این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان اسم من فرهاد هست ۳۵ سالمه و همسرم شادی جون ۳۳ سالشه ، خب داستانم در مورد #فانتزی #کاکولدی هست . من قبل از اینکه ازدواج کنم این فانتزی را داشتم و دوست داشتم با زنی ازدواج کنم که اونم از این فانتزیها خوشش بیاد ، پیدا کردن چنین زنی که این حس را بپسنده خیلی مشکل بود ولی بلاخره میگن جوینده یابنده است منم با شادی تو یه پارتی اشنا شدم البته پارتی اونچنانی نبود بیشتر میشد گفت یه مهمونی بود ولی تا دیدمش عاشقش شدم ، شادی خیلی خوش استایل و اندام بی نظیری داره قد بلند و سفید و بدن پری داره اون شبم یه دامن تا سر زانو که چسب کونش بود و یه پیرهن که یقه باز بود و خط سینه اش تا وسطتش پیدا بود تنش کرده بود و واقعا تو جمع میدرخشید ، منم اگر از خودم بخوام بگم قد بلند و لاغر هستم البته نه لاغر استخونی تیپ و قیافه و صورتمم خوبه به قولی اگر به خودم برسم دختر کش میشم اون شبم به خودم حسابی رسیده بودم با نگاهایی که به شادی میکردم انگار فهمیده بود که ازش خوشم اومده دیگه هی من بهش نگاه کردم و نگاه کردم تا اینکه خودش اومد جلو و گفت کاری داشتی باهام که اینطوری بهم زول میزنی؟ منم دیدم باید تا تنور داغه نون را بچسبونم ، گفتم اره درست حدس زدی بعد خودمو معرفی کردم و دستمو به طرفش دراز کردم اونم دید منتظرم بهم دست بده بهم دست داد اونم گفت منم شادی هستم گفتم خیلی خوشحال شدم اسمت هم مثل لبهات شاده اونم یه خنده ای کرد و گفت خوب بلدی چرب زبونی کنی ، دیگه تا اخر مهمونی تقریبا کنارش بودم تا بلاخره ازش شمارشو گرفتم و باقی ماجرا که باهاش ازدواج کردم ، شادی هم خوشبختانه دختر سکسی و حشریی هست و از همون اول تو نامزدیمون داشتم کم کم ذهنشو برای فانتزی که داشتم اماده میکردم که خیلی زود فهمیدم انگار خودشم دوست داره ولی خیلی هم بروز نمیداد تا اینکه دیگه ازدواج کردیم و تو سکس بهش میگفتم دوست دارم جلوم به چندتا مرد کس بدی و اونم شهوتش انگار ده برابر میشد و هی با اه و ناله و جیغ میگفت جوووووننننن جرم بده فرهاد ، از کس و کونش نگم که تا نبینید متوجه نمیشید کون درشت و گرد و کس تپل و خوردنی و سینه های ۸۰ که دیونه کننده است ، این فانتزیهای ما فقط تو سکس نموند و ازش خواستم که بهش عمل کنیم شادی هم راضی بود چون واقعا با اون #شهوتی که من ازش میدیدم یک مرد کمش بود خودشم همش تو سکس میگفت برو برام کیر بیار جرم بده منم که عاشق این حسش بودم ، ولی ماجرای عملی شدن فانتزیمون از وقتی آغاز شد که یه بار برای خرید #ویسکی با یکی از دوستام رفتیم محله مجیدیه حتما میدونید اونجا محله اکثرا ارمنی نشین هستند و تهیه مشروب با کیفیت اونجا بهتره .
 
 
با دوستم رفتیم اونجا و جلوی یه خونه ای نگه داشت و یه پسر جوونی اومد بیرون که خوش تیپ و سفید و خوش هیکل بود دوستم ازش مشروب و گرفت و اومد تو ماشین ازش پرسیدم همیشه از این میگیری گفت اره کارش حرف نداره گفتم اسمش چیه گفت #سارون گفتم میشه شمارشو بهم بدی اگر خواستم بیام ازش بخرم گفت باشه و دوباره زنگ خونه سارون را زد و منو بهش معرفی کرد و گفت هرچی خواستم برام تهیه کنه اونم قبول کرد و باهم آشنا شدیم . سارون از لحاظ چهره خیلی خوش سیما و جذابه و ازش خوشم اومده بود شب که با شادی سکس میکردم یهویی چهره سارون اومد تو ذهنم و خودمو گذاشتم جای سارون و داشتم تو کس شادی تلمبه میزدم و ازش لب میگرفتم بهش گفتم عشقم این من نیستم که داره کستو میکنه سارونه ، داری به سارون کس میدی جونننن داره کستو میگاد خوشت میاد؟ اونم که تو اوج شهوت بود میگفت وای سارون منو بکن منو بکن اخ کسمو بکن وای جون جرم بده سارون اینقدر هردومون حال میکردیم که حد نداشت شادی هی اسم سارون و میگفت و کمرمو چنگ میزد و میگفت کسمو بگا کسم مال تو سارون تا اینکه چندین بار به شدت لرزید و ارضا شد منم کیرمو کشیدم بیرون و ابم اومد ریخت رو کسش ، هردومون حسابی لذت برده بودیم ، وقتی حالمون سرجاش اومد بغلم کرد گفت این سارون کیه چه اسمی داره؟ گفتم امروز باهاش اشنا شدم با دوستم رفته بودیم عرق بخره که با سارون اشنا شدم گفت ارمنی ؟ گفتم اره عشقم ارمنی گفت انگار خیلی ازش خوشت اومده که اسمشو تو سکس بهم گفتی اخه هیچ وقت اسم کسیو بهم نمیگفتی؟ گفتم راستش اره پسره خیلی خوشگل و خوش اندامیه ، شادی گفت خب منظورت چیه از این حرفها؟ گفتم عشقم تو که میدونی فانتزی من چیه و همیشه تو سکس باهم ازش حرف میزنیم ، گفت فرهاد من فکر میکردم این فقط یه فکر و خیاله همین، گفتم عشقم اره یه خیال و یه فکره ولی دوست دارم باهم عملیش کنیم شادی گفت فرهاد واقعا میگی!؟ گفتم اره عشقم واقعا اینو دوست دارم میدونم توهم ازش لذت میبری چون وقتی ازش حرف میزنیم میبینم که خیلی خیلی شهوتت زیاد میشه مگه اینطور نیست؟ اونم گفت خب اره خیلی شهوتی میشم ولی فکر نمیکردم تو بخواهی این کارو انجامش بدیم ؟ گفتم میدونی که من بینهایت دوستت دارم و هرگز ازت جدا نخواهم شد پس از طرف من مطمئن باش که اگر اوکی بدی و با مردی سکس کنی ازت ناراحت نمیشم ، گفت فرهاد من نمیدونم چی بگم ، گفتم فقط قبولش کن دوست دارم باهم یه مرحله جدیدی تو زندگیمون تجربه کنیم شادی گفت تو به تهش اصلا فکر میکنی ؟ منم گفتم عشقم هر زمان که ببینیم داره به زندگیمون لطمه میزنه قطعش میکنیم نگران نباش ، گفت چی بگم والا؟ راستشو بخواهی خب منم بدم نمیاد تنوع را با مردای دیگه تجربه کنم حالا که خودتم موافقی باشه منم هستم ولی خودت باید مراقبم باشی قول میدی؟ گفتم اره عشقم قول میدم نگران نباش. بعد شادی گفت خب حالا کیو در نظر داری؟ گفتم همین پسره سارون فکر کنم پسر خیلی خوبی هست خیلی مودب و خوش رو و اندامشم که خوبه من نظرم اونه ، شادی گفت خب دعوتش کن بیاد منم ببینمش شاید من خوشم نیاد منم خندیدم و گفتم مطمئن باش توهم خوشت میاد عزیزم . وقتی دیگه شادی هم اوکی داد به شادی گفتم عزیزم بزار چند وقتی باهاش گرم بگیرم بعد دعوتش میکنم .
 
 
یه دو هفته ای با سارون دوستی کردم اونم خیلی خونگرم و مهربون بود و ازش دعوت کردم که بیاد خونمون اولش که میگفت نه ولی اصرارش کردم قبول کرد ، به شادی خبر دادم قرار شد شب جمعه بیاد و باهم بشینیم عرق بزنیم و عشق و حال کنیم ، به شادی هم گفتم لباس باز یا سکسی بپوشه که حسابی سارون را تحریکش کنه اونم انگار از خدا خواستش بود گفت چشم عشقم . شب جمعه بود و شب ساعت ۸ بود که سارون زنگمون و زد و در را براش باز کردم و اوف بیشرف عجب تیپی هم زده بود باورکنید اگر بگم خوشتیپ تر از برد پیت هم هست دروغ نگفتم من که کیف کردم تو دلم میگفتم کاش سارون باهامون همپا باشه و امشب به عملی کردن فانتزیمون برسیم شادی هم که یکمی اضطراب داشت ولی خوب به خودش رسیده بود یه دامن خیلی کوتاه که تا زیر باسنش بود و یه تاپ که از پایین نافش پیدا بود قسمت سینه اش هم که انگار پستوناش کلا بیرون بود دامن مشکی و تاپ قرمز بدون سوتین واقعا برای منم اینطوری تیپ سکسی نزده بود ولی خیلی از کارش لذت بردم ، سارون که اومد تو اول من استقبالش رفتم و پشت سرمم شادی اومد ، با سارون دست دادم و دعوتش کردم وقتی چشمش به شادی افتاد انگار زبونش بند بیاد با لکنت به شادی سلام کرد و شادی دستشو دراز کرد تا بهش دست بده اونم دست داد شادی هم با مهربونی گفت خیلی خوش اومدی اقا سارون بلاخره سه تایی رفتیم نشستیم منو و شادی نشستیم روبروی سارون میدونستم سارون خیلی تو کف اندام نیمه لخت زنمه برای همین من سر حرف را باز کردم و قشنگ میدیدم که سارون بیشتر حواسش به پر و پای شادی هست ، به شادی گفتم عشقم برو از مهمونمون پذیرایی کن شادی بلند شد با اون اندام بینظیرش که کونش ادمو هلاک میکنه رفت و میوه و شیرینی اورد و اول جلوی سارون خم شد که میوه تعارف کنه من از پشت دیدم وقتی خم شد دامنش رفت بالا و کونش لخت و خوشگل افتاده بیرون وای منکه کیرم شق شد از دیدن کونش مطمئن بودم از عمد شورت پاش نکرده بعد برگشت سمت منو و خم شد یه چشمکی بهم زد منم یه لبخندی زدم که یعنی کون لختتو الان سارونم میبینه منم برای اینکه بیشتر کونشو نشون بده هی معطلش کردم شادی هم هی این پا اون پا میکرد و کونشو برای سارون به نمایش گذاشته بود بعد هم نشست بعد سارون گفت فرهاد جان به مناسبت امشب یه شیشه ویسکی براتون اوردم گفتم ایولا دمت گرم بعد زنگ زدم و شام سفارش دادم و مشغول گپ و گفت بودیم و شادی هم هی پاهاشو مینداخت رو هم و گاهی هم لاشو باز میکرد کم کم حرفهارو بردم سمت سکس و که یخ سارون برای سکس وا بشه شام اومد و سه تایی شام خوردیم به شادی و سارون گفتم سبک شام بخورید که دوست دارم امشب تا صبح بترکونیم اونام خندیدن و سارون پرسید مگه قراره تا صبح مهمونی بگیریم منم گفتم اره سارون جون دوست دارم سه تایی عشق و حال کنیم سارون گفت باشه من حرفی ندارم شادی هم معلوم بود از سارون خیلی خوشش اومده چون خیلی کس و کونشو بهش نشون میداد معلوم بود ده بار کیرشو راست کرده بعد شام هم دوباره یکمی باهم حرف زدیم و سارون ویسکی را بازش کرد و شادی سه تا پیک اورد و دیگه تو هر موقعیتی شادی لای پاش جلوی چشم سارون باز میکرد و کس خوشگلشو نشونش میداد سارون هم دیگه خجالت نمیکشید و کیرشو میمالید دو سه تا پیک زدیم و رفتم سیستم صوتی را روشنش کردم یه اهنگ شاد و رقصی گذاشتم به #شادی گفتم عشقم پاشو یه قری برامون بده بهمون خوشبگذره اونم بلند شد و با اهنگ رقصید یکمی که رقصید گفت تنهایی که حال نمیده به سارون گفتم پاشو باهاش برقص تنهاش نزار اونم که منتظر اوکی من بود بلند شد و با شادی میرقصید و گاهی هم بغلش میکرد و دستشو به کمر و کون شادی میمالید یه اهنگو باهم رقصیدن اهنگ بعدی شروع شد دوباره دستای سارون رو کون زنم حرکت میکرد وقتی دیگه دید من چیزی بهش نمیگم سارون گفت فرهاد بهت تبریک میگم شادی جون واقعا خیلی خوشگل و خوش اندامه حرف نداره منم گفتم اره میدونم بعد سارون دامن شادی را کشید بالای کونش و راحت داشت لپ کونشو میمالید و یه جورایی داشت چنگش میزد و چشم به دستای سارون بود ولی غافل بودم که اون دوتا داشتن از هم لب میگرفتن

 
 
دستای سارون چاک کون زنمو از هم باز کرده بود داشت حال میکرد دیگه صدای اه کشیدن شادی داشت بلندتر میشد کیر سارون هم معلوم بود داره شلوارشو جر میده ، سارون برگشت بهم گفت فرهاد جون انگار شادی جون حالش خوب نیست منم گفتم اره ببریمش تو تخت سارون هم شادی رو برد تو تختمون و شادی هم که چشماش خمار شده بود وقتی خوابید رو تخت قشنگ پاهاشو از هم بازشون کرد کس ناز و خوشگلش جلوی منو و سارون بود سارون گفت وای عجب کس نازی داره منم گفتم قابلتو نداره سارون جون اونم گفت واقعا فرهاد ؟ گفتم اره راحت باش اونم دیگه هیچی نپرسید و افتاد رو کس زنم و داشت حسابی کسشو میلیسید و مک میزد شادی هم که داشت اه و اوخ میکرد و ناله میزد هی میگفت اخ جون بخور کسمو بخور کسمو جووووووننننن سارون همشو بخور وای خدا مرسی اخ جوننننننن وای کسمو بخور سارون هم دیگه امونش نمیداد و چنان کس شادی را میخورد که من حال کردم پاهای شادی را داده بود بالا بهم گفت پاهاشو نگه دار منم پای زنمو رو هوا نگه داشته بودم سارون هم از سوراخ کون شادی میلیسید تا چوچولش و زبونشو تا جایی که میتونست میکرد تو کس زنم هی جفتیشون جون جون میگفتن هفت هشت دقیقه ای کس و کونشو لیسید بعد بلند شد لخت شد وقتی کیرشو دراورد وای چه کیری میدیدم از اون کیرهای کلفت و گوشتی و فکر کنم یه ۱۸ یا ۱۹ سانتی میشد با کیر خودم مقایسه اش کردم چون کیر من ۱۵ سانته ولی کیر سارون هم کلفتتر بود هم بلندتر ختنه هم نشده بود اون پوست دور کله کیرش بود که یه مقداری بخاطری شقی رفته بود عقب هیکلشم که واقعا حرف نداشت چهارشونه عضله ای و یکمی هم پشمالو نشست جلوی کس شادی کله کیرشو میکشید لای کس زنم شادی هم ناله میزد دستش رو کسش و رو کیر سارون بود هی لای کسش بالا و پایین میکرد بعد بهم گفت اجازه هست فرهاد جون ؟ گفت اختیار داری سارون جون، اونم پاهای خوشگل زنمو گرفت تو بغلش و کیرشو کرد تو کس زنم وای اون لحظه که میلیونها بار تو خیالم تجسمش میکردم و لذت میبردم داشت جلوی چشمم واقعی دیده میشد دیگه تو حس و حال خودم نبودم همش صدای اه کشیدن شادی را میشنیدم که میگفت اخ وای جون بکن فدات بشم قربونت بشم وای کسمو جرش دادی وای بزن بزن بزن سارون هم داشت سنگین تو کس زنم تلمبه میزد و ازش لب میگرفت قشنگ شاهد گائیده شدن کس خوشگلی که مال من بود و داشت کیر دیگه ای میگائیدش بودم کیرم تو دستم بود شادی با همون اه کشیدناش بهم گفت عشقم کیرتو بیار میخام بخورمش منم رفتم کیرمو گذاشتم تو دهنم زنم ولی همش نگاهم به کسش بود که چه کیری داره توش عقب و جلو میشه سارون گفت خوشت میاد فرهاد جون؟ دستمو بردم رو کس زنم که خیس خالی بود کیر سارونم که از اب کس زنم خیس بود انگشتمو دور کیر سارون حلقه کردم گفتم جوووووونننن چقدر کلفت کیرت سارون جون وای کس زنم حسابی گائیده شد اونم خندید و گفت دمت گرمه بخدا تا حالا زنه به این خوشگلی نکرده بودم منم گفتم نوش جونت سارون جون هی تلمبه میزد شادی هم یا اخ و اوخ میکرد و میگفت جون محکمتر بزن وای کسم اخ کسم یا کیرمنو میخورد بعد سارون گفت داگی بشین شادی هم سریع کس و کونشو مدل داگی قمبل کرد سارون هی میگفت وای بخدا حرف نداری شادی جونم هی از پشت کس و کونشو میلیسید منم نشستم جلو شادی تا کیرمو ساک بزنه بعد سارون کرد تو کسش و محکم میگائید و شادی هم جیغ و اه وناله میکرد با کیر من جق میزد و ازم پرسید دوست داری فرهاد جون؟ ببین دوستتو اوردی داره کسمو میگاد خوشت میاد‌؟ اره؟ منم میگفتم اره خوشم میاد جون بهش کس بده جنده ، تو جنده سارونی داره میگادت اونم جیغ میزد میگفت بکنم بکنم وای کیر میخام کیر میخام سارونم مثل اسب تلمبه میزد تا اینکه بلاخره داشت ارضا میشد که کشید بیرون ابش کل کمر و موهای شادی را خیس کرد نمیدونم چطور ولی خیلی اب داشت چهار پنج بار ابش پرتاب شد رو کمر زنم و رو کونش و همه جا ابشو ریخته بود و داشت کله کیرشو میمالید به #سوراخ کون شادی ولی معلوم خیلی خسته شدن

 
 
هردوشون افتادن رو تخت کنار هم دراز کشیدن منم رفتم اشپزخونه از قبل مواد #معجون را اماده کرده بودم دو تا لیوان معجون درست کردم براشون بردم دیدم شادی تو بغل سارون و دارن باهم لب بازی میکنند و دست سارون لای کس زنمه و داره انگشتش میکنه ، منو دیدن که براشون معجون درست کردم بلند شدن و ازم تشکر کردن لیوانشو و خالی کردن سارون بازم ازم تشکر کرد که گذاشتم زنمو بکنه گفتم دوست دارم تا صبح حسابی به شادی جون حال بدی اونم گفت از خدامه فرهاد جون فقط بگو ببینم شادی جون کون میده گفتم از خودش بپرس چرا از من میپرسی رو کرد به شادی گفت عزیزم کونت فوق العاده خوشگل و خوردنی و کردنی دوست دارم از کون بکنمت اجازه میدی ؟ شادی هم گفت اگر زیاد اذیت نشم باشه دوست دارم به تو هم خیلی خیلی خوشبگذره ولی باید به کسم بیشتر حال بدیا سارونم گفت من نوکرت هم هستم بعد شادی کیر سارون را براش ساک زد تا دوباره بیدارش کرد وقتی کیرش خواب بود کله کیرش رفته بود تو اون پوستش و شادی هی میگفت وای جون قربون کیرت بشم فدای کیرت بشم میخام کیرت مال من باشه هی کیر سارون را میلیسید و مک میزد با ساک زدنهاش کله کیرشو میاورد بیرون و میرفت تو خیلی صحنه جالبی بود دیگه کیرشو شق کرد سارونو خوابوند رو تخت رفت رو کیرش و اونو با کسش تنظیم کرد نشست رو کیرش وای خیلی حال میکردم از اینکه زنم جلوی چشم مثل جنده ها حال میداد. رو کیر کلفت سارون بالا و پایین میکرد و کسشو میکوبید رو کیرش سارون هم داشت با پستونهای خوشگلش بازی میکرد میچلوندشون منم گوشیمو برداشتم از بین پاهاشون از کس زنم و کیرسارون فیلم میگرفتم از کمر زدنهای زنم رو کیر سارون فیلم میگرفتم اونام که تو حس و حال خودشون بودن.سارون چاک کون شادی را بازش کرده بود و داشت تو سوراخ کونش انگشت میکرد گاهی شادی خسته میشد و سارون از زیر تو کسش تلمبه میزد بعد شادی کونشو کرد طرف سارون و دوباره شروع کرد کس دادن و توی دوربین گوشی نگاه میکرد و اه و ناله میکرد منم گوشیو دادم به سارون که از کس و کونش فیلم بگیره واقعا داشتم بینهایت لذت میبردم کیرمو گذاشتم تو دهن شادی تا برام ساک بزنه سارونم با یه دستش فیلم میگرفت منم چاک کون شادی را براش باز کردم اونم انگشتشو تف مالی کرد بعدم کرد تو کون زنم هی جون جون میگفت من دیگه طاقت نیاوردم و ابم اومد و ریختم تو دهن شادی ولی شادی که شهوتش هزار برابر شده بود همه ابمو قورت داد بازم ول کنه کیرم نبود و مک میزد رو کیر سارون کس میداد دیگه سارون هم داشت ابش میومد که گفت شادی شادی ابم ابم ابم داره میاد ولی شادی هی تلمبه میزد رو کیرش و درش نمیاورد تا اینکه بلاخره سارون ارضا شدو و ابشو تو کس شادی ریخت وقتی سارون ابش اومد شادی هم دیگه تلمبه نزد و کسشو رو کیر سارون همونجا نگه داشت هر سه مون به طرز فوق العاده ای ارضا شده بودیم من که کنار تخت افتادم اون دوتا هم نا نداشتم سارون شادی را بغلش کرد خوابوندش رو تخت و گرفتش تو بغلش نگاهشون کردم انگار سارون شوهر زنم بود همچین جفتشون توی بغل هم خوابیده بودن که انگار اصلا من وجود نداشتم منم کنار تخت یکمی خوابیدم تا دوباره براشون معجون درست کردم
 
 
دیگه ساعت ۲ شب شده بود دوبار کس زنمو گائیده بود که یه بارش خود شادی تصمیم گرفته بود اب دوست پسرشو تو کسش بریزه بعد از سری دوم سکسمون سه تایی لخت نشستیم و گفتیم وخندیدیم یک ساعتی استراحت کردیم هر کدوم دوتا لیوان معجون خوردیم تا جون بگیریم بعد دوباره شادی دست سارونو گرفت برد تو اتاق خوابمون و عشق بازی و لب و بازی که بعد هم ۶۹ خوابیدن سارون زیر خوابید شادی هم برعکس رو خوابید سارون کس و کون زنمو میخورد شادی هم اون کیر بی نظیر را میکرد تو دهنش و هی قربون صدقه کیر سارون میرفت سارون هم هی تو کون زنم انگشت میکرد تا کمی بازش کنه بتونه کونشو بگاد خوب که لذت بردن شادی گفت عشقم برو برای سارون وازلین بیار میخاد از کونم بکندتم منم از کشو #وازلین دادم به سارون اونم تشکر کرد ازم پرسید ببینم تا حالا از کون کردی شادی را ؟ گفتم اره کردمش ولی کیر تو کجا و کیر من کجا ، گفت دیگه باید ببخشید اگر کون زنت و گشادش میکنم شادی هم #قمبل کرده بود برای سارون هی کونشو قر میداد جلوی ما دوتا سارون ام از وازلین مالید دور سوراخ کون زنم و با انگشتش توشو هم چربش کرد گفت حاضری عزیزم؟ شادی هم گفت اره عشقم بیا بکن تو کونم که کونمم هوس کیرتو کرده سارون نیم خیز پشت کون شادی وایساد و کله کیرشو که چرب بود کرد تو کون شادی بیچاره شادی از درد جیغش رفت هوا داشت تشکو چنگ میزد به سارون گفت وای لعنتی کیرت خیلی کلفته دارم میمیرم توروخدا درش بیار درش بیار ولی سارون کیرشو هی کرد تو کونش تا اینکه تا بیخ تو کون زنم بود شادی داشت از درد به خودش میپیچید ولی دیگه کیر کلفشو وارد کونش کرده بود برای یکی دو دقیقه کاری نکرد تا کونش ول کنه سارون میگفت وای چقدر تنگه کونت کیرمو داره مک میزنه بعد اروم اروم شروع کرد تلمبه زدن اولش بازم درد داشت ولی بعد از چند دقیقه تحمل دردش شادی هم داشت لذت میبرد از کون دادن به یه کیر گردن کلفت هی میگفت جون کونمو بگا اخ وای بکن کونمو جون جون اخ جوننننننن اه وای سارون هم اخ و اوخ میکرد و کون زنمو میگائید کلفتی کیرش مثل یه خیار سالادی متوسط هست نمیدون چند سانت بگم ؟ پهنای کیرش فکر کنم شش یا هفت شایدم کمتر بشه هرچی هست که خیلی کلفت هست چند دقیقه داشت تو کونش تلمبه میزد من گفتم شادی میخام بکنم تو کست اونم گفت باشه بیا بکن تو کسم سارون کشید بیرون من خوابیدم زیر شادی و شادی کیرمو کرد تو کسش یه اخ جوووووننننیییی گفت خوابید روم سارون هم لای کونشو باز کرد کیرشو به زور کرد تو کونش شادی بازم از درد کس و کونش جیغ میزد سارون هم تو کونش تلمبه میزد شادی هی داد میزد وای گائیدینم گائیدینم اخ وای کونم اخ کسم دارم جر میخورم منم به زور از زیر تو کسش تلمبه میزدم رفت و امد کیر سارون را تو کونش حس میکردم واقعا رسما زنمو گائیدیمش منکه اینقدر برام هیجان انگیز بود که خیلی طول نکشید ابمو تو کسش ریختم ولی سارون همچنان داشت تو کونش میزد کیرم تو کسش کم کم داشت شل میشد و دراومد

 
 
شادی هی بهم لب میداد منم سینه هاشو میخوردم و قربون صدقه اش میرفتم تا اینکه بلاخره نعره های سارون هم دراومد و محکم میکوبید تو کون زنم کیرشو تا ته فرو کرده بود و ابشو تو کونش خالی کرد و افتاد رو شادی. شادی بیچاره خیلی بهم ریخته شده بود بدنش خیس عرق بود همه اتاق بوی تند سکس میداد بوی اب کس بوی منی بوی عرق سه ادم ولی همش برام هیجان انگیز بود دیگه ساعت ۴ صبح شده بود سارون رفت دستشویی و خودشو تر تمیز کرد از من خیلی خیلی تشکر کرد بخاطر این دعوت فوق العاده، میخاست از شادی هم تشکر کنه که شادی از فرط خستگی زیاد بیهوش تو تخت خوابیده بود من گفتم بمون هوا روشن بشه شادی هم بیدار بشه بعد برو گفت نه دیگه واقعا خیلی خیلی ازتون ممنونم نمیدونم باید چی بگم گفتم چیزی نمیخاد بگی سارون جون ماهم ازت ممنونیم فقط این موضوع بین خودمون بمونه باشه ؟اونم گفت حتما حتما همینطوره نگران نباش ،بعد من گفتم با شادی صحبت میکنم اگر راضی بود که بازم برنامه داشته باشیم بهت خبر میدم اونم گفت اوکی اوکی هرجوری شما و شادی جون بخواهید فقط دوست داشتم قبل رفتنم ازش خداحافظی کنم که اونم خوابش برده گفتم اره واقعا خسته شد اخه هیچ وقت سکس ما اینقدر طولانی نمیشد سارون گفت اجازه هست ببینمش اخه واقعا خیلی خوشگله گفتم اشکالی نداره برو ببینش سارون رفت تو اتاق و کنار شادی نشست و همه جای بدنشو غرق بوسه کرد اروم پیشونیشو بوسید و گفت خداحافظ شادی جونم و اومد بیرون و با منم خداحافظی کرد و رفت. بعد از اون سکس اولمون با سارون انگار شادی هم دلش برای سارون تنگ شده بود که بازم دو هفته بعد دعوتش کردیم اومد و سر از پا نمیشناخت از بس که خوشحال شده بود دوباره سکس خفن دیگه ای باهم کردیم شادی دیگه دلش میخاست هر هفته با سارون سکس داشته باشه بعد از مدتی هم شادی از سارون خواسته بود تا یکی از دوستاش که کیرش مثل سارون کلفت باشه بیاره و به جفتشون کس و کون بده ، سارون هم یکی از دوستاشو اورد و دوتایی کس و کون زنمو برام جر میدادن .
 
 
 
نوشته: فرهاد

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *