این داستان تقدیم به شما
مرسی از اینکه تیکه ای از سر گذشمو خوندین
گفتم که:
دخترمون دانشگاه #ملی (#بهشتی قبول شده) پسرمون یکیش راهنمایی و کوچیکه دبستانیه
داداش فشارخون و مرض قند داره مدتیست اصلا سکس نداره
نوشین عملا زن من شده داداش
دخترم کاملا از سکس منو مامانش باخبره مامانش بهش گفته هر سه بچه از منه
علتشم گفته ناصر #عقیم است اسپرمش مشکل داشته کلی با من و دکترش صحبت کرده تا بخاطر علاقه زیاد به من خودش وارد خلوت من شده و در نخستین سکس حامله شده
علت عقیم بودن ناصر را اوریون زمان کودکیش گفته (البته من گفتم بگه چون ناصر در کودکی #اوریون گرفته شایدم حدسم درست باشه عقیم واقعی است)
و بارها دخترم از اینکه دختر منه خیلی خیلی خوشحاله و همیشه منو به عنوان پدرش به دوستاش معرفی کرده و همچنین پسرهایمون همیشه من به جای پدرشون برای انجام تعهدات به دبستان و مدرسه و دبیرستان و دانشگاه با شناسنامه ناصر رفتم
جلسات انجمن و اولیا یا من می رفتم یا نوشین همه غریبه های اداری و ناشناس منو به نام ناصر و پدر هر سه بچه می شناسند منو داداش شباهتمون به هم زیاده البته او چاق تره و پیر ولی من رو فرم هستم به قول نوشین اگه چاقیمون یکی بود تنها جایی که منو ناصر را متفاوت نشان می داد کیرمان بود که مال من به گفته نوشین سه برابر ناصره بنظرم داداش میدونه که منو نوشین سکس داریم و شکی هم ندارم
از این لحاظ راضیه چون بارها وقتی من شوخی شوخی میگم داداش برام چرا زن نمیگیری میگه نوشین مال تو مفت و مجانی خخخخ زن به این خوشگلی بیا مال تو ..
منم شوخی شوخی میگم میخام دو تا داشته باشم میگه این یکی برای هفت جد و آبادمون بسه خخخخخخ نوشینم الکی اعتراض می کنه نگوو بده !!
شبی مهمان داشتیم عمه و شوهرش و عروس عمم و بچه هاشون
ناصر اون وقت تو بجنورد از طرف مخابرات رفته بود حدود دوسالی ماموریت ماهی دو سه روز کرج بود
حتی می شد سه ماهم نمی اومد ناصر دو روز بود اومده بود
منو نوشین و عمم داشتیم سبزی پاک می کردیم ناصرم اومد عمه گفت چشممون روشن بعد یک سال تونستیم ناصرخانو ببینیم
خوش و بش و ماچ و بوسی کردن و عمه به شوخی (شایدم جدی) با شیطنت گفت دوری نوشینو چطوری تحمل می کنی ؟
گفت عادت کردم چند روز اول سخته بعدش عادی می شه
با شیطنت پرسید نوشین چه نوشین خندید گفت هیییی کارمندیه دیگه عمه خانم باید تحمل کنیم به ناصر گفت چطوری میفهمی نوشین بندو آب نمیده خخخخخ
داداش گفت عمه جون وقتی میرم چندتا از موهاشو به هم گره می زنم قفلش می کنم دزدگیرم تازگیها نصبش کردم خخخخخخخ همه خندیدیم.
که عمه با طعنه گفت بعضی ها ابزار عجیبی دارن قفل شکن و #هک کننده خخخخ
به من نگاه کرد و گفت و نگاهش به کیرم بود که از زیر پیژامه مثل بچه گربه معلوم بود هی تکانم میخورد ? همه باز خندیدیم ناصر بشوخی گفت عمه نه اینکه خودت بندو آب نداده بودی شیطووون بگم دختر بودی چندتا دوس پسر قطار بود جلو مدرسه ات خخخخخ
خلاصه خیلی تیکه انداختن به هم و هی خندیدیم شب که مهمونی تمام شد نوشین تنها گیرم اورد گفت عمه جندتون داشت کارو خراب می کرد هر چه ازش میدونی بگو تا سر فرصت عوضش کنم پیش اقا مسعود و اون دختر هیزش که 10 سالش تموم نشده همش با دوس پسرشه
گفتم ناصر همه ی پنهان کاریهاشو خوب میدونه حتی چند بار بعد ازدواجشم مچشو با یکی از دوس پسرای سابقش گرفته اینه که روشون به هم باز شده
نگو من گفتم شب کص نده بهش تا همه رازهای سکسی و خیانت های #عمه را نگفته …
من فروشگاه لوازم یدکی و نمایندگی هیوندا را در تهران و کرج دارم هر از گاه #سرکشی می کنم کاملن مدیریت شده و قابل کنترله با دوربین های مداربسته و فروش و اداره فروشگاههایم برام آنلاین است
ناصر که رفت بیرون بچه هام که مدرسه رفتن نوشین اومد بالا هنوز من رو تخت بودم دیدم موهاش خیسه بو شامپو میده گفتم شب حسابی گایدتتا
گفت تا زیر زبانشو نکشیدم نزاشتم دست به من بزنه
منم صبح دوش گرفته بودم با ربدوشامبر بودم نوشینم با یه ربدوشامبر حریری که خودم از ترکیه چند وقت پیش گرفتم بود شلوارم تنش نبود
دیگه چیزی نپرسیدم بغلش کردمو دو سوته لباسامون در اومد و شروع کردم به خوردن خانمم نوشینم زنداداش گلم
دست کشیدم رو کسش حسابی مثل همیشه آبدار و اماده بود گفتم شب چندبار به من خیانت کرده
گفت هیچ بار
از عقب دادم الکی گفتم پریودم دوس نداشتم کیر زپرتیشو بکنه تو کص زنداداشش خخخخخخخ
شروع کردم خوردن کص زنداداشم که چه خوشمزه است اومدم بالا تا خواستم بکنم توش گفت بده اول بخورم سیر شم تا طاقت بیارم خخخخ
اونم مال منو حسابی خورد آب بی رنگ کیر من زیاده خیلی هم دوسش داره با ولع قورتش میداد
تا گفت عزیزم بکووون تو کصم که داره آتیش می گیره و حسابی سکس کردیم
پنجشنبه خونه عمه که مهرشهره دعوت بودیم دو تا از خواهرای اقا مسعودم بودند تا نوشین فرصتی گیر اورد نیششو به عمه زد و عمه حسابی خیط شد
هی وسط حرفای نوشینم ناصر تیکه مینداخت می گفت کافر همه را به کیش خود پندارد عمه خانووووم به ما تیکه مینداختی ؟!
عمه نه گذاشت نه ورداشت گفت اگه نادر نبود نوشین جان تا حالا خونه ات را کرده بود آزمایشگاه مردان هنرمند خخخخ
ناصرم گفت منو نادر فرقی نداریم ولی تو مسعود احمد چی ؟!! خخخخخ
خیلی بهم جوک وار انداختن خواهرهای مسعودم دل تو دلشون نبود حظ می کردن …
عمه گفت ناصر خجالت نمی کشی زن به این خوشگلی را میزاری تو بغل نادر ؟ نادر منو که عمه اش هستم رحم نمی کنه دو سوته پا بدم می کنه نوشین که لقمه اماده و عشق ممنوعه است خخخخ
ناصرم جواب داد که عمه یه بار بذار زلزله بشه نادر بالا بخوابه تو پایبن بیفته ببین چطوریه بعد تیکه بنداز خخخخخ
خلاصه عمه و ناصر هی می گفتند و خودشونو خالی می کردن
اخر سر رک ناصر گفت عمه کص برای گاییدن تمومم نمیشه حالا گیرم نادر نوشینه می کنه مگه تموم میشه خخخخخ
عمه هم گفت اخه کیری که نادر داره اسبو پاره می کنه من موندم تو چطوری گم میشی تو کص نوشین مال تو نصف نادرم نیست خخخخ
ناصرم حاضر جواب بود گفت اون کص شل و ول عمه ام هست که مثل گواله باز میمونه بیچاره مسعود با کله باید بیفته توش تا معلوم بشه
کص نوشین مثل لاستیکه کش میاد می گی نه بذار بگم نادر و #نوشین همینجا نشونت بدن خخخخ ولی قول بدی هوس نکنی خخخخ
عمه کم اورد گفت شوخی کردم بخدا که نوشین پاک ترین عروس خانواده است با این همه زیبایی نشده تو فامیل حرف پشتش باشه تو مجالس عروسی ها و سایر پوشیده ترین و محجوب ترینه دوسش داریم خدا برات نگهداره تاج سرمونه…
عمه دیگه واقعا گذاشته بود پله پایین و نوشینم کوتاه اومد گفت منم شوخی کردم عمه جون میدونی که چقدر میخامت پاشد بوسش کرد ولی کارشو کرده بود و عمه را چزانده بود
عمه بعدش بمن گفت عذر میخوام نادرجون به دل نگیری شوخی می کردم منم به شوخی گفتم کی زلزله میاد بیام بالای اتاقت بخوابم خخخ
گفت هر وقت تو بخای خخخخ
شایدم راست می گفت اخه عمم با من قبلن ها که جوانتر بود خیلی کشتی می گرفت و کصشو می مالید به کیرم خیلی هم زور داشت منو نمیزاشت تکون بخورم
کیر منم سیخ میشد اونم هی می گفت بی تربیت برای عمه تم اره ؟!! هی به بهانه تنبیه کیرم کصشو فشار می داد رو کیرم منم دردم میومد التماس می کردم بسه بخدا دست خودم نیست از محبته نه شهوت ولم کن عمه حدودا فکر کنم 29 سالش بود ازدواج کرد از ده دوازه سالگی من یادمه با من ور می رفت کیرمم نگو بزرگتر از همه فامیله.
اونقدر تکون تکونم می داد تا دیونه میشدم و تسلیمش می شدم اونموقع ها نمیدونستم زنها هم ارضا می شن حتی دلشون سکس میخاد منو با مالیدنهاش بعد مدتها که خوشمم می اومد ارضا میکرد بارها حس کردم که شاشید رو کیرم اخه او معمولن دامن پاش بود با شورت نازک حتی شورتم خیلی وقتا پاش نبود منم اعتراضم بلند می شد که چرا شاشیدی روم شلوارم از اب خودمو عمه خیس میشد
اونم میگفت میخواستم که ادب بشی
ولی حالتش عوض می شد و سست می شد میفتاد روم بوسم می کرد و می گفت تو یادگار داداش خدابیامرزمی با دنیا عوضت نمی کنم ببخش اذیتت کردم از دوس داشتن زیاده حسابی لبمو مک می زد و بغلم می کرد یا می گفت نتونستم شاشمو نگهدارم یا می گفت از دوست داشتن زیاد شاشیدم رو کیرت مثل گاز گرفتن لپم که هر از گاه این کارو می کرد
عمه 10 سال بزرگتر از من بود و خیلی جوان هم مونده …
با رفتن به گذشته و شنیدن حال شک ندارم داداش کاملا میدونسته و میدونه زنشو می کنم و خوشحالم هست چون بارها وقتی من مسافرتم مخصوصا مسافرت خارج می گه مواظب باش با زنای دیگر و خارجی ها سکس نکنی مریض بشی
منم رک می گم به جون تو به مرگ خودم من با کسی جز یک زن که نمیخام اسمشو بیارم رابطه ندارم
اونم میگه خوبه مواظب باش …
اخرای تابستان داشتم می رفتم مالزی تا لوازم بخرم نوشینم با پریسا بردم نزدیک بیست روز مالزی بودیم هتلی که اقامت داشتیم دو اتاق گرفته بودم یکی برای پریسا یکی مستر برای منو مامانش
شبی نبود که سکس نداشته باشیم اغلب #پریسا هم تو اتاق مستر پیش ما می موند خواب می رفت اتاقش
از بیرون که می اومدیم بخاطر شرجی عرق می کردیم سه تایی با هم می رفتیم حموم همدیگرو #لیف میکشیدیم
پریسا هزار آفرین مثل مامانش زیبا و سینه های اناری سفت و بدنی مانکنی یه پرده از مامانش #سبزه تره
نوشین مثل برف سفیده من نسبت به نوشین سبزه هستم داداش از من سفیدتره
تو حمام دقت می کردم پریسا هی میخا اندازه کیر منو (پدرشو) تجسم کنه منم شورت پادار می کنم کیرم خوابیده اش بیش از 20 سانته بغل رونم کاملن اب که میریخت آشکارا معلوم بود
کص پریسا هم کپی مال مامانشه برجسته و پف کرده است لبهای داخلیش تو هست بارها تو حمام از بچگی تا حالا دیده ام و شسته ام و دقتم کرده ام
لیف که می زدم باز شورتشو دادم پایین لیف زدم انگار کص نوشینو کپی پیست کردن خوشبحال دامادم…
پریسا همیشه از ما زودتر میرفت بیرون تا ما بتونبم سکس کنیم
چشمکی به مامانش می زد می گفت بای من رفتم شما هم کارتونو بکنییییید خخخخخخ
روزی نبود دوش نگیریم و روزی هم نشد پریسا با ما تو حمام ما نیاد و روزی هم نشد نوشینو روزم تو حمام نکنم تا اینکه پریود شد دو روز فقط یه ابی به تنش میزد خودشو زود مچلوند می رفت بیرون منو پریسا همدیگرو لیف می زدیم منم حسابی همه جاشو میشستم روز دوم تا نوشین رفت بیرون گفت پدرجون تو که همه جای منو دیدی بیا شورتتم در ار منم ببینمت..
تو این حرف شورتشو در اوردو تابی خورد گفت اینجوری
منم شورتمو در اوردم تا کیرمو دید لبشو گاز گرفت گفت مامانو با این چکارش میکنی ؟!!!
گفتم میکنمش خخخخخ
گفت پدر من مال بابامم دیدم نصف مال تو نیست مگه برادر نیستین ؟
گفتم خب فرق می کنه
گفت چطور مال منو مامان تقریبا یه اندازه و یک شکله ولی مال تو و بابام هم شکلش فرق داره هم اندازه اش؟!
گفتم خوبه دیگه گفتم که مال مردا خیلی متفاوته
بنظرم مال دوس پسرشم را هم دیده بود
گفت نه فقط مال تو بزرگ و قشنگم هست
گفتم مگه مال کسی را هم دیدی گفت اره ساسان چند وقت پیش که باغ بودیم داشت می شاشید متوجه نبود کاملن دیدم اونم شکل و اندازش مثل مال بابام بود (ساسان نوه ی خاله نوشینه)
پریسا وقتی لیفم زد بیشتر از همه با کیرم ور میرفت حتی جوری مینشست تا کیر سیخ شده ام لای پاش باشه چشامو پر کف کرده بود سوار روی کیرم بود که به شکمم چسبیده بود خودشو به بهانه لیف زدن می مالید رو کیرم منم عافلگیر شده بودم فقط می ترسیدم که یهویی نکنه تو کسش میدونستمم اوپنه و تجربه کرده ،هی بلند میشد کاری می کرد که کامل کیرم از دم سوراخ کسش تا بالای چاکش ارامو محکم حرکت کنه و هی تو اون ناحیه جلوعقب میشد
راحت حس میکردم سر کیرم تا دم سوراخش میره بعد تا چوچوله ی شق شده اش که مثل دکمه جابحا می شد میاد و هر بار سر کیرم بیشتر تو دم سوراخش گیر میکرد خوشبختانه خیلی زود ارضا شد ولی من تو اوج موندم
تو گوشم گفت مرسی پدر منم انگار هیچ اتفاقی نیفتاده تو حسم موندم لیف زدن تموم شد هردو زیر دوش بودیم پریسا با باسن درشت و زیبا که چسبونده بود به کیر شق مونده من که کارمو تموم کنم ولی نکردم (میدونستم اوپنه نوشین گفته بود که ساسان پردشو با خواست و رضایتش پاره کرده) علیرغم شهوت سرکشم که سنگو میتونست سوراخ کنه و مثل اهرم کلفتی لای پای پریسا بود و هی جلو عقبش می کرد به بهانه ورداشتن لیفش کاملن دولا میشد که بکنم تو کصش مقاومت کردم وانمود کردم انگار سیخ شدن کیرم بخاطر شهوت م میل گاییدنش نیست و پریسا دید کاری نمی کنم به حرف در اومد که پدر چرا کیرت به این سفتیه ؟ میخوره به کصم خیلی لذت میده بذار بره توش ولی ابتو نریز تا ببینم مامانم چه حالی میشه ؟!!
از تعجب داشتم شاخ در می اوردم پریسا بدجوری باز حشری شده بود ول کن نبود
گفتم دخترم سفت شدن کیرم بخاطر شهوت نیست چون دوستت دارم تحریک میشه گفت پس بذار لای پام تا با دستم رو کوصم حرکتش بدم (حالا مدتی بود دیگه زیر دوش نبودیم ) گفتم نه خطرناکه عادتت میشه مامان اگه ببینه من باید خودمو بکشم
دست بردار نبود گفت مال منم از رو شهوت نیست دوست دارم بخوره تو جونم دوس دارم بره تو وجودم خیلی دوست دارم پدر باور کنه
حالا دستش رو کیرم بکدو باسنشو چسبونده بود به من عقب جلو میشد من سر کیرمو که از لای کصش مالیده میشد از بین پاش میزد بیرون و میرفت تو میدیدم
هرچه کردم رها نکرد گفت تا ارضا نشم نمیشه سکته می کنم
منم تو اوج بودم که ابم با فشار پاشید لای پاشو دیوار حمام که حالا خودشو چسبونده به به آن هی باسنشو و کمرشو جلو عقب می کرد
با اومدن آبم سرعتشو زیاد کرد دیوانه وار پاهاشو به هم فشار میداد هلم میداد عقب که دولا بشه بکنم تو کصش ولی نمیزاشتم تا سست شد و درست مثل مامانش حالت زیبایی چشماش چندین باربر شد و لبمو مک زدو گفت مرسی پدر جووونم
رفت #ربدوشامبر پوشید موهاشو داشت خشک می کرد که کیرم #شل شد و حوله ام را پوشیدم #سشوار دخترمو کشیده اجازه خروج را گرفتم نوشین رو تخت خوابش برده بود ملافه را کشیدم روش پریسا اومد بیرون
انتظار داشتم خجالت زده و پشیمون باشه دیدم پرید بغلم خودشو مثل همیشه #لوس کرد و بین منو مامانش دراز کشیدو بغلم کرد هر سه حسابی خوابمون رفت تا حالا به روشم نیاوردم و سعی کردم زیاد با من تنها نباشه که تحریک بشه
تا اینکه
زمستان بود از دانشگاه اومده بود ماشینش زنجیر میخواسته مجبور شده بود بره مکانیکی بخا که زنجیر بزنن تا سر بالایی را بتونه بیاد ظاهرا اونجا هم میکانیکها سربه سرش میذارن حسابی سردش میشه تا رسید خونه هیچکی نبود جز من لباسش خیس بود زود همشو در اورد بره حمام که اومد اتاقم من دراز کشیده بودم پرید بغلم گفت گرمم کن دارم می لرزم
فقط شورت تنش بود منم زیرپوش رکابی و شلوارک
پتو را کشیدم رومون. اومد رو سینم خوابید حسابی گرمش کردم دیدم شروع کرد شهوتناک منو خوردن گفت پدر میدونی من اوپنم ؟ گفتم اره مامان گفته با ساسان چی کردین، چند بار می گی دخترم تو بدنت مال خودته نمیتونم بگم استفاده نکن ولی مواظب گرگها باش الکی احمقانه رفتار نکن .
کیرم حسابی سفت شده بود لای پاش بود البته از زیر شلوارکم اونم فقط شورت تنش بود دستشو برد کیرمو بگیره پا شدم گفتم دخترم قلقلکم نده بخواب تا مریض نشی زدم بیرون بعد از دقایقی صدای باز و بسته شدن اتاق و حمام اومد تا نوشین رسید پریسا هم از حمام اومده بود بیرون …
بعد از اونم چند بار گیر داده یکبارش خواب بودم چیزی نمونده بود بکنمش چون کاملا اتاق تاریک بود مامانشو دک کرده بود میاد بالا که اتاقمو نگو خودش پرده ها رو میاد یواش کیپ می کنه منم عادت به چراغ خواب ندارم
حس کردم نوشین پیشمه شلوارمو داده بود پایین البته تو خواب و بیداری بودم چون میدونستم نوشینه و بارها اینجوری سوپرایز می کرد اجازه دادم کامل شلوارکمو در بیاره شورتم پام نبود برم گردوند پشتم خوابیدم کیرم حسابی سفت شده بود به خیالم نوشینه اومد روم خابید رو سینم کیرم بین شکمم و روی کصش بود خودشو بلند کرد دستشو برد کیرمو برد رو سوراخ کوصش یه جوری ناشیانه و با عجله این کارو کرد تا کمی از کیرم رفت تو کصش با تکان ناشیانه پرید بیرون از لای باینش زد بیرون دیگه منم مشغول بودم هی می گفتم نوشینم مرسی میخام جرررت بدم دستام رو باسنش بود تعجبم اینه که انگار هیچ با نوشین فرق نداشت تا اینکه صداش در اومد گفت بکوووووون تووووش که وااااای دونستم پریساست زود خودمو #جمع و جور کردم گفتم دخترم کارت خیلی زشته ولی دیوونه شده بود مجبورشدم لایی باهاش بیام التماس می کرد پدر بکووون توش آبتم بریز دو روز دیگه پریودم نترس
ولی بازم عشق نوشین منو جلو داری کرد و فقط به مالیدن و با دستم و انگشتم تونستم ارضاش کنم میگفت اگه کصم نمی زاری بکن تو #کونم هی می گفت کونمو فقط برای پدرم آک نگه داشتم فهمیدم بجز ساسان با افشینم سکس داشته چون می گفت اگه نکنی افشین اینبار کونممم می کنه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید