داستان سکسی تقدیم به شما
وقتی با “بهنام” به طرفِ اتاق خواب می رفتم یک لحظه جلوی آینهی قدیِ تویِ هال از پشت بغلم کرد.چهره حریصش رو توی آینه می دیدم که فشارم می داد و یِک چیزی روی باسنم سفت می شد
با یِک حرکت لباس گشادم رو از طرف سرم درآورد، فقط یک سوتین تنم بود ، شورت هم نپوشیده بودم. بهنام سوتینم رو درآورد و حالا دختر توی آینه لخت و عور بود . سینههای کوچکش توی دستهای بهنام بود و نوک قهوه ای کمرنگش از لای انگشتهای بهنام بیرون زده بود.
یکی دو دقیقه دیگه دوباره چشمم به آینه افتاد: دخترِ توی آینه به من خیره شده بود . مرد خوش اندامی تند و تندْ توی کُسش تلمبه میزد و دختر حالت چهره اش باز و بسته می شد و آه و ناله می کرد.
قیافه ای نداشتم ، یک قد بلند و لاغر . گاهی به سرم می زد که پروتز سینه کنم ولی اون ممه های کوچکم رو دوست داشتم . ممه هام با کونم که کمی از متوسط بزرگتر بود ترکیب قشنگی درست می کرد.با همه اینها قیافه مردپسندی نداشتم و اکثر مردها از قیافهم خوششون نمیومد. اون شب با دوران مدرسه و اوایل بیست سالگی کلی تغییر کرده بودم. خط چشم و خط لب ثابت تتو کرده بودم، گونه کاشتم و پروتز لب کرده بودم. لبم از دور دعوت به ساک زدن می کرد .موهامو کراتینه کرده بودم و چهره ام کلا با قبل متفاوت شده بود.
بهنام با کمی خشونت منو به طرف خودش برگردوند و شونهمو به طرف پایین فشار داد که خم بشم. کمی به سمت آینه چرخیدم تا بتونم خودمو توی آینه ببینم ، شلوار و شورتشو باهم کشیدم پایین و کیر نیمه سفتش رو گذاشتم توی دهنم. از پایین به بالا چند بار لیس زدم و سرشو آروم می خوردم و گاهی یک گاز خیلی آروم می زدم. نفس و تپش قلبش تند شده بود.هر دو نیمنگاهی به آینه داشتیم و برای من دیدن تصویرخودمون در حالی که مثل پورن استارها همهی کیرش توی دهنم بود، حس کاملا متفاوتی داشت.این اولین بار نبود که براش ساک می زدم اما حسمون با همیشه فرق داشت.
با خشونت بیشتر به عقب هلام داد و فرش کوچکِ وسطِ هال رو کشوند همونجا که بودیم و منو به حالت داگی خوابوند روی فرش . شلوار و شورتشو گذاشتم زیر سرم. قوس کمر غیرِعادیمْ باسنم رو طوری تو هوا نگه داشته بود که شکاف و سوراخام جلوی چشمش بود و نمی دونستم میخواد توی کدومش فرو کنه.بهنام فقط هرچند وقت یک بار از عقب منو می کرد و کُسم رو بیشتر دوست داشت. از همهی بدن فقط یک باسن و لگن کمی بزرگ و نسبتا خوشگل نصیب من شده بود ولی کُسم بعد از این همه سال هنوز مثل یه شکاف نازک بود و من برای اینکه مثل دختربچه ها نباشم گذاشته بودم کُسم پشمالو یشه و زنونه تر و باتجربه تر(!) و تُپل تر به نظر بیاد، بهنام هم دوست داشت.
سرم روی زمین به سمت آینه بود. می خواستم ببینم بهنام باهام چه می کنه، می خواستم ببینم اون مرده با اون زنهی توی آینه چه می کنه. راستش بیشتر تحریک شده بودم که ببینم توی آینه چی می شه . چند بار سر کیرشو گرفت وکیرشو از کُس تا کونم کشوند و آخرش فرو کرد تو کُسم. توی آینه دختره رو می دیدم و از تب و تابش حشری تر می شدم.او هم منو می دید و حشری تر می شد. حالا بهنام نگاهش به آینه بود.آخر خم شد روم و در حالی که داشت ارضا می شد ازم یک لب محکم با گاز گرفت.
دفعه های بعد همهش مقابل آینه سکس می کردیم تا اینکه فردای آخرین باری که سکس کردیم بهنام گفت بیا مبخوام با هم فیلم ببینیم. توی کاناپه نشستیم،بهنام مثل اکثر وقتها فقط شلوارک پاش بود.من توی خونه لباس آزاد می پوشیدم و اکثرا بدون لباس زیر بودم.دستشو دور گردنم انداخت و کمی باهام عشقبازی کرد ،بعد فیلم رو پخش کرد.
توی فیلم زن و مردی با هم سکس می کردند، زن ومردی که ما بودیم ولی انگار یک چیزی بیشتر از ما توی فیلم بود.
موقع سکسِ روزِ قبل مون موبایلش رو روی میز گذاشته بود و از سکسمون فیلم گرفته بود، اسپنکم کرده بود ، یِک طرف کونم سرخ شده بود، نشون می داد که چطور انگشتشو میکنه تو موهام و چنگ می زنه و آخرش کونمو با دو دست باز می کنه و باز شدگی سوراخ و داخلش رو نشون می ده . بعضی صحنه ها رو بزرگ نمایی می کرد مثلا همون باز شدن سوراخام یا وقتی کارش تموم شده بود قطره های آبشو رو بدن و صورتم بزرگنمایی می کرد.
دوباره تحریک شده بودم، همینطور که داشتیم سکس کردن خودمونو می دیدیم دوباره لختم کرد و منو نشوند رو کیرش، همه کیرش داخلم رفت،دیگه خوب بلد بودم توی هر حالتی چکارکنم که همهش توم بره.
ممههامو مالید و کمی بعد ارضا شد.من ولی نشدم،وقتی ارضا نمی شم یِک چیزی توم می کنم. توی کُسم سوسیس می کنم ، بعضی وقتها توی کونم هم دیلدو یا بات پللاگ. از دیلدو و بات پلاگ خوشم میاد ولی نمی تونم باهاش خودارضایی کنم . دیلدو رو باید پارتنرم توم فرو کنه و بالاپایین کنه، تنها که باشم خیسش می کنم و میذارمش داخل. گاهی قبل از سکس ،بیشتر وقتا بعد از سکس و گاهی هم وقتی میخوام کمی بخوابم و می خوام حس کنم داخلم پُره.
خلاصه هرچقدر که از سکس خودمون تو آینه لذت می بردیم خیلی بیشتر از دیدنمون تو فیلم تحریک می شدیم و اصلا نمی فهمیدیم چرا.
چیزی که بعد از ماجرایِ فیلم به خوبی فهمیدیم، این بود که لذت دیدن فیلم سکسیِ خودمون و سکس کردن موقع تماشای اون از هر لذتی که تا حالا دیده بودیم بیشتر بود.
بهنام گفت :“خب حالا چه کنیم؟” گفتم “معلومه، فیلمهای باکیفیت از خودمون بگیریم. مثلا دوربین خوب بذاریم”. گفت : ” باشه. بذار در موردش پرس و جو کنم”
چند روز بعد بهنام با “کیوان”یکی از دوستاش که فیلمساز مستند بود صحبت کرد. ظاهرا کیوان هم به این چیزها علاقه داشت و یکی دو تا فیلم کوتاهش که تم ملایم سکسی داشت براش مشکلساز شده بود.کیوان به بهنام گفته بود: اون چیزی که شما می خواین با یِک دونه دوربینِ ثابت امکان نداره
بهنام گفته بود “خب چطوره چند تا دوربین کاربذاریم؟
بعد کیوان یِک چیزی به بهنام گفته بود که ذهنشو درگیر کرده بود و بهنام بالاخره بعد از چند روز موضوع رو به من گفت.
گفت” ببین عزیزم این چیزی که ما ازش لذت می بریم با دوربین کار گذاشتن درست نمیشه. یِک نفر باید باشه که فیلمبرداری کنه”
خنده ام گرفت . گفتم “یعنی باید یک نفر بیاد وقتی ما داریم سکس می کنیم ازمون فیلم بگیره”؟
گفت: آره. اگه یک دوربین ثابت بذاریم ،دوربینه که نمی دونه ما از چی خوشمون میاد که از همون فیلم بگیره، تازه ممکنه خودمون هم از کادر خارج بشیم…
گفتم :درسته
گفت:پس بیا بیخیال بشیم
بعد از چند روز هردومون احساس کردیم نمی تونیم بیخیال بشیم.
من با احتیاط به بهنام گفتم :حالا نمیشه یک آدم مطمین گیر بیاریم؟
بهنام که انگار خودش هم نرم شده بود گفت: من فقط این کیوان رو می شناسم که توی این کارهاست ، از دوره دانشگاه هم تا همین اواخر دیگه ندیده بودمش .یعنی به او بگم؟
گفتم :یک جوری به گوشش بیار.
بالاخره کیوان اومد خونمون ، خیلی راحت حرف می زد.گفت : این راهشه که گفتم بهتون، ناگفته نمونه که خودم هم به این کار علاقه دارم.
فیلم سکسمون رو به کیوان نشون دادیم. من روم نشد و رفتم بیرون . وقتی برگشتم نگاه کیوان تغییری نکرده بود.از اون لحظه دیگه ازش خجالت نمی کشیدم چون توی اون فیلم سکس و بدن لخت و حتا توی سوراخ هام رو دیده بود ولی برخوردش تغییری نکرده بود.همین خیال منو راحت کرد،حالا چیزی نداشتم پنهون کنم یا رودرواسی داشته باشم، راحت حرف می زدم چون دیگه چیزی نمونده بود که از بدنم ندونه وتازه قرار بود بهنام بدجور منو بکنه و کیوان ازمون فیلم بگیره.
.کیوان به بهنام توضیح داد : شما فقط یک فیلم بی کیفیت دیدین که این همه خوشتون اومده ،من فیلمایی براتون می سازم که تا ابد تکراری نشه و کارتون رو راه بندازه.
یک چیزهایی هم در مورد سینما و فیلمبرداری گفت که من سر در نمی آوردم . به نظرم می تونستیم بهش اعتماد کنیم فقط یک مشکل باقی میموند ، کیوان می گفت تنهایی نمی تونه این کار رو بکنه و به یِک نفر نیاز داره که دستیار و گریمورش باشه و کمکش کنه.
ما قبول کردیم و گفتیم فقط بهتره اون دستیار زن باشه و قبلش ببینیمش
کیوان گفت : خیالتون راحت باشه.
ونوس” دستیار و گریمورِ کیوان دختر خوشگلی بود با بدن گوشتی و تپل و رفتار سکسی . بعدا فهمیدیم یک رابطهی باز با هم دارند.اولش بهش حسودیم شدْ بعد اینقدر زبون می ریخت و باهام مهربون بود که ازش خوشم اومد . می خواست پول درآره و چطوریش براش مهم نبود. بعد از اینکه یک جلسه با بدن لخت جلوش نشسته بودم و داشت برای میکآپ بدنمو می دید باهام خودمونی شده بود. بهش گفتم عزیزم این همه دنگ و فنگ واسه چیه؟ اصلا اینطوری حسمون از بین می ره. می خوایم سکس کنیم و ازش فیلم بگیریم و بعدا ببینیمش… خودت می دونی منظورم چیه… نمی خوایم فیلم سینمایی بازی کنیم که؟
گفت: “اتفاقا این خیلیم از فیلم سینمایی مهم تره. وقتی شما کارتون رو می کنین دیگه به ما فکر نکنین.هر چیزی بهتون حال می ده همون رو انجام بدین،البته کیوان راهنماییتون می کنه که فیلم بهتر بشه و دیدنش لذت بیشتری براتون داشته باشه”.
جلسه اول و دوم فیلمبرداری خوب نبود.انگار خودمون نبودیم و اصلا حس نمی گرفتیم.البته هنوز عادت نکرده بودیم لخت جلو دوربین سکس کنیم . ما داشتیم به این فکر می کردیم که بیخیال شیم اما کیوان با بهنام حرف زده بود و گفته بود باید بیشتر دل به کار بدیم و اگه جلسه بعدی هم راضی نبودیم می تونیم تمومش کنیم.
عصر جلسهی فیلمبرداریِ سکسِ سوم مونْ اول ونوس اومد، مانتوش رو درآورد ، بلوز زبرشم درآورد و موند یه شلوار ویه زیرپوش نازک و سوتینش که سینه های بزرگشو نگه داشته بود. گفتم “باید چیکار کنیم؟” گفت : “مثل قبل…کار زیادی نیست . کمی گریمه… یه جایی بشین حالت نیم خیز باشه…لباستم درار”
پیرهن و دامنمو درآوردم و نشستم روبروی میزتوالتم. تاپ و شورت تنم بود.گفتم “خوبه؟” سرشو تکون داد. یک ساک لوازم آرایش و گریم با خودش آورده بود . همه رو دسته دسته درآورد. موهامو با دستاش یک تکونی داد و گفت : این خوبه.
بعد کار صورتمو شروع کرد. صورتم روشن تر شده بود و آرایشمو غلیظ تر کرد. بعد دست به تاپم زد و گفت “اینا رو هم درار” . زیر تاپم سوتین نداشتم اما فرقی نداشت ، ونوس منو دو سه بار دیگه لخت دیده بود . سوتینم رو درآوردم و دستی به سینه هام کشید .گفت “باید دراز بکشی تا رو بدنت کار کنم” .
مثل بار قبل رفتم رو تخت یک ملافه انداختم و روش دراز کشیدم. نگاهی به شورتم انداخت ،می دونستم باید بعدش شورتم رو هم درآرم . دست رو سینهم گذاشت ، یعنی “خودم درمیارم”
شورتمو درآورد. گفتم : ونوس مگه گریم واسه صورت نیس؟چرا هی منو لخت می کنی؟ آخرشم فرقی با اول نداره.
ونوس گفت: “نه ، وقتی نور بهش میخوره فرق می کنه ، بعدشم صورتت خوبه اما اینا رو باید یک کم سر حال بیارم” وقتی این حرفو می زد دستشو روی بدنم کشید و وقتی رسید به کُسم گفت “اینجاهام کار داره “. پرسیدم “ببخشیدا ، کُسم مثلا چه کاری داره؟” ونوس گفت “حالا خودت می بینی.من قراره برای فیلمبرداری بدنتو خوشگل و سکسی کنم. این جنگل چیه وسط پاته؟ این همه مو چیه؟اصلا معلوم نیست زن هستی ، تو فیلم باید معلوم باشه، دوجلسه اول این پشمات گند زده بود به کار”
نوک ممه هام و هاله اطرافش کمرنگ بود ،ونوس نوکشو خیلی تیره کرد و داشت رو اون یکی ممهم کار می کرد که کیوان اومد تو.بی اختیار خواستم بلند شم و دستامو روی کُسم گرفتم ، با نگاه متعجبِ ونوس یادم افتاد سه روزه که من و بهنام لخت جلوی اوناییم و دارن ازمون فیلم می گیرن. دوباره دستامو به اطراف دراز کردم ، کیوان اومد به صورتم دست زد و خواست به نوک ممه ام دست بزنه که ونوس گفت “همین الان کارشو انجام دادم دست نزن “. کیوان بقیه بدنمو نگاه کرد…
خلاصه من وبهنام دیگه عادت کرده بودیم که لخت زیر دست اونا بشینیم و به بدنمون دست بزنن. عجیب بود که اینقدر زود همه چی برامون عادی شده بود.لبه های سوراخهامو تیره و روشن می کرد ، دست می کشید و کیوان هم دست می کشید و عکس می انداخت. از وقتی فیلم پورن مون رو دیده بودم برام اهمیت نداشت کیوان و ونوس من رو لخت ببینن ، تازه عادت کرده بودم ، رفتار اونها هم بد نبود،کیوان رفتارش حرفه ای بود،مثل اینکه فرق نمی کرد از سکس من و بهنام فیلم بگیره یا طبیعت و گل و گیاه. البته ونوس گاهی اوقات یک جوری با بدنم ور می رفت که حشری می شدم و مطمینم داشت یک ذره شیطونی می کرد.
رفتیم حموم ، ونوس کُس و کونمو شیو کرد. خودمو تو آینه دیدم،شده بودم مثل دخترای 13 ساله. به ونوس گفتم “دیدی گفتم؟ بیا درستش کن.مثل بچه ها شدم.” اما ونوس آرومم کرد و گفت ” قربون این کُس جادارت ، درستش می کنم ،راه داره ، باید وقتی فیلم می گیریم از ور یک کم باز باشه .قول میدم”
اینطوری بود که چند ساعت قبل از سکس یک دیلدو توی کونم می کرد و یک میوه ای چیزی داخل کسم می گذاشت که یک کم باز بمونن و توی فیلم سکسی به نظر بیان.
اون شب وسط فیلمبرداری وقتی داشتم ساک می زدم کیوان چند بار قطع کرد و بهم گفت چطوری ساک بزنم و چجوری سرمواز تخت آویزوون نگه دارم که بهنام بتونه کیرشو تو گلوم فشار بده . فکر می کرد قبلا انجامش دادیم و بلدیم ولی بلد نبودیم ، بهنام زود بیرون نمی کشید و داشت اذیتم می کرد، حس خفگی بهم می داد. کیوان رفت در گوش بهنام چیزی گفت بهنام هم اومد به من گفت: بذار کیوان بهمون نشون بده چطور کنیم .کیوان خم شد رو صورتم و از روی لیاس نشون داد که چطوری باید از دهن باهام سکس کنه و سرم رو چطور نگه دارم که کیرش بره توی حلقومم ولی بهنام باز یاد نمی گرفت آخرش بهشون گفتم “خب بهتر نیس کیوان یک کوچولو این کار رو بکنه، من یکساعته سرم آویزونه و کم مونده با کیر بهنام خفه شم ،آقا کیوان بیا خودت باهام تمرین کن و اونطوری توضیح بده”
خونمون شده بود جزیرهی برهنه ها اونقدر به هم نزدیک بودیم که رومون حسابی به هم باز شده بود ولی بازم چون با کیوان سکس نکرده بودم برام سخت بود. چند دقیقه بعد کیوان خم شده بود روم .کیرش بزرگتر از یهنام بود اما ماهر بود ، داخل دهنم می کرد ، قبل از اینکه احساس خفگی کنم در می آورد.
بالاخره بهنام یاد گرفت و ظرف چند روز بعد چند تا فیلم ویدیویی گرفتیم. ساک حلقی و اسپنک و چند نوع آنال و سکس از جلو رو بارها انجام داده بودیم و نمونههاش خوب شده بود. بالاخره باهاشون حساب کتاب کردیم و رفتند.
وقتی داشتم فیلم سکسیمون رو نگاه می کردم با همیشه فرق داشت. وقتی بهنام نبود فیلمو می دیدم و داخلم دیلدو می گذاشتم. این خیلی لذت داشت.انگار بهنام داشت منو می کرد. چند بارم وقتی بهنام داشت فیلم پورنمون رو نگاه می کرد من براش هندجاب می کردم.بهنام می گفت وقتی فیلمو می بینه انگار داره با من سکس می کنه. گاهی هم که من سرم شلوغ بود و یا میل نداشتم خودارضایی می کرد و من فقط می رفتم آخرش کمی آبشو می خوردم و کیرشو تمیز می کردم،از این کار خیلی خوشش می اومد. هیچوقت حس نکردم که به کسی جز من ممکنه فکر کنه ، مغزمون فقط تصویر همدیگه بود و جسممون هم فقط برای همدیگه.
حالت عجیبی شده بود. ما مثل پورن استار شده بودیم اما پورن استارهایی که عاشق همدیگه اند. اونقدر به همدیگه و بیشتر از اونْ، به تصویرِ همدیگه عادت کرده بودیم و با خودمون و تصویرمون ارضا می شدیم که اصلا فکر نمی کردم یک روز با هیچ بدن دیگه ای اینقدر لذت ببریم.
بعد از دو-سه هفته هوس کردیم یه کار جدیدتر کنیم. دوباره به کیوان خبر دادیم و گفتیم میخوایم از سکس مون فیلم وعکس بگیریم . داشتم 30 ساله می شدم و چند بار از بهنام پرسیدم که دوست نداره نینی داشته باشیم؟ زندگیمون خوب بود. بهنام خوب بهم می رسید و مثل اوایل آشنایی مون دوستم داشت ولی من بچه توی بغلم می خواستم.
آخرش بهنام هم موافقت کرد. گفت وقتشه بچه دار بشیم.
می دونستم با اون هیکلِ نه چدان تعریفی ام بعد از زایمان از نظر جنسی و جسمی افت می کنم. پیشنهاد دوبارهی فیلمبرداری از سکسمون در اصل از جانب من بود . نمی خواستم بعد از بارداری و بچه داریام از نظر بهنام بیفتم و ازم زده بشه. می خواستم تا اونجا که می شد با فیلم های بدنم تسخیرش کنم. حداقل تا بچهمون کمی بزرگ میشد و دوباره فرصت می کردم به خودم برسم و یک بدن سکسی بسازم ، تا اون موقع فیلم سکسیمونو می دید و من براش ساک می زدم و چیزی که توی ذهنش می موند اون فیلم و اون ساک زدن من و مکیدن آبکیرش بود.
خلاصه حدود دو ماه با وسواس و با داروهای تاخیری و جنسی ده ها ساعت فیلم ویدیویی گرفتیم
یک چیزفوق العاده اتفاق افتاده بود. ما از طریق فیلم و دوربین دنیامون رو زیباترو متفاوت کرده بودیم،
فیلم ها هیچوقت برامون تکراری نمی شد. یک بار دیگه که ونوس داشت بدن لختمو گریم می کرد زیاد سر حال نبودم، می دونست به سکس خشن و اسپنک و سیلی علاقه دارم. پشت سر هم به کونم سیلی می زد و چند تا هم به صورتم ، قبلش یه دیلدوپلاگی کلفت توی کونم گذاشته بود،می خواستن از کونم زیاد فیلم بگیرن و می خواستن با دیلدو نشونش بدن که بعدش وقتی دیلدو رو درمی آوردن باز بودنش تحریک کننده باشه. خلاصه ونوس اونقدر زیاد انگشتشو به کسم مالید و اسپنکم کرد که آخرش طاقت نیاوردم و دستشو فشار دادم رو کسم و به طرف خودم کشوندمش که باهام یه کاری کنه .نمی دونستم چیکار، می خواستم فقط باهام ور بره
اینقدر حشری بودم که بلند بلند می گفتم “ونوس منو بکن…ونوس …ونوس” . پلاگ توکونم تکون می خورد و حشری ترم می کرد. یک دفعه کیوان و بهنام اومدن تو اتاق. ونوس گفت خیلی حشری شده
کیوان گفت “بیاین زود شروع کنیم.بهنام زود باش”. بهنام لخت شد اومد بغلم کرد بعد زود بلند شد و به کیوان گفت : “نمیشه بذاریم با خودش وربره و اینجوریم ازش فیلم بگیریم”. کیوان گفت “اینم خوبه”.بعد هر سه تا شون منو دوره کردن هر کی یه سیلی بهم می زد ، بهنام کیرشو تو صورتم می مالید و ونوس بغلم می کرد. با ناله گفتم : “منو بکنین، اینطوری نمی تونم”. چند دقیقه بعد بدون اینکه حرفی بزنیم فقط آه و ناله بود، مثل لزبین های حرفه ای کُس تُپلِ ونوس رو می خوردم ، کیوان هم لخت شده بود و بهم می چسبید و سر و گردنم رو می بوسید . آخرش دیدم بهنام کنار کشیده و داره ما رو نگاه می کنه و با کیرش ور می ره. حالا تو بغل ونوس بودم و داشت قربون صدقه ام می رفت. پلاگ رو آروم از سوراخم کشیدن بیرون و به جاش یه کیر کلفت توی شکافم حرکت کرد. ونوس از جلو بهم چسبیده بود و کیوان از پشت دستشو حلقه کرد دور شونه ام و فشارش داد داخلم. کیر کیوان رو می شناختم و یه بار تو دهنم فرو کرده بودش و مزهاش رو چشیده بودم ، همون اوایل که می خواست ساک حلقی به بهنام یاد بده. آروم آروم فرو می کرد توم . بهنام داشت پوست کیر خودشو می کند بس که باهاش ور می رفت. مثل گربه زوزه کشیدم و گفتم “کیوان همشو بکن تو، جا دارم “. کیوان یه تیکه دیگه از کیرشو بیشتر فرو کرد و یه لحظه سرشو برگردوند و به بهنام نگاه کرد ،بهنام چیزی نگفت و علامت داد که ادامه بده…
وقتی همچین چیزی رو تعریف می کنی عجیبه ولی بعد از این همه مدت که لخت جلو هم از کیر و کس حرف می زدیم دیگه طبیعی شده بود، “تکرار” و “عادت” همه چیز رو جا می اندازه.
حالا ونوس داشت کسم رو وحشیانه با انگشتهاش می خاروند . همون وقت کیوان تکه آخر کیرش رو داخلم کرد ، اولین بار بود که یک چیزی اونقدر گنده، اونقدر عمیق توم می رفت و یک دفعه همون احساس غیرقابل گفتن سراغم اومد اما خیلی شدیدتر . بعد از اینکه کسم به آبپاشی افتاد و ونوس و ملافه رو خیس کردم انگار دیگه بدن نداشتم ، سبک و بیحال شدم .یه لحظه به فکرم رسید کاش همون لحظه، همون لحظهی بیحال شدنم می مردم و روحم از بالا جسمم رو می دید که وسط کیوان و ونوس پرس شده .
کاش همون لحظه می مردم.
مطمینم مردن و ارگاسم شدن یک ارتباطی با هم دارند. تقریبا همه نه کاملا ارگاسم شدن و نه کاملا مردهاند اما اون عده که به نزدیک مرگ رسیدن و نزدیک ارگاسم کامل هم رسیدن شاید این رو قبول داشته باشند.من که خودم تجربهش کردم و بهش اطمینان دارم. به نظر من در مردن و در ارگاسم شدن یک چیز سنگینی ما رو ترک می کنه . برای اینه که بعدش راحت می شیم و سبک…
پایان
نوشته: مایا
نوشته مرتبطی وجود ندارد
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید