داستان سکسی تقدیم به شما
–
پژمان جون این مرحله دیگه از همه این مراحل بهتر و بالاتر بود -خوشت اومد اشرف جون ;/; تازه این شروعشه -دلم نمیخواد اصلا تموم شه . هم جیگر آدمو خنک می کنه هم آتیش میده . کیرشو مث یه سوهان می کشید تا ته کوسم و درش می آورد . ماهرانه خارش کوسمو می گرفت . نمی دونم چرا هر کیر تازه ای که می خوردم فکر می کردم از قبلی ها بهتر و جون دارتره . مزه اونی رو که در حال خوردنش بودم حس می کردم . دستامو حلقه کرده گذاشتم دور کمر پژمان و اونو به سمت خودم کشوندم و این جوری یه جورایی متوجهش کردم که دیگه باید به کارش ادامه بده و به این زودیها دست از سرم بر نداره . درسته که زیاد در فکر کیرهای قبلی نبودم ولی به کیر های بعدی فکر می کردم .. بس کن اشرف زبل بالاخره این کله ات یه جوری کار می کنه . این یکی رو حالشو ببر از این ستون به اون ستون فرجه . این قدر روزی ترس نباش . کوس که آفریده شد بالاخره یه کیر هم کنارش جا می گیره . اون کوس هایی که از نعمت کیر بی نصیبند خل هستند و به صاحباشون باید گفت کوس خل . آقا خوشگله همین جوری داشت منو می گایید و منم چیزی نمی گفتم که مثلا اگه خسته شدی می تونی حالت خودتو عوض کنی . چون داشتم کیف می کردم . زورش هم خوب بود . ولی خب نمی شد که تا ابد منو به همون صورت بگاد . کیرشو از تو کوسم بیرون کشید و اونو با همون حالت فروکرد تو دهنم . وای این کیرش طعم کوس منو گرفته بود . خوردنش یه خورده برام سخت بود ولی یه خورده که میکش زدم تازه طعم کیر رو به خودش گرفت . جووووووون . عجب چیزی . همین باید دوباره بره تو کوسم . چه مزه ای داره چه حالی میده . -اشرف جون مثل یه دختر جوون داری حال میدی . از هیکل و سر و صورتت عشق و حال در حال باریدنه . -جدی میگی ;/; -من با کسی تعارف ندارم . اگه غیر این بود که این طور شور و حال نداشتم . بعد از این که یه چند دقیقه ای کیرشو ساک زدم با دستاش افتاد به جون تن و بدنم . منو رو دستاش بلند کرد یه دستشو گذاشت لاپام و یه دستشو زیر سینه هام . -نکن پژمان خوشگله . قلقلکم میاد . ولی اون منو گذاشته بود رو زمین و از این طرف به اون طرف می غلتوند و آخر کار که خسته ام کرده بودلبه های دو طرف کوسمو با دستاش داد به طرف بالا و دهنشو باز کرد و اونا رو با چوچوله ام فرستاد تو دهنش .. اوخ که این میک زدنشم مثل گاییدنش یه صفایی داشت . نمی دونم چرا هروقت که داشتم زیر کیر یکی دیگه حال می کردم یه یادی از شوهر خدا بیامرزهم می کردم و یه دعا به جونش یعنی به همون روحش که اگه نمی مرد من دیگه از این همه نعمت تنوع بی بهره بودم . هیچی نمیشه من باید هفته ای یه بار هم که شده خودمو در اختیار این پژمان خان قرار بدم تا بتونم سیستم عصبی بدنمو تنظیم کنم . وگرنه هرشب باید خوابشو ببینم . من نمی دونم این هوسهای خفته کجا بودند . ولی خودمونیم اون موقع همه اینا رو با یه کیر رفع می کردم .. منم واسه این که یه حرکتی کرده باشم و یه چشمه ای اومده باشم اونو رو یه صندلی نشوندم و در جهت عکسش خودمو روش سوار کردم و کوسمو گذاشتم رو سر کیرش . دیگه هیچ فاصله ای بین ما نبود -اشی جون چه استاندارد کار می کنی . کیرم تو کوست داره حل میشه -وا پژی جون کوس من که خیلی وقته حل شده . دوتایی مون واسه هم عشوه میومدیم و سیر بشو هم نبودیم . از این امشب هم باید نهایت استفاده رو می کردیم که اگه یه وقتی فردا خونه مون دوباره شلوغ می شد و بچه ها یکی یکی می خواستن بیان احوالپرسی دیگه دلم نسوزه . -اشی جون میای یه خورده با هم برقصیم ;/; رقص بلدی ;/; من واسه اون خدا بیامرزی خیلی می رقصیدم . انواع و اقسام رقصا رو یاد گرفته بودم . آخه خیلی حسودیم می شد که این شوهر ما بره از از ویدیو همش بشینه رقصای نیمه لختی زنا رو ببینه . از عربی بگیر تا ایرانی و غربی .. راستش غربی تند رو یه خورده وارد بودم ولی بیشترش تو کار عربی و ایرانی بودم . از وقتی هم که رفتم تو خط این کارا هر وقت می خواستیم سکس کنیم ازم می خواست که واسش برقصم و اون اواخر هم یه چشمه هایی از استریپ تیز میومدم . خدا رحمتت کنه که اگه نبودی من امروز تا این حد پیشرفت نمی کردم . چند تا آهنگ گذاشتم و واسش یه مایه ای از اون رقصای اصیل و وسوسه انگیز اومدم و اونم دست منو گرفت و یه خورده باهام همراهی می کرد هرچند زیاد هماهنگی نداشتیم ولی سر و صورت و حالت چشاش نشون می داد که خیلی بیحالش کردم . بد جوری کف من شده بود . این کیر آماده به خدمتش که در تمام این مدت سر به هوا بود . یه خورده داشتم خسته می شدم و از نفس می افتادم ولی دوست نداشتم خستگی خودمو نشون بدم . بالاخره تونستم بر این آقا جوونه غلبه کرده و بازم دلشو ببرم طوری که دیگه نذاشت به رقصم ادامه بدم منو رو دستاش قرار داد و این بار برد طرف تخت . همون تختی که ازش خاطره ها داشته می دونستم بازم خاطرات دیگری بر این خاطره ها اضافه خواهد شد … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
نوشته های مرتبط:
ماجراهای مامان زبل 1
ماجراهای مامان زبل 101 (قسمت آخر )
ماجراهای مامان زبل 3
ماجراهای مامان زبل 14
ماجراهای مامان زبل 4
ماجراهای مامان زبل 52
ماجراهای مامان زبل 21
ماجراهای مامان زبل 35
ماجراهای مامان زبل 22
ماجراهای مامان زبل 13
ماجراهای مامان زبل 2
ماجراهای مامان زبل 7
ماجراهای مامان زبل 26
ماجراهای مامان زبل 30
ماجراهای مامان زبل 12
ماجراهای مامان زبل 8
ماجراهای مامان زبل 5
ماجراهای مامان زبل 9
ماجراهای مامان زبل 16
ماجراهای مامان زبل 20
ماجراهای مامان زبل 62
ماجراهای مامان زبل 23
ماجراهای مامان زبل 42
ماجراهای مامان زبل 37
ماجراهای مامان زبل 45
ماجراهای مامان زبل 43
ماجراهای مامان زبل 11
ماجراهای مامان زبل 15
ماجراهای مامان زبل 28
ماجراهای مامان زبل 27
ماجراهای مامان زبل 65
ماجراهای مامان زبل 6
ماجراهای مامان زبل 44
ماجراهای مامان زبل 25
ماجراهای مامان زبل 86
ماجراهای مامان زبل 64
ماجراهای مامان زبل 24
ماجراهای مامان زبل 29
ماجراهای مامان زبل 48
ماجراهای مامان زبل 19
ماجراهای مامان زبل 33
ماجراهای مامان زبل 67
ماجراهای مامان زبل 31
ماجراهای مامان زبل 32
ماجراهای مامان زبل 34
ماجراهای مامان زبل 46
ماجراهای مامان زبل 40
ماجراهای مامان زبل 18
ماجراهای مامان زبل 38
ماجراهای مامان زبل 69
ماجراهای مامان زبل 70
ماجراهای مامان زبل 72
ماجراهای مامان زبل 89
ماجراهای مامان زبل 82
ماجراهای مامان زبل 58
ماجراهای مامان زبل 41
ماجراهای مامان زبل 36
ماجراهای مامان زبل 47
ماجراهای مامان زبل 96
ماجراهای مامان زبل 76
ماجراهای مامان زبل 39
ماجراهای مامان زبل 68
ماجراهای مامان زبل 55
ماجراهای مامان زبل 54
ماجراهای مامان زبل 59
ماجراهای مامان زبل 63
ماجراهای مامان زبل 87
ماجراهای مامان زبل 49
ماجراهای مامان زبل 50
ماجراهای مامان زبل 56
ماجراهای مامان زبل 85
ماجراهای مامان زبل 71
ماجراهای مامان زبل 74
ماجراهای مامان زبل 66
ماجراهای مامان زبل 61
ماجراهای مامان زبل 53
ماجراهای مامان زبل 60
ماجراهای مامان زبل 100
ماجراهای مامان زبل 90
ماجراهای مامان زبل 79
ماجراهای مامان زبل 88
ماجراهای مامان زبل 83
ماجراهای مامان زبل 57
ماجراهای مامان زبل 99
ماجراهای مامان زبل 51
ماجراهای مامان زبل 92
ماجراهای مامان زبل 77
ماجراهای مامان زبل 75
ماجراهای مامان زبل 98
ماجراهای مامان زبل 78
ماجراهای مامان زبل 94
ماجراهای مامان زبل 81
ماجراهای مامان زبل 80
ماجراهای مامان زبل 93
ماجراهای مامان زبل 97
ماجراهای مامان زبل 84
ماجراهای ماامان زبل 73
مامان زبل (1)
ماجرا های مامان زبل 95
ماجراهی مامان زبل 91
ماجراهای محمد کون گنده
ماجراهای من و اون (۱)
ماجراهای بانو (۲)
ماجراهای بانو
ماجراهای دیگر مسکن مهر
ماجراهای من و زنم پریسا (۳ و پایانی)
ماجراهای من و زنم پریسا (۲)
ماجراهای من و زنم پریسا (۱)
ماجراهای فریبا (۱)
ماجراهای لیا (۱)
ماجراهای علی و مامانش (۵ و پایانی)
ماجراهای علی و مامانش (۴)
ماجراهای علی و مامانش (۳)
ماجراهای علی و مامانش (۲)
ماجراهای علی و مامانش (۱)
کون دادنم در تهران و ماجراهای دیگر
ماجراهای مامانم و کون دادن من (۵ و پایانی)
ماجراهای مامانم و کون دادن من (۴)
ماجراهای من و پسر داییم (۱)
ماجراهای جنسی یک پزشک (۱)
ماجراهای مجید (۲ و پایانی)
ماجراهای مجید (۱)
ماجراهای آرین و مامانش (۱)
ماجراهای شاهین و ویدا (۳)
ماجراهای شاهین و ویدا (۲)
ماجراهای سکسی امیر (۱)
ماجراهای شاهین و ویدا (۱)
ماجراهای من و سوراخ کون زنم
ماجراهای فرهاد و ندا (۱)
ماجراهای پیرمرد حشری
ماجراهای نیما و دوست دخترها
ماجراهای پریسا (1)
ماجراهای یک گی
ماجراهای من و زنم (1)
ماجراهای سکسی علی اصغر
ماجراهای من و رویا – ۱
ماجراهای من و خاله شیوا
ماجراهای من و عموم
مامان زهرا و مامان زینب (۱)
از مامان به مامان 3(قسمت آخر)
از مامان به مامان 2
مامان مهربون با دختر و دوست پسر (۱)
مامان عشرت و اقا سعید قصاب
سکس من و مامان فریده
شهوت بالای مامان مرجان
مامان بد بو یا خوشبو ؟ 5 (قسمت آخر)
مامان منحرف .
مامان ! خاله ! زشته 4
مامان تقسیم بر سه 35
مامان تقسیم بر سه 76
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید