سخ نیس گف نه خلاصه بعد حرف زدن قرار شد به خواسته ی من یه صیغه بخونیم یه هفته بود که صیغمونو خونده بودیم قرار شد بریم باغشون اولش مامانشم قرار بود بیاد بعدش ولی نیومد با ماشین من رفتیم اونام یکم #سطح مالیشون از ما بهتره ؛باغشون خیلی خوشگل بود رفتیم که اون موقهام هوا یکم سرد بود رفتیم تو شومینه رو روشن کردیم نشستیم جو خیلی رومانتیک بود نشسته بودیمو عکسایی که باهم گرفته بودیمو نگا می کردیم که شبنم گف عشقم میشه وقتی لب میریمم عکس بگیرم منم گفتم #لوسبازی در نیار می خوای چیکار ولی بعدش قبول کردم عکسو که گرفتیم لبام رو لباش بود گرفت ولی بعدش من ول نکردم ادامه دادیم حدودا ۱۰ دیقه ای میشد که رفتم سراع گردش دیگه یواش یواش داش حشری میشد منم حسابی شق کرده بودم دستشو برد رو کیرم گف چه کلفته راستم می گف کیر من درسته خیلی #دراز نیس حدود ۱۶ سانته ولی خیلی کلفته گف می خوامش گفتم همیشه مال تو بوده

 
لختش کردمو شلوارمو در آوردم داش با کیرم بازی می کرد منم ممه هاشو می خوردم دیگه داشتم حال میکردم گف عشقم پیراهنتم درار درش اوردم افتاد روم گردنمو می خورد داع کرده بوم بعد چن دیقه ای گفتم الان دیگه نوبت منه شرو کردم به خوردن کوسش از شهوت داش این طرف اون طرف می چرخید گفتم عشقم حاضری گف با کمال میل گفتم میشه یکم خیسش کنی اول یکم بدش میومد ولی بعدش تا ته کرد تو دهنش وای که چه حالی داش بعدش به کمر خوابید رو #کاناپه پاهاشو باز کرد کیرمو لبه کوسش گذاشتم ولی نمی رف تو آروم کردم سرشو تو گفتم نمیره گف فشار بده ولی داشتم میدیدم خیلی درد داش یهو تا ته کردم تو وای خدا یه جیغ کشیدو از حال رف کیرمم #خونی شد ولی از اون چیزی که فک می کردم بیشتر بود خیلی ترسیده بودمو دیگه سکس از یادم رف بزور بهوش آوردمو سکسمون نصفه موند ولی بعد اون ماجرا چن ماه گذشت کارشو ساختمو حال کردیم الانم ازدواج کردیمو یه پسرم تو راه داریم خیلی دوسش دارم و عاشقشم

 
نوشته: علی قلمبه

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *