این داستان تقدیم به شما

کس و کون زن داداش چیز دیگس عشق عشق ممنوعه س کیف اش بی حده
منم زن داداشی تو سن سال خودم دارم هر دو 25 سالمونه من مجردم تا حالا هیچ سکسی هم با هیچکس نداشته ام اونا یه بچه دارند حدود شیش ساله است دختره
زن داداش را چند بار تو خواب. مالوندم ولی نکردمش یک بار که پشتش بمن بود و سر پا بودیم داشت کوچه را نگاه می کرد #کیرمو از زیر پیژامه به لای باسنش تنظیم کردم چسبیدم فشار دادم خوشش اومد هی الکی سؤال طرح کرد که اون چراغ چه ماشینی است از اون دور ها میاد
منم الکی می گفتم پژو اون می گفت نه پرایده و بیشتر باسنشو به کیرم فشار می داد کیر منم حدود 20 سانته خیلی #سفت و #طغیانگر
متاسفانه برادر زاده ی (پسر داداش بزرگترم) هم خونه بود تو تراس نشسته لود نشد ادامه بدیم
زن داداش شب کاملا خودشو آماده کرده بود برم پیشش
ولی پسر داداشم اونقدر بی خوابی سرش زده بود تلویزیونو روشن نگه داشت خوابم برد
 
 
دو دل بودم ایا زنداداش واقعا دوس داره بکنم
ولی با خوندن سرگذشت شهرام خان امشب قصد دارم برم تو بغل زنداداش خوشگلم که روز به روز زیباتر می شه
الان صبحه زنداداش رفته خونه خواهرش منو یلدا دخترش خونه ایم داداش هم رفته سر کار بخاطر کرونا 24 ساعت سر کاره 48 ساعت استراحت که سمیرا بارها گفته #کلافه شده از این همه حضور #شوهرش
همش بمن شکایت می کنه خسته شدم بس که هی داداشتو می بینم !
با شوخی گفتم خوب چشاتو ببند نبینش گفت چشامو ببندم آخه تو را هم نمی بینم خخخخخخ
گفتم از منم بیزاری؟ بارها گفته نه کاش با تو ازدواج کرده بودم ! منم خجالت می کشیدم فکر می کردم شوخی می کنه یا منو امتحان میخا بکنه
لازمه بگم منو سمیرا و داداش بادختر خوشگلش تو یه خونه زندگی می کنیم خونه پدری که طبقه #همکف کامله دست اوناست طبقه بالا یک سوئیت است من اونجا زندگی می کنم که توالت و حمامون تو راه پله مشترکه حمام بالست توالت پایین در آپارتمان زنداداش یا من همیشه بازه
بارها سمیرا وقتی داداش شبا نیست اومده پیشم گفته بیا پیش منو یلدا بخواب می ترسیم یا اودن بالا تو یه اتاق خوابیدیم
تا می خوابه باسنشو از پتو میندازه بیرون منم یواشکی به بهانه دستشویی یا آب خوردن می رم سر بختش خیلی آرام که بیدار نشه کسشو از عقب می مالم با یه دستمم جق می زنم تا به اوج می رسم راحت از شکاف ساپرتش دستم میره تو سوراخ کسش که خیس خیسه ابم که میاد رهاش می کنم بیش از شیش ساله جسته و گریخته کارم اینه
زنداداش نماز میخونه و روزه هم می گیره شک داشتم حاضر باشه با من سکس داشته باشه ولی #امشب ساپورتشو میخام بدم پایین باسن زیباشو حسابی ببوسم از عقب بذارم تو کس همیشه خیس و مامانیش یلدا عادت داره منو بغل می کنه می خوابه خوشبختانه خوابش خیلی سنگینه

 
 
نتیجه کارو تعریف می کنم ضمنا یلدا با سزارین دنیا اومده هنوز کس زنداداش سمیرا مثل دختره چون زایمان از کس نکرده
نمیدونم کیر داداشم چه اندازه ایه ولی تو #استخر که می ریم دقت کردم اندازه مال من نیست
بچه که بودم چند بار دیده بودم زیاد بزرگ نبود شاید 15 سانت باشه شایدم کمتر
مادر خدا بیامرزم همیشه از اینکه به دید او کیر من گنده بوده خوشحالی می کرد من تا زمانی که مامان زنده بود با هم می رفتیم حمام 13 ساله بودم مامان فوت کرد
تا لیفم میزد کیرمو دستش می گرفت می گفت ماشالا از مال پدرتم بزرگتر میشه
پدرم به داشتن کیر بزرگ معروف بوده دوستاش محمود موتوری می گفتن نمیدونستم چرا که مامانم هم می پرسیدم نمی گفت 9 سالم بود تو حمام منو مامان و بابا بودیم کیر بابا را دیدم خیلی گنده بود خوابیده اش به #کلفتی مچ دست بود
رفت بیرون از مامان پرسیدم دول بابام خیلی بزرگ بود دیدم اونجا بود که گفت بخاطر همونه بهش می گن محمود موتوری
بابام یکسال قبل از مامان تصادف کرد فوت شد
کلفتی کیرم بنظرم اندازه مال بابامه ولی بلندیشو نمیدونم

کس سمیرا زنداداشمو بکنم رویدادشو باز می نویسم حالا شک ندارم او عاشق کیر منه خودمم از نظر هیکل از داداش سر و گردنی بلندترم
او شکمش بزرگتره ولی من شکم ندارم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *