داستان سکسی تقدیم به شما
…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه
ادامه صحبتهای ندا …
دو سه روز از سکس ثریا با رامین و اموزش دادن من گذشته بودکه اکبر اقا صاحب ویلا امد و نشست روی مبل داخل پذیرایی ،
صدا کرد سحر با غزاله بیایید ماهم سریع رفتیم گفت از این به بعد اسمهای شما میشه ندا و مریم ، من گفتم چرا باید اسممون عوض بشه که گفت نمیخوام کسی بشناسه و چندتا دلیل چرت و پرت و واهی اورد.
اونجا بود که ما اول هویت خودمون از دست دادیم با داشتیم میرفتیم طبقه دوم که بعدا فهمیدم بهش میگن ساختمان دوبلکس البته ندیده بودیم و خیلی چیزهای دیگه هم تو این ویلا یاد گرفتیم .
حین رفتن اکبر اقا از پشت صدامون کرد و گفت نمیخوایید یک تشکر بکنید از من بخاطر این زندگی زیبا ، با خواهرم رفتیم از صورتش بوسیدیم و گفتیم ممنونیم اما وقتی داشتم برمیگشتم یک لحظه دست اکبراقارو روی کون خواهرم دیدم سریع دستشو برداشت چندتا به کون من و چندتا هم به کون غزاله زد گفت بدویید برید استراحت کنید انگار که پدر ماشت منم حساس نشدم گفتم شاید دلسوزانه و از سر محبت بود .
روز بعد یک دختر دیگه که اسمش سمیرا بود اومد پیش من و غزاله تو اتاقی که داشتیم شروع کرد به صحبت راجب سکس و اینکه باید چیکار کنیم بعد از رفتن سمیرا غزاله گفت اونروز که تو پیش ثریا تو اتاق بودی اکبر اقا من برد داخل یک اتاق وقتی وارد میشی یک تلویزیون بزرگ سمت راست دیوار بود که فیلم همه جای ساختمان همه ی اتاق ها و حتی دستشویی ها هم نشون میداد گفتم خوب گفت اکبر اقا با دوتا مرد درشت هیکل قد بلند با ریش و سبیل نشسته بود لباس های اون دونفر شبیه بسیجی ها بود ، اکبر اقا منو نشوند رو پاش و گفت نگاه کن هرچیزی که تو میدی من فیلمش نگاه میکردم و اکبر اقا یواش دامن من بلند کرد و یکی از اون مردا اومد شرتم کشید پایین و کوس منو لیس زد .
ندا یا همون سحر ادامه داد که نگران شدم و هزارجور فکر اومد تو سرم ولی چیکار باید میکردم که به خواهرم اسیب نرسه رفتم سراغ سمیرا و بهش گفت گفتش نگران نباش اگر حرف گوش کن باشی و کارات درست انجام بدی کاری باهات ندارن .
عصر قرار بود مهمان بیاد از اون مهمانهای ویژه اکبراقا ، اکبر اقا به من گفت برو با سمیرا هرچی گفت گوش کن ، رفتم دستش بوسیدم و گفتم میشه تا من کارم تموم میشه خواهرم جایی نره گفت خواهرتم با خودت ببر که مراقبش باشی من از همه جا بیخبر گفتم ممنونم و سریع پاشو بوسیدم اونم گفت عزیزم این چه کاریه پاشو بدو که مهمانها میرسن زشته منم سریع رفتم غزاله رو برداشتم و رفتیم سراغ سمیرا.
بسمیرا مارو انداخت حمام و بعد از شستشو هرچی مو روی بدن ما بود زد بعدش هم من و غزاله رو ارایش کرد ، کلی سر ارایش خندیدیم و خلاصه وقتی خودم دیدم اب از لب و لوچه خودم راه افتاد غزاله هم عالی شده بود و سمیرا با یک حالت خاصی نگاه میکرد لبهاش در حال تحسین کردن بود اما چشماش یک جوری بود انگار که میخواست گریه کنه اما بزور خودش نگه داشته بود .
از مهمانها پذیرایی کردیم و وقت مشروب شده بود سه مهمان خارجی بودند لاغر ولی خوش پوش با کت شلوار مشکی قدشون حدودا 1.75 تا 1.80 بود و با اکبر اقا دست و پا شکسته فارسی صحبت میکرد از لهجه و تیپ و قیافشون مشخص بود که اروپایی هستن هرکدام یک زن همراهشون بود که بعدا فهمیدم مشاورین انها هستند بعد از صرف مشروب و غذا تقریبا ساعت هشت بود که عزم رفتن کردند و اکبراقا انها را بدرقه کرد .
من و خواهرم که داشتیم میرفتیم مثلا استراحت کنیم اکبر اقا گفت که هنوز تمام نشده و چند مهمان دیگر دارم ، همان لحظه زنگ خورد درباز کردن . دو مرد سیاه وارد شدن بعد از احوالپرسی با اکبر اقا به دعوت اکبر اقا نشستن کمی گفتند و خندیدن ما هم درحال پذیرایی بودیم که یکی از انها وقتی داشتم به دوستش میوه تعارف میکردم دستشو کشید به لای کون من ،لباس من و غزاله یک تاپ قرمز تا بالای ناف و یک دامن قرمز تا بالای زانو یک شرت و سوتین مشکی از زیر بود ، تجربه انچنانی تو سکس نداشتیم فقط دیده بودیم لحظه ای که دست زد بدنم یخ کرد و مات ماندم بعد از چند لحظه خودم سریعا جمع و جور کردم و به ایشان هم میوه تعارف کردم تا ساعت ده شب مثل یک گاو هرچی میبردیم میخوردن این دوتا عوضی که اکبر اقا مارو صدا کرد و گفت ندا و مریم مهمانهارو تا اتاقشون راهنمایی کنید و اتاق هم چک کنید که چیزی کم و کسر نباشه داخل اتاق ماهم اطاعت کردیم و مهمانهارو راهنمایی کردیم.
این اطاق بزرگترین اطاق ساختمان بود که دستشویی و حمام داخل اطاق داشت یک تخت بزرگ که چهارنفر ادم درشت هیکل براحتی میتوانستند روی ان بخوابند یک یخچال که پر بود از وسایل خوراکی و میوه و نوشیدنی فرشهای دست بافت انتیک و تابلوهای زیبا و نورپردازی فوق العاده با لوستر بسیار بزرگی که وسط اتاق از سقف اویزان بود کنار تخت یک میز ارایش بود و چندتا عسلی که روی هرکدام وسایلی بود مثل کمربندها بزرگ و کوچیک دستمال و کلی وسایل که خیلی هاشو من نمیشناختم که بعدا همشو بصورت تخصصی شناختم ،
رفتم داخل اتاق چک کنم که همه چی مثلا ردیف باشه که دیدم سمیرا اونجاست اپل تعجب کردم و ازش پرسیدم همه چی ردیفه که اون دوتا مرد غزاله رو هول دادن داخل در بستن دست و پا شکسته حرف میزدن دست غزاله رو گرفتم که برم بیرون دیدم در قفله خواستم حرف بزنم که دیدم کامل لخت شدن و دارن سمیرا لخت میکنن .
یکیشون لبای سمیرا میخورد یکی داشت شرتش در میاورد و منو خواهرم هم داشتیم نگاه میکردیم یکی از مردها شروع کرد به خوردن سینه های سمیرا و اونیکی کوسش میخورد انقدر هیجان داشتم که حتی ننشستیم سرپا داشتیم نگاهشون میکردیم که مرد کوتاه قد کیرشو گذاشت تو دهن سمیرا اونیکی اومد طرف من به من گفت بلدی بخوری من که انگار مست بودم و شوکه باشم بدون حرفی فقط نگاهش کردم که دستاشو گذاشت روی شونم منو به پایین فشار داد و من هم زانو زدم با یک دستش سرم هدایت کرد به سمت کیرش و دهنم باز کردم و کیرش گذاشتم تو دهنم بعد با یک دستش ته کیرشو گرفت و با یکدستش هم سرمو عقب جلو میکرد کمی که گذشت دیدم دستش از روی سر من برداشت و غزاله رو کشید سمت من و خودش گفت لیس بزنه غزاله با کمی لرز شروع کرد به لیسیدن که من گفتم اون نه کوچیکه کم سن هستش من خودم انجام میدم اونم با لبخند قبول کرد و غزاله رو بیخیال شد .
تو دهنم بشدت تلمبه میزد کوسم خیس خیس شده بود که منو گرفت بلندم کرد برد انداخت کنار سمیرا چشمم که به کوس سمیرا افتاد دیدم از کوسش یک ابی داره بیرون میاد مشخص بود یارو کوس سمیرارو پر کرده بود داشت کیرشو تو دهن سمیرا عقب جلو میکرد تا دوباره راست بشه .
در عرض دو ثانیه من لخت لخت کردن اندام من عالی بود چاقی شکمی نداشتم اما بدن پری داشتم و تو چند وقتی که اینجا بودم بقول اکبر اقا ابش برای من افتاده بود حسابی خوش نقش و نگارتر شده بودم کونم بزرگ نبود اما سینه هام بزرگ بودن برای یک دختر شانزده ساله سوتین هفتاد خوب بزرگه .
دونفری افتادن به جونم ، سمیرارو بیخیال شدن داشتن همه جام میخوردن که ناگهان گر گرفتم و بدنم بشدت لرزید و تو شکمم حس کردم چیزی جریان پیدا کرد و از کوسم خارج شد اون دوتا بیخیالم شدن چند دقیقه تو خلسه بود یک احساس سبکی عالی یک حالت فوق العاده که بهش ارضا شدن میگفتن بعد خواهرم اوردن لختش کردن اونو خوردن سمیرا نبود کی رفته بود در که قف بود چطوری رفته بود اصلا .
انقدر حس خوبی بود که نخواستم از خواهرم دریغ کنم حدود سه چهار دقیقه یک دختر سیزده ساله رو خوردن و مالیدن که دیدم خواهرم هم مثل من ارضا شد و یک نفس عمیق کشید اون دوتا گفتن خوب بود حال کردید و من و خواهر ساده و از همه جا بیخبر تایید کردیم و دوباره انجامش دادن و شروع کردن منو غزاله رو خوردن .
من سحر 18 ساله یک دختر شهرستانی از همه جا بیخبر و خواهرم غزاله 13 ساله که حتی کودکی هم نکرده بودیم زیر دوتا مرد بودیم که سنشون از پدرمون هم بیشتر بود .
هردو داشت کوس من و خواهرم میخوردن من کمرم بلند کرده بودم تقریبا ده سانتی باسنم بالا اورده بودم و اوفففففف اوفففففف میکردم خواهرم همش میگفت واااااایییییییی اووووویییییییییی هردو همزمان بلند شدن خوابیدن رومون پاهامون بالا نگهداشتن و گفتن اگر پایین بیاریم اذیت میشیم پس ما دوتا پاهامون با دست بالا نگه داشتیم که دیدم کمربند برداشت پاهامون بستن به بالای تخت که چند حلقه مخصوص بود بعد دستامونم بستن به کناره ها قشنگ طاق باز در اختیارشون بودیم ، هر دوتا مرد کیرشون گرفتن دستشو شروع کردن لای کوس من و خواهرم مالیدن که یکدفعه دنیا جلوی چشمام تار و سیاه شد و من و خواهرم همزمان جیغ کشیدیم یک لحظه انگار بیهوش شده بودم بعد دوباره به حال خودم اومدم حس کردم یک چیزی داخل شکمم هست سرم بلند کردم دید کیر مردک پست فترت داخل کوس من هستش وقتی دید چشمام بازه و سرم بلند کردم کیرشو تا کلاهکش کشید عقب فکر کردم پشیمان شده برای همین یک نفس عمیق کشیدم تا میخواستم بیرون بدم دوباره فرو کرد و درد زیاد همراه با جیغ مجدد بود چند تلمبه زده شد و بعد کیرشو دراورد با دستمال کوس من و کیر خودشو پاک کرد چشمم که به دستمال افتاد خونی بود خواهرم یادم رفته بود یک نگاه کردم دیدم داره از درد گریه میکنه و اون مرد هم کیرشو کشید بیرون خون کوس خواهرم و از روی کیرش پاک میکنه .
دست و پا بسته کار نمیتوانستیم بکنیم حتی اگر دست و پامونم باز بود باز هم نمیتوانستیم کاری بکنیم دوباره تفی لای پام انداخت و کیرشو ارام فشار داد داخل کوسم شروع کرد ارام ارام تلمبه زدن چندتا تلمبه زده بود که کم کم من خوشم اومد اخم و بی توجهی من تبدیل به اخ و اوووووخخخخخ شد ته دلم میگفتم من که نمیتونم کاری بکنم الانم درد نداره که پس حالم ببرم و خوش باشم شروع کردم به حرف زدن با مرده میگفتم کمی یواشتر بکن پاره شدم اونم میخندید و بجای یواشتر کردن شدیدتر تلمبه میزد دوباره گر گرفته بودم یک لحظه چشمم افتاد به خواهرم دیدم اونم مثل من داره اخ و اووووخخخخخ میکنه خیالم راحت شد که سلامته و داره حال میکنه .
من . از تعریف ندا یا همون سحر کیرم راست شده بود که ندا به غزاله گفت بیا ابجی بیا براش ساک بزن تا ببینه چقدر حرفه ای شدیم غزاله اومد و کیرمنو دراورد شروع کرد به ساک زدن انقدر خوب و عالی و با ولع و ابدار میخورد که سر چهار پنج دقیقه اب منو اورد خیلی راحت قورتش داد
من. خوب بعد چی شد
ندا یا همون سحر . اونشب تا ساعت سه من و غزاله رو از کوس حسابی گاییدن و دو سه بار ابشون ریختن تو کوس و صورت ما از اون به بعد من و غزاله شدیم جنده خصوصی اکبر اقا که یک شب در میون نوبتی به مهمان های ویژه و خود اکبر اقا سرویس میدادیم و اکبر اقا هم به ما جا و غذا و لباس کمی هم پول میدا سه سال ما در خدمت اکبر اقا بودیم از کوس و کون حسابی مارو گاییدن اما خواهرم بیشتر از کون میکردن .
من . ولی وقتی من میکردم غزاله خیلی تنگ بود
ندا یا همون سحر . هنوز تمام نشده صبر داشته باش
گفتم خوب ادامه بده
سحر . بعد از اینکه پلمپ ما باز شد و بدون درگیری و بدون اذیت کردن و ازار کارمون انجام میدادیم شدیم امین اکبر اقا و بعد از یکسال فهمیدم که ایشان یک باند فساد و فحشا راه انداخته و با نفوذی که داشته تونسته با سرویسهای رایگانی که به چند اخوند سپاهی و چند قاضی از خطرات احتمالی درامان بمونه اگر اتفاقی هم می افتاد بودن کسانی که سریع با رانت وپارتی برنامه هاشو اوکی کنن مشکلی پیش نیاد تا اینکه بعد از سه سال دو اتفاق عالی برای ما افتاد که توانستیم از انجا فرار کنیم و همزمان تورو پیدا کنیم
ادامه دارد …
نوشته: R&p
نوشته های مرتبط:
دختر پارک (۲)
دختر پارک (۱)
سکس با یک دختر سکسی تو پارک
من و دختر بسیجی در پارک
پارک جنگلی (۱)
شروع کون دادن تو پارک دانشجو
پارک آبی
کون دادن به معنی واقعی تو پارک پردیسان
بازی در پارک
زمستون سکسی تو پارک
پارک لاله
کون دادن به پیرمرد تو پارک
تجربه پارک و کون دادن احسان به مرد هیکلی
تو پارک مخمو زد
کردن زنم تو پارک ارم
پارک جنگلی
کون دادن تو دسشویی یه پارک
مجید و زندایی شقایق تو پارک
کیر خوری تو پارک
گی بازی در پارک
گی پر استرس باهمکلاسیم ظهر وسط پارک ارم
کون دادنم به سرباز حشری تو پارک
اولین سکسم اونم تو پارک
خاطره میلاد از پارک دانشجو
سکس در پارک با بهاره
یک خاطره دلنشین از پارک بنفشه
دوست شدن با مرد 50 ساله در پارک
عشق بازی با زندگیم تو پارک
زنونه پوش و رضا دربون پارک
سکس با عشقم تو پارک
سکس تو پارک با دختری که میخارید
گی با مردی در پارک
از کرج، ایستگاه مترو، پارک چمران،بدم میاد(1)
پسر بور توی پارک
گی تو پارک در ظهر تابستان
نیمچه سکس دو همکار در پارک
سکس در پارک جمشیدیه
پارک جمشیدیه
ماجرای سکس تو پارک طالقانی تهران
لو رفتن در پارک
تجاوز به من توی پارک
بروسلی در پارک
آشنایی در پارک
لاپایی تو پارک جنگلی
حال و هول در پارک
پارک گلها
ازتوالت تا پارک
گاییدن دختر دختر عموم
دوست دختر یا دوستِ دختر (۱)
سكس با دختر دوست دختر عمو (1)
سکس با دختر مطلقه ی همسایه
دختر داییم سیما
سکس با دختر طیبه خانم
ازدواج با دختر مذهبی
رویا دختر همسایه (۱)
شهاب و دختر عمه
خیانت با دختر عمه
دوست دختر پولدار و سکسیم
کشتی گرفتن با دختر دایی (کردن کونش)
دختر خاله سن بالا را صیغه کردم (۴)
دختر کرد عروس من شد
دختر عممو بگاییمون
سکس با دختر خاله فاطمه
آنال با دختر چادری (۲)
کردن دختر تپل غریبه در ماشین
دختر عمه مهناز
دوس دختر و خونه عمو
مامان مهربون با دختر و دوست پسر (۲)
مامان مهربون با دختر و دوست پسر (۱)
عاشقی با دختر دبیرستانی
اولین سکس با دختر خاله
مشاوره به دختر عمو (۱)
فاطمه دختر هات
پریسا دختر حشری
شب به یاد ماندنی در اتوبوس با دختر دانشجو
شروین و دختر دایی متاهل
يلدا دوست دختر سكسى من
کردن کون دختر همسایه
شیطونی دختر ۲۰ ساله و سکس دلچسب باهاش (۱)
کردن کون دختر افغان
مجتبی و دوست دختر حشری
کشتی با دختر خاله
کردن یه دختر بسیجی چادری از کون
کردن دوست دختر جنده ام
امیرعلی و دختر دایی
هدیه دختر کون صندوقی همسایمون
سکس با دوست دختر قدیم و فامیلش
جفر و دختر کس پشمکی همسایه استاد
سکس با دوست دختر دومم
خاطره دختر 16 ساله
دوست دختر ناز و حشری من
رضا و دختر همسایه
سکس با دختر های مستاجر قبلی
دختر عمو (همسرم) مریم
دختر عموی دوستم
من و دختر عمو سونیا
سکس آرش با دختر عمه
دختر عباس اقا سوپری محل
سکس کارمندی با دختر رئيس
سکس با دختر عموی همسرم
دانشجوی بی تجربه و دختر پتیاره
دوران نوجوانی و دختر آخوند همسایه
سکس با دختر خالم مرجان
زن شدن ماریا، دختر همیشه حشری
سکس من و زهره دختر همسایه قدیمی
گول خوردن از دختر دهاتی
کردن دختر حجابی
سکس با پیر دختر
دختر خالمو اونقد کردم از حال رفت
دختر همسایه در طلب کیر من
سکس با دختر دایی تازه عروس
سرباز و دختر چادری
ازدواج با دختر و مادر
کردن دختر برادرم زهرا
هم زندایی هم دختر عمو (2)
کون تنگ دختر عموم
سکس با دختر راهنمایی
سکس با دختر تایلندی
من و دختر عمو بعد از یک تولد (2)
سکس با دختر درونم
دوست دختر داداشم برام ساک زد
دختر پسرنما
من و دختر خالم تو ختم مامان بزرگ
نامردی دختر
پای دختر عموم رو بوسیدم
لیلا دختر همسایه
اولین سکس من با دوست دختر پسر عموم
کردن دختر خاله از کون
انتقام از دختر دو به هم زن
پری دختر هلوی همسایه
من و دختر عمو بعد از یک تولد (1)
گایدن دختر خوشکل و حشری خالم
دختر مشهدی ناز
دختر همسایه بالایی
دختر عجیب الخلقه
تنها دختر زندگی من (1)
خدمت سربازی و كردن دختر تركمنستاني
چرا دختر نشدم؟
اولین سکس من با دختر عموم
من و دختر باجناقم و خالش (۱)
اولین سکس من با دختر حاج آقا
سکس با دختر عمو نازی
دختر سرهنگ -۱
دختر همسایه فریبا
دختر خاله مهربون و خاله حشری 5 (قسمت آخر )
زن جوان بهتر از دختر پیر 4 (قسمت آخر )
لز با دختر خجالتی 50
لز با دختر خجالتی 23
لزبا دختر خجالتی 61
خواب سنگين دختر خاله
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید