این داستان تقدیم به شما

ازدواج که کردیم #الهه ۱۸ سالش بود یه دختر زیبا و لاغر و شیطون از همون دوران نامزدی فهمیدم سر و گوشش میجنبه شبا دوستش میومد خونشون و باهم میخوابیدن میدونستم که یه خبرایی هستش و دارن لز میکنن منم خوشم میومد که انقدر داغه اون موقع چون نانزد بودیم از پشت میکردمش اولین بار که کردمش زیاد اذیت نشد خیلی راحت رفت توش انگار قبلا داده بود ولی دو روز نتونست درست حسابی راه بره دوستای خوشگل و شیطونی داشت تقریبا با همشون خوب بودم و اونام منو دوس داشتن و با من راحت بودن ازدواج که کردیم همش خونه ما تلپ بودن یه روز که اومدم خونه دیدم الهه نیستش ولی انگار تو اتاق خواب بود در و بسته بود و یه صداهایی میومد صندلی رو گذاشتم زیر پام و از بالای در نگا کردم دیدم بله با دوستش #ساناز لخت رو تختن و دارن همدیگرو میخورن گوشیم و در آوردم و یکم ازشون فیلم گرفتم خیلی حشری شده بودم و منم داشتم کیرم و میمالیدم دیگه نتونستم جلو خودم و بگیرم در و باز کردم رفتم تو تا منو دیدن خشکشون زد منم گفتم اا ببخشید نمیدونستم خونه اید الهه هم گفت داشتیم لباس عوض میکردیم منم چیزی نگفتم اومدم بیرون
 
یه چند دقیقه بعد اومدن بیرون الهه اومد پیشم گفت بذار توضیح بدم گفتم عزیزم مهم نیست اتفاقا خوشم میاد گفت واقعا ؟ گفتم آره گفت باشه پس تلافی میکنم این دوستم یکم خودشو چس میکنه ولی قول میدم یه حال توپ بهت بدم یه شب سر کار بودم زنگ زد و گفت شب مهمون داریم یکم مشروب میگیری گفتم کیه گفت دوستم #رکسانا وای داشتم از خوشحالی پر در میاوردم فهمیدم که امشب خبراییه پریدم مشروب و وسایل گرفتم رفتم خونه وای چی میدیدم تیپ زده بودن و منتظر من بودن نشستیم مشروب خوردیم و بلند شدیم رقصیدن رکسانا همش باسنشو میداد سمت من و منم یواشکی میمالیدم الهه بعد کلی رقص گفت من میرم دوش بگیرم و یه چشمک زد من و رکسانا هم نشستیم با هم سیگار کشیدن از پایین میز پاشو با پام مالیدم و دیدم لبخند زد پاشدم نشستم کنارش و تو چشاش نگا کردم داشت میخندید گفت چیه چرا اینجوری نگام میکنی بیا منو بخور دیگه امون ندادم لباش و خوردم و بغلش کردم چه کسی بود آه و ناله میکرد میگفت وای الان الهه میاد نکن دستمو بردم تو شرتش خیس خیس شده بود نشست جلوم و شروع کرد به ساک زدن واقعا شاه کس بود خیلی داغ و حشری داشت برا کیر له له میزد داشت میخورد که صدای در حموم اومد سریع خودمون و جمع و جور کردین و نشستیم هر دو قرمز بودیم و تابلو بود که یه کارایی کردیم الهه اومد و یه چشمک زد و گفت خوش میگذره منم گفتم خیلی دستت درد نکنه دیگه دیر شده بود و گفتیم بخوابیم گفتم من تو سالن میخوابم شما رو تخت بخوابین گفتن باشه رفتن تو اتاق الهه در و نینه باز گذاشت و چراغ خواب و روشن کرد منم از لای در دید میزدم که دیدم دارن از هم لب #میگیرن داشتم دیوونه میشدم دوباره راست کردم همدیگرو لخت کرده بودن که دیدم دارن پچ پچ میکنن و یهو منو صدام کرد گفتم جونم الهه گفت یه لیوان برام آب میاری گفتم باشه عزیزم آب و بردم رفتم تو وای رکسانا لخت دمر خوابیده بود و خودشو زده بود به خواب الهه هم لخت بود

 
دستام داشت میلرزید از هیجان الهه منو لختم کرد گفت میخوام گفتم اینجا ؟؟ دوستت بیدار میشه گفت نه مسته بیدار نمیشه کیرم و گرفت تو دهنش و داشت ساک میزد وای کون رکسانا داشت چشمک میزد بهم دوس داشتم هر دوشونو بکنم بعد اینکه حسابی ساک زد اونم دمر دراز کشید پیش دوستش گفت بکن دارم میمیرم یه بالش گذاشتع بود زیر شکمش باسنشو داده بود بالا وای لای کونشو برام باز کرد کسش زد بیرون آروم کردم تو کسش عمدا داشت جیغ میزد شروع کردم به عقب جلو کردن دستمو آروم گذاشتم رو کون رکسانا وای چه کونی داشت سفته سفت اروم انگشتامو بردم رو کسش خیس خیس بود سوراخ کس و کدنش و میمالیدم اون شروع کرده بود به آه و ناله یهو پاشد وایساد جلوم کسشو گرفت جلو صورتم گفت بخورش یه کس #کوچولو و ناز لبام و چسبوندم رو کسش جیغ هر دو شون در اومده بود جاشون و عوض کردن رکسانا انقدر تنگ بود به زور میرفت توش الهه هم کسشو فشار میداد رو لبای رکسانا دو ساعت تمام حالت های مختلف سکس کردیم و اخرش آبم و ریختم رو صورتشو اونام لب همدیگرو خوردن و خوابیدیم پیش هم و از فردای اون روز زندگی سکسی ما شروع شد دیگه تو سکسامون الهه از کیر دوم حرف میزد و منم خوشم میومد داغ و دیوونه میشدم زنم حسابی سکسی و حشری بود منم خوشم میومد از این وضعیت یه روز گفت یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم بگو عشقم گفت که یه هفتس با یکی دوس شدم پسره خوبیه گفتم جون عکسشو داری گوشیشو در آورد و نشونم داد یه پسره خوش تیپ و خوش استایل گفتم آدم خوبیه ؟ گفت آره خیلی با ادبه و هوامو خیلی داره گفتم هر کاری که دوس داری بکن ولی به یه شرط اونم اینکه #تابلو نکن خودتو و هیچوقت نذار رو زندگیمون تاثیر بد بذاره محکم بغلم کرد و بوسیدم و کفت خیالت راحت الان سالهاست داریم با هم زندگی میکنیم و شکر خدا هیچ مشکلی نداریم با هم و بخاطر اینوه راحت تر باشیم تو زندگیمون اومدیم ترکیه و چند سالیه که اینجا زندگی میکنیم

 
تا حالا تجربه های زیادی داشتیم فقط سکس ضربدری نداشتیم اونم بخاطر اینه که زوج قابل اعتمادی نتونستیم پیدا کنیم امیدوارم که خوشتون اومده باشه خاطرات زیادی با هم داریم که دوباره براتون مینویسم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *