این داستان تقدیم به شما
سلام من اسمم #علیرضا و ٢١ سالمه و دانشجوی رشته حسابداری ام. من تو شهری دانشگاه قبول شدم که خونه ی خواهرم اونجا بود. به خاطر همین من خونه ی خواهرم اینا زندگی میکنم.
خواهرم اسمش #شیوا و ۲۵سالشه و شوهرشم #سیامک ۳۴ ساله و کارمند بانکه.
من حدود دو ساله که خونه ی خواهرم اینا تلپم و همیشه همین جام. من چهار روز اول هفته از صبح تا دو ظهر کلاس دارم و سه روز بعدش بیکار بودم.
خونه ی خواهرم اینا ی خونه ۱۱۰متری قدیمی سازه و دو خوابس و حموم و دستشویی اونا توی یه راهروه که فقط راهرو در داره و حموم و دستشویی در نداره و وقتی می خوای بری دستشویی باید از جلوی حموم رد بشی. سال اولی که دانشگاه بودم یه روز کمر درد شدیدی گرفتم رفتم دکتر و گفت که باید عکس بگیری. یه شیشه روغن کرچک داد و گفت اینو فردا صبح بخور و بعد از ظهر بیا تا ازت عکس بگیرم. آقا چشمتون روز بد نبینه ما این روغن و ساعتای هشت صبح خوردیم از ساعت نه شکم ما شروع به فعالیت کرد دیگه داغون شدم ساعت ده و نیم بود که خواهرم از خواب بیدار شد و وقتی حال منو دید یه خورده مسخرم کرد و گفت که می خواد بره حموم گفتم بشین بعداز ظهر برو من حالم خوب نیس سه چهار دقیقه یه بار باید برم دستشویی ولی خواهرم گفت که زود میاد بیرون گفتم باشه خواهرم رفت حموم تازه صدای آب اومد که شکم من دوباره فعالیت کرد و باید می رفتم دستشویی در زدم گفتم شیوا اگه لباساتو در نیاوردی بیا که من برم دستشویی اونم گفت که لختم و لباسامم ریختم تو سبد گفتم حوله رو بپیچ دورت درو باز کن تا من برم دستشویی گفت پس صبرکن. یه چند لحظه بعد در باز شد و من رفتم تو ولی تا چشمم خورد به خواهرم جا خوردم آخه اون پشت به من تو حموم بود ولی هیچی دورش نبود و لخت لخت بود ولی تو اون لحظه من به هیچی جز رفتن به دستشویی فکر نمی کردم. پریدم تو دستشویی و بعد از راحت شدن اومدم بیرون ولی اینبار یه جوری خجالت می کشیدم رد شم یواش از جلوی حموم رد شدم ولی چشمم نا خوداگاه افتاد به داخل حموم وای خواهرم طوری ایستاده بود که یه ذره از پستونش معلوم بود آخه یه وری ایستاده بود خواهرم قد بلنده و ۱۷۱ یا ۱۷۲ تا قدشه و ۸۰ کیلو یا ۹۰ کیلو هم وزنشه تو پره و خیلی خوش هیکله گاهی اوقات ک سوتین نمیبنده هم سینه هاش قشنگ بالا وا میسن و خیلی خوش هیکله چون شکم کوچکی داره و ب جاش بالا تنه و پایین تنه تو پری داره، از راهرو رفتم بیرون و داشتم به کون و سینه سفید و تپل خواهرم فکر می کردم ولی زود از فکرش اومدم بیرون چون سه چهار دقیقه نگذشته بود که دوباره دستشویی داشتم چون درو خواهرم اینبار قفل نکرده بود فورا پریدم تو راهرو وای اینبار خواهرم روش به طرف من بود چشم تو چشم شدیم سریع رفتم تو دستشویی که دیدم خواهرم عصبانی داد می زنه بی شعور یه صدایی می زدی همینجور مث گاو اومدی تو منم گفتم ببخشیدحالم خوب نیست دوباره رفتم از راهرو بیرون ولی اینبار برگشتن باز خواهرم پشتش به من بود و دوباره کونش و دیدم رفتم بیرون یاد کس خواهرم افتادم که تو یه نیگاه دیدمش چقدر مو داشت نمی دونم چند وقته موهای کسشو نزده ولی پستونای خیلی نازی داشت ک نوکشون مثه این پیره زنا سیاه نبود و خیلی سکسی سفید و صورتی بود ولی اون موقع چون حالم خوب نبود اصلا بیخیال شدم. بلاخره خواهرم اومد بیرون و من بعداز ظهر رفتم عکس گرفتمو خدا رو شکر کمرم سالم بود. ولی فردا شبش به یاد کس و کون و پستونای خواهرم یه جق مشتی زدم.
تا یه چند روز همش بیاد خواهرم جلق می زدم. همش فکر می کردم دارم اون کس پر موشو براش لیس میزنم. وای که من عاشق کس پر مو و زیر بغل پرموی دخترم. یه روز یکشنبه بود من کلاس داشتم ساعت هشت رفتم دانشگاه رسیدیم دانشگاه گفتن که استاد امروز نمیاد من هم چهار ساعت با همین استاد داشتم برگشتم خونه، خواهرم هنوز خواب بود و سیامک رفته بود سرکار. منم گرفتم خوابیدم یه ساعتی میشد که دیدم صداهایی میاد، از خواب پا شدم رفتم تو حال دیدم صدای خواهرمه رفتم دم در اتاق خواهرم دیدم داره ناله می کنه فکر کردم مریضه خواستم برم تو که دیدم میگه سیامک جون وای چی میشد دیشب منو میکردی تو که میدونی من عاشق کس دادنم بیا منو بکن کیرم راست شد اروم درب نیمه باز رو یواش یواش باز کردم خواهرم رو تخت به پشت خوابیده بود و تو دستش کیر مصنوعی سیاه رنگ خیلی کلفت و بلندی بود که میمالید رو کسش و می گفت سیامک بیا منو جر بده سیامک کیرتو بکن تو کسم فهمیدم که خواهرم شدید شهوتیه دو دل بودم می ترسیدم ولی بد جور شهوتی شده بودم گیج بودم پاهام سست بود خواهرم لخت با یه کیر مصنوعی تو کسش داره عقب جلو میکنه و جیغ و آه و ناله میکنه جلوم بود منم داشتم کیرمو میمالیدم. شلوارمو در اوردم و شرتمم کشیدم از پاهام بیرون دیوونه شده بودم حرفای خواهرم تحریکم می کرد رکابیمو که در اوردم دیگه لخت لخت شدم ولی می ترسیم برم تو خواهرمم هر لحظه ممکن بود ارضا شه وقت تنگ بود چیکار کنم چیکار نکنم شیطون زورش زیاد شد و اروم چار دستو پا رفتم تو رسیدم جلوی تخت اتاق پر شده بود از بوی شهوت و عرق، رسیدم روبروی کس پر موی خواهرم، شاید فاصله من با کس خواهرم ۵۰ سانت بود دیگه راه پس نداشتم اروم دستمو گذاشتم روی کشاله رون خواهرم و گفتم قربونت برم… که خواهرم یه جیغ کشید و بلند شد و کیر مصنوعی رو از تو کوسش بیرون کشید انداخت رو تخت و رفت عقب و تا منو دید ی نگاه ب هیکلم کرد چشمش ب کیرم ک افتاد چشماش گرد شد و ی ۲۵ الی ۳۰ ثانیه توی بهت و حیرت بود ک یهو آب دهنشو قورت داد (اخه من کیرم خیلی کلفته و بزرگه قطرش پنج یا پنج و نیم سانته و خیلی کلفت و گنده حساب میشه… البته طولش هم بد نیست ۱۶ الی ۱۷ سانته) و شروع کرد فحش دادن وای که دیگه داشتم میمردم اصلا انگار شهوت خواهرم به یکباره تموم شد منم با یه کیر راست تو اتاق خواهرم دیگه می دونستم که اگه نتونم راضیش کم فاتحه ام خوندست رفتم رو تخت که خواهرم تهدید کرد جیغ می زنه و فحشم میداد ولی من تصمیمو گرفته بودم کیر مصنوعی ک خیس هم بود رو برداشتم و همهی ترشحات کس خواهرم ک روش بود و خیس بود رو لیس زدم و کردمش تو دهنم و گفتم جای این کیر مصنوعی خوب با کیر من حال کن کیر من هم کلفت تره و هم بلند تره و هم طبیعیه … گفت خفه شو گمشو برو بیرون از اتاقم کثافت هرزه بی همه چیز دید که من دارم میرم طرفش و پاشو گرفتم شروع کرد جیغ زدن، گفتم شیوا الان هر کی بیاد تو من و تو رو لخت مادرزاد ببینه می فهمه که من زورکی نیومدم پس جیغ نزن شیوا دید که من حالیم نیس شروع کرد التماس کردن ک داداشی تو رو خدا ولم کن به هیشکی نمی گم اصلا انگار هیچی نشده…
ولی من دیگه قشنگ گرفته بودمش تو بغلم و اون دست و پا میزد تو بغلم و من یهو دستمو گذاشتم رو کسش هنوز خیس بود و لیز انگشتم کردم تو کسش که دوباره جیغ زد و می خواست بلند شه ولی محکم گرفته بودمش و تند تند کسشو شروع کردم ب مالیدن که دیدم کم کم داره شهوتی میشه و دیگه میگه داداش جونم تو رو خدا داداشی من شوهر دارم داداشه عزیزم تو رو خدا نکن که دوتا انگشت کردم تو کسش که یهو گفت دادشی قربونننننننت برم ک جیغش رفت آسمون و گفت آآااآااااآاآه فهمیدم دیگه حشری شده با یه دست دیگم که تا این موقع دستاشو گرفته بودم شروع کردم به مالیدن پستوناش که دیگه تو حرفاش میگفت داداش جونم ییوواااش اه نننکککنن اه آه اوف نکن علی دررش بیار دیگه کامل خوابوندمش اونم با دستاش داشت موهاشو بالا پایین میکرد مثلا ناراحته از رولباش چندتا بوس کردم و لبامو گذاشتم رو لباش کم کم خودشم یخش باز شد شروع کرد لباشو روی لبای من تکون دادن و لب گرفتن و لبای منو خوردن دیگه خیالم راحت شده بود ک رام شده و اونم دلش میخواد اومدم رو پستونش داشتم پستوناشو میخوردم یه هفت، هشت دقیقه با سینه هاش بازی کردم و حسابی خوردمشون و اومدم سمت کسش که شیوا گفت نخور کثیفه ۴ روزه حمام نرفتم، گفتم دیوونه چی میگی تو، من عاشق و دیواااانهی این کستم اونم هیچی نگفت و ی لبخند کوچیک زد و گفت پس بخورش دیوونه سرمو بردم لای پاهاش خب راسشو بخواین بوی عرق ، تف ، ترشحات روی کوسش بود ولی شاید باورتون نشه من عاشق این بو ها هستم شروع کرم به لیس زدن اینقدر لیس زدم و مکیدم کوسشو هی میخواست ب اوج برسه ولش میکردم میومدم سینه هاشو با لباش میخوردم و نوکشونو گاز میگرفتم تا حشری بشه ی ۴۵ دقیقه ای تا میتونستم کوسشو و سینه هاشو خوردم و لیسیدم تا ب اوج برسه، تا این ک چند تا لیس عمیق زدم و خوب با زبون لوله شدم توی کوسش چرخوندم زبونمو که شیوا تو دهنم ارضا شد و با دستاش چنان موهامو سفت چنگ انداخت و و صورتمو فشار میداد ب کوسش و چنان جیغ و آه و اوهی کرد ک صداش کل خونه رو برداشت و آب کسش اومد تو دهنم خیلی خوشمزه و شیرین ترش و سفید رنگ بود آبش ک بعد از این ک کامل همه آبش و ترشحاتشو خوردم و با مکیدن تا اخرین قطره آبشو از تو کوسش مکیدم… و با دستام پستوناشو می مالیدم که شیوا ک توی طول این مدت فقط داشت سرم و موهامو نوازش میکرد یهو دستشو کشید و پاشد و یکم عصبانی گفت بسه دیگه تا همینجاشم زیاد اومدی هرچی اصرار کردم ک بذار بازم میخوام برات بخورمش نذاشت باز بخورم و بریم تو راند دوم و گفت پاشو دیگه میدونستم که نمیشه کاریش کرد و پاشدم شیوا یه نیگا بهم کرد وگفت اگه سیامک بفهمه می کشتت منم واسه اینکه نقطه ضعف من نباشه گفتم اگه منو می کشه پس تو رو چی کار میکنه که گذاشتی من کس و کونتو بلیسم و ارضات کنم!؟ با این حرفم بیشتر عصبانی شد و گفت خفه شو دیگه در موردش صحبت نکن و رفت تو حموم. منم دیگه با کیر شق شدم نشستم رو تخت و با شورتش ک بوی کوسشو میداد و یکمم ترشحات کوسش روش بود ی جلق زدم ابمو ریختم تو قسمت کوس شرتش و رفتم تو حال که بعد از ده دقیقه از حموم اومد بیرون منو که لخت دید گفت عوضی یه چیزی بپوش گفتم چشم خواهر جانم بذار برم حمام و رفتم تو حموم می دونستم بره تو اتاق با دیدن شرتش عصبانی میشه از حموم که اومدم اومد تو اتاقم…
گفت علیرضا هر چی که گذشت و اتفاق افتاد رو از ذهنت پاک کن ی اشتباه بود ک از روی شهوت ب وجود اومد. منم گفتم به شرطی که باهام بدرفتاری نکنی ک قول دادیم ب هم و تمومش کردیم اون قضیه رو….
بعد اون روز من همش حسرت کس خواهرمو می خوردم که چرا نکردمش و تو کف موندم. دیگه از اون جریان دو ماهی می گذشت و تقریبا خواهرم فراموش کرده بود و با من مثل قبل رفتار می کرد.نزدیکای عید بود که کلاسای من تموم شده بود و می خواستم برگردم شهر خودمون که سیامک گفت یه چند روز صبر کن با هم میریم منم گفتم باشه تقریبا سه روز مونده بود به عید که با ماشین سیامک رفتیم شهر خودمون. روز سه عید بود که به سیامک گفتن باید پنج فروردین سر کار باشی که بانک قراره تو عید سرویس دهی کنه و ینفر جایگزین باید بشه بلاخره سیامک رفت و زنگ زد که یازده فروردین میاد خواهرم حالش گرفته بود ولی من خوشحال بودم که شاید بتونم خواهرمو بکنم. روز هفت فروردین بود که مامان و بابامو داداشم قرار شد برن طرفای خونه ی مادربزرگم شیوا گفت که بدون سیامک نمیاد شما برید سیامک که اومد ما خودمون میریم می خواستم نرم ولی گفتم بذار یه جوری رفتار کنم که شیوا شک نکنه. به مامانم گفتم من میام ولی حمید بمونه با شیوا بیاد که مامانم گفت اخه حمید هنوز خودش به مراقبت نیاز داره راستی حمید شانزده سالش بود مامانم گفت نه تو بمون شیوا تنهاست منم علکی ناراحت شدم ولی گفتم باشه ولی تو صورت شیوا معلوم بود که یکمی ترس هست. بلاخره مامانم اینا رفتن و من موندم و شیوا عشق من موند. می خواستم یه جوری حرفی رو وسط بکشم ولی نمیشد. بعداز ظهر رفتم پیش دوستام تا بلاخره تونستم یه فیلم پیدا کنم که وسطاش چند تا صحنه سکسی داشت یه فیلم ایتالیایی که دختره کس و زیر بغل پرمویی داشت. شب بعد از شام شیوا گفت برو یه فیلم بگیر نیگا کنیم گفتم من یه فیلم خارجی از دوستم گرفتم هنوز ندیدمش بیارم با هم ببینیم شیوا هم گفت باشه فیلمو آوردم و نگا کردیم یه فیلم عاشقانه که هر ده دقیقه یه صحنه از دختری رو با کس پرمو نشون میداد که پسره داشت واسش می خورد یه 50 دقیقه از فیلم دیدیم که خواهرم با حالتی عصبانی گفت ای چه فیلمییه که آوردی فیلم پورنه گفتم خوب ندیده بودمش دوستم گفت عاشقانه ست. یهو نگهمون افتاد ب تلویزیون فیلمم داشت کس دختره رو نشون میداد البته فیلمش کیر نشون نمیداد که گفتم وای چه چیزیه شیوا، ک با عصبانیت گفت خاموشش کن بسه دیگه گفتم شیوا من از این کسا خیلی خوشم میاد گفت علی خیلی پررو شدی دوباره، که دیگه داغ کرده بودم گرفتمش تو بغلم و گفتم ابجی بذار کستو بخورم که شروع کرد داد و بیداد فوری دستمو کردم تو شلوارشو از زیر شرتش کسشو مالیدم دیدم کسش خیسه خیسه فهمیدم فیلمه تحریکش کرده و سرعت انگشتمو کردم داخل کسش می دونستم با این کار زود شهوتی میشه اینبار بر عکس دفعه قبل خیلی زود اروم شد و خودش باهام راه اومد و لبو بردم جلو و خورد و با دستشو برای اولین بار کیرمو گرفت و گفت واااای چقدر بزرگه… می دونستم اگه ارضا شه دیگه نمیذاره واسه همین اول پستوناشو لخت کردمو شروع کردم به خوردن شیوا هم داشت با کیرم بازی میکرد و میخوردش که ابم اومد و ریخت تو دستش ولی بدش نیومد همه ی ابمو با زبونش کشید تو دهنش و خورد من که دیگه لخت بودم شیوارو هم لخت کردم و گرفتمش تو بغلمو خوابیدم روش نیگاش کردم گفتم چرا موهای کستو نمیزنی گفت سیامک عاشق کس پر موی منه گفتم منم کس پر موتو دوس دارم از این ب بعد ماله منم هست…
اروم کیرمو لای پاش تکون میدادم که یه دفعه خواهرم تف کرد تو دستش به منم گفت تف کن منم تف کردم کیرمو گرفت و یکمی مالیدش حسابی خیس و لیز شده بود و گذاشت در سوراخ کسش چون کیرم خیلی کلفت بود با دستاش از پشت کمرمو محکم فشار داد وای که چه احساسی بود اولین بارم بود کس میکردم کیرم انگار داخل کوره میرفت لبای خواهرمو می خوردم و سینه هاشو با ولع میخوردم یهو کیرمو در میاوردم و هی میرفتم پایین کوسشو لیس میزدم ک زود ارضا نشه، خودمم چون ابم اول کار اومد خیلی بهتر شده بود تلمبه زدنم بعد از نیم ساعت تلمبه زدن و خوردن و لیسیدن تو همه استایلااااا دیدم دارم میام به خواهرم گفتم، اونم گفت تند تر و عمیق تر بکن که منم دارم ارضا میشم شروع کرد گفتن: محکم بزن آهان آهااااان آه آه آه آه آهآههاااااااآااااان علیرضا بزن تند تند تند تندتر تندتر کمرمو یهو محکم گرفت و همه ی ابم ریخت تو کس خواهرم اونم همزمان با من ارضا شد و چنان جیغی زد ک هنوزم ک هنوزه تو گوشمه و جالبیش این بود ک کیر منو پنج _ شش دقیقه بعد از این ک ابم اومد تو کوسش نگه داشت و بعدش کمرمو ول کرد ک تو بغل هم دراز کشیدیم و یه نیم ساعتی تو بغل هم بودیم که روشو کرد بهم و گفت مرسی از این سکس کامل و خوب، خوش بحال زنت، منم گفتم زن نمیخوام تو رو میخوام… اونم زد زیر خنده و گفت از این ب بعد اگه هر ساعتم بخوای منو بکنی من بهت ن نمیگم با اون کیر کلفت و خوشگل و دوست داشتنی ک تو داری دلم میخواد تا اخر عمرم بخوابم و تو کیر کلفتتو بیاری بکنی تو کوسم……
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید