این داستان تقدیم به شما

سلام
من سروش 17ساله و مامانم ژاله 40 ساله .
من تنها زن دور و ورم مامانم بود و خاله هام ولی بیشتر مامانم پس طبیعی کششم و وابستگیم بهش بیشتره .همیشه قبل از بلوغ و زمان اوایل بلوغ همیشه دنبال موقعیت بودم برا دید زدن پاها و ساق و کون و چاک سینه مامانم و خاله هام .
و خیلی از پاهاشون و کونشون حشری میشدم و نوبتی در طول هفته هر بار که جق میزدم با خیال یکیشون بودم .مامانم اول میکردم تو خیالم و بعد خاله هام به نوبت .
ولی بیشتر مامانمو تو خیالاتم میکردم با جق .
 
تا علاقم کم کم بیشتر شد به لباس زیر را توجه ام بیشتر شد.به شورتای مامانم تو حموم .و هر بار بعد حموم رفتن مامان من زود میرفتم تو حموم برا حموم کردن و شورتاشو چک میکردم .بو میکردم .میلیسیدم .
میمالیدم به کله کیرم جای کوصشو دقیقا اونجاش که میوفته رو کوص مامان اونجاهاشم گاهی لکه داشت و منو بیشتر دیونه میکرد.
گاهی زود اگه میرفتم باهاش جق میزدم و تو شورتش خالی می کردم و بعد پاکش میکردم .
یه بار یادم رفت ابمو از تو #شورت پاک کنم و ابمم زیاد بود اومدم بیرون از حموم و رفتم تو اتاق لباس عوض کردم و نشستم .
مامان درو باز کرد نیمه بدنشو اورد تو لباسا رو دستش بو نیخواست بندازه تو ماشین یه اخم کرد و شورتشو اورد بالا
واییی رنگم مثل گچ شد داشتم میمردم.

 
گفت :لطفا درست خودتو بشور لباسای منو کثیف نکن عزیزم ،و از اتاق رفت بیرون .
واییی داشتم میمردم از ترس .ولی به بابام چیزی نگفته بود . و از اون موقع یه ماه هیچ کاری نکردم و دیگه بعد از اون نرفتم حموم تا اون یه ماه ولی وقتی میرفتم باز لباساش بود و بر نداشته بود ولی ترسیده بودم بعد یه ماه دوباره شروع کردم باهاش #جق زدن ولی توش خالی نکردم دیگه .

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *