داستان سکسی تقدیم به شما
برای اولین بار که با خواهرش
اومد تو محل کارم…
تا دیدمش
درونم یه حس بی نظیر بود
برام تازگی داشت…
خواهرش میخواست
منو به اون نشون بده…
سلام دوستان من مریم هستم…
این داستان زندگیمه…
بعد از دیدار اول ،
یه شب محمد همراه خونواده ش ،
برای آشنایی اومدن خونه ما و…
میگن عشق واقعی
فقط یه بار اتفاق میفته و بس ،
که من تجربه ش کردم…
بعد از آشنایی خانواده ها و تحقیق ،
به دلایلی خونواده من
با این داستان مخالفت کردند…
یه روز محمد اومد تو محل کارم و ،
بهم گفت :
من تورو از ته قلبم میخوام
تو هم به قلبت رجوع کن و تصمیم بگیر
اگه باهام باشی
هرچقدر لازم باشه صبر میکنیم ،
تا راضی شن…
وقتی میدیدمش ،
انگار از درون تمام وجودم می‌لرزید…
یه حس خییییلی خووووب،
شوق ، امید به آینده ، خوشحالی و…
چی بگم…
من یه دختر 24 ساله ساده بودم که ،
تازه مشغول به کار شده
از نظر ظاهری هم ،
قدبلند ،
پوست سبزه ،
اندامم مناسبه…
کم کم رابطه تلفنی ما شروع شد ،
و به دلبستگی رسید…
اینقدر همدیگه رو دوس داشتیم که ،
بیشتر مواقع بیکاری تلفن دستمون بود
و از صحبت کردن باهم سیر نمیشدیم…
تا اینکه بعد از چند ماه رابطه ما ،
به قرار گذاشتن رسید و ،
اینکه بلخره رفتم پیشش…
احساس میکردم باید کنارش باشم ،
حس میکردم پیام صبح بخیر و صحبتای تلفنی و شب بخیر ها دیگه کافی نیست…
من یه انسانم با تمام خواسته هایی که درونم نیاز به لمس شدن و ارضا داره…
با هزار ترس و لرز و برنامه ریزی ،
یه روز صبح زود رفتم خونشون…
وقتی رسیدم درونم ،
پر از شوق و ترس بود ،
ما تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم ،
با تعصبات خانواده ها و همون داستان همیشگی…
چشم تو چشم روبروش ایستاده بودم ،
بغلم کرد ،
گونه مو بوسید ،
دستشو برد تو موهام ،
تنم دااااغ شد ،
ضربان قلبم به شدت بالا رفت…
بعد از چند دقیقه که نشستیم و میوه و شوخی دستمو گرفت رفتیم تو اتاقش…
اونروز با یه سکس نصفه نیمه و استرس (چون همکارم زنگ زد و حرفای بی ربط ) گذشت…
اما من و محمد حدود 4سال باهم بودیم که بهترین سال های زندگیمون شد…
بیشتر از 100بار باهم سکس کردیم که یه بارشم از پرده م راحت شدم و ادامه ماجرا…
حالا میخوام بی پرده یکی از بهترین سکس هامونو به قلم بکشم…
ظهر بعد از تموم شدن کارم رفتم خونه محمد اینا…
یه سوئیت هم داشتن که ورودیش مستقل بود…
بیشتر اونجا باهم بودیم…
تا رسیدم مث همیشه با دیدنش دااااغ شدم
شرتم فوری خیس شد
محمد بغلم کرد و طبق معمول اول چند دقیقه لب و دهنمو محکم خورد…
اون که با شلوارک و رکابی بود…
لباسای منو یکی یکی به سرعت در آورد و لختم کرد ،
منم خودمو کامل در اختیارش گذاشتم که کارشو انجام بده…
خوردن تنم و نوازش هاش واقعا دیوونه م میکرد که وقتی افتادم رو تشک شروع شد…
لباشو که رو گردنم گذاشت چشامو بستم و حسش کردم ،
اول گردنمو خوب لیس زد ،
بعد اومد سمت سینه هام…
با یه دستش یکیشو گرفته بود و فشار میداد ،
اون یکی هم تو دهنش بود که گاهی نرم گاهی هم وحشیانه میمکید و گاز می گرفت…
بعدش لب و زبونش شکممو میمکید که لذت زیاد همراه با قلقلک واقعا منو می برد رو ابرااا…
کم کم صدای لذت بردنم در اومده بود و ناله میکردم…
به کمر خوابیده بودم فارغ از تمام مشکلات که یهو ،
گرمی دستشو تو شرتم احساس کردم…
اوووف دستش که روی چوچولم آروم کشیده میشد تمام بدنم داغ تر و داغ تر میشد ،
لبامم که دوباره تو دهنش بود و منو هی بالاتر می برد…
سرشو آورد پایین زبونشو کشید تو شیار کسم که انگار تمام وجودم پر از لذت شد ،
بلند گفتم :
واااااای محمد…
حالا دیگه انگار نوبت من بود که آماده ش کنم…
با کلی مسخره بازی و خنده گفتم تو که چیزی نداری که من بخورم فقط همین دیگیل دیگلو داری که اونم سیخ شده خیلی هم زشته😂
به کمر خوابید پشت سرمو فشار داد سمت کیرش که رگ هاش از شدت شهوت بیرون زده بود…
زبونمو گذاشتم نوک کیرش و با لبام دو طرف کلاهکشو محکم مکیدم که صدای لذت بردن محمد تو گوشم پیچید…
وااای خیلی خوردن کیرشو دوس دارم ،
وقتی دستشو میکنه تو موهام و کیرشو تو دهنم بازی میده اینقدر لذتبخشه که ناله های سکسیم همه فضا رو برمیداره ،
اووووم
اووووم
جووون…
به به😋
با ولع تمام کیرشو چند دقیقه خوردم…
دستشو گذاشت زیر چونه م و اشاره کرد بسه ،
باید بیام بالا بشینم رو کیرش ،
(حدودا 18 سانته و کلفتیشم قابل قبوله)
مکیدن شدید من هم که ،
سرخ سرخش کرده بود…
حالا رو کیرشم و کمرم سمت صورتش ،
گفت میخوام وقتی داری حال میکنی کمر ، کون و باسنتو ببینم که این بهترین پوزیشنه…
اوووف…
سر کیرش که رفت تو کسم ،
تو چرخه ی این شهوت ،
حس لذت دوباره عوض شد ،
انگار از رو ابرا بالاتر رفتم ،
لبامو گاز گرفتم و کامل نشستم روش ،
کلاهکشو ته رحمم حس میکردم…
محمد با لمبرای کونم که به قول خودش ژله ایه بازی میکرد و ،
گاهی هم با سیلی میزد رو باسنم ،
منم رو اون کیر داااغ و سفت ،
بالا پایین میشدم…
وااای که نمیتونم لذتشو توصیف کنم…
کمر محمد بدون استفاده از چیزی خوب دوامی داره ،
واقعا خوب میکنه ،
تو حدود این 20 دقیقه که پوزیشنای مختلفو امتحان کردیم برای بار دوم ارضا شدم ،
آب کسم از اطراف کیرش سرازیر شده بود…
کاملا خسته افتادم کنارش و نفسام عمیق…
میدونستم که حدود 5 یا 10 دقیقه آخر باید بهش کون بدم تا آبش بیاد…
سوراخ کونم بعد از بارها سکس باهاش دیگه راحت هم سایز کیرش میشد و فقط اولش کمی درد داشت که البته با لذت زیاد همراه بود…
به شکم خوابیدم ،
محمد روی پاهام نشست ،
ژل لوبریکانت سرد وسط چاک کونم لیز میخورد…
راستشو بخواین واقعا کون دادن آخر سکس هم با کیر خوش تراش این پسر خییییلی بهم حال میداد و لذت این لحظه ها رو چند برابر میکرد…
سر کیرشو روی سوراخم حس کردم ،
چونه م روی بالش و نگاهم به دیوار بود…
کلاهکش که رفت تو مقداری درد داشت که ناخودآگاه گفتم آآآخ…
محمد : جااان
با اقتدار مردونه کیرشو تا ته کرد تو کونم که البته از این حرکتشم خیییلی خوشم میومد…
دیگه خوابید روم گرما و زبری سینه و شکمش که پر از مو بود پوستمو نوازش میداد ،
کیرشم سفت سفت درحال انفجار ، تو کونم محکم تلمبه میزد که خودش خیییلی حال میداد…
دستشو از زیر گردنم رد کرد صورتمو برگردوند ،
کیرش تا ته تو کونم ،
سنگینی تنش روی کمرم ،
و حالا لبامو هم محکم میمکید و میگفت :
عشقم عجب کونی داری تو…
بیان کردن احساسش با جملات سکسی لذتمو هی بالا و بالاتر می برد…
توصیف عشق + سکس واقعا غیر ممکنه ،
به نظر من که یه زنم ،
هیچ لذتی باهاش قابل مقایسه نیست…
بعد از چند دقیقه کردن کیرش تو کونم ،
لحظه رویایی خالی شدن تمام احساسش به شکل یه مایع برای من بی نظیر ترین لحظه بود…
محمد با صدااای بلند و داااد ،
تمام آبشو تو کونم خالی کرد ،
چند دقیقه بی حال رو کمرم افتاد و بعدش ،
آروم کنار هم خواب رفتیم.
نوشته: مریم…

نوشته های مرتبط:
پرده بکارت شما را خریداریم
سه پرده از سه نفر
آن سوی پرده
پرده ها کنار خواهد رفت …
پرده نداشت
عاشقانه پرده همسرم رو زدم
شک به پرده نامزدم
پرده اول: قرمز!
رازهای پشت پرده
زندگی پشت پرده
نصاب پرده هیز
دوست دختر بی پرده ام
ازدواج بی پرده
پشت پرده چه خبره نیلا؟
پرده کونمو زد
پرده شو زدم و دیگه مال من شد
پرده ای میگذر…
پرده زدن دوست دخترم
از پشت پرده
فهمیدم که پرده نداشت
پرده زنی دختر مومن
شب عروسيم و زدن پرده ی من بطور عاشقانه
پرده زنی عشقم رستا
پرده باز (۲ و پایانی)
پرده باز (۱)
پرده دری مرد متاهل
زدن نا خواسته پرده دختر شیرازی
پرده مهسا
پاره شدن کون و پرده بکارت زهرا توسط باغبان خانه
وقتی پرده دوست دخترم را زدم
پرده ها پرواز میکنند
چطور عشقم (اربابم) پرده اش رو از دست داد….
نمی خواستم پرده اش رو بزنم
نامزد حشریم و زدن پرده ام
وقتی فهمیدم پرده ندارم
خودم خواستم پرده ام رو بزنه
پرده دارم
حوله، پرده، تلمبه
چطور پرده ام پاره شد
پرده برداری من توسط شوهر عزیزم
چطور عشقم پرده ام رو زد
مهسا و پرده اش
پرده برداشتن فرشته و مچ گیری خاله اش
پرده بکارت مهلا
پرده زهره
اولین باری که پرده یه دختر رو زدم
چطوره پرده ام پاره شد
پرده توری اتاق خواب
زدن پرده فاطمه
نمی دونستیم پرده کجاست
پرده بکارتشو بردارم یا نه؟
شکر خدا هنوز پرده دارم
از دست دادن پرده ی بکارتم
به اصطلاح پرده زنی
زدن پرده عسلم زیر نخل بندر
زدن پرده نیلو به دست خودش
کس پرده حلقوی آرزو
مرسده، دختر پرده دار
پاره شدن پرده بکارتم
مشکل پرده بکارت
برداشتن پرده بکارتم
پرده هوس

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *