این داستان تقدیم به شما

سلام خدمت دوستان من حسینم 33 سالمه خانمم پریسا30سالشه 5ساله ازدواج کردیم برادرزنمم 43 سالشه 3 تادختر داره…
 
دو سال پیش خونه برادرزنم بودیم خانمم صدام زد توی اتاق دیدم کنار نگار برادرزاده بزرگش نشسته نگار واقعا خوشگله مخصوصا با ارایش اون موقع 16سالش بود دیدم سرش پایین گفت نگار مزاحم داره و میترسه به باباش بگه ی کاریش بکن من گفتم شماره اش رو بده زنگ زدم جواب نداد گفتم نگران نباش چند ساعت بعد پیام داد و جواب خودمو پسرعموی پسرنگار جا زدم گفتم قانعش کردم من قصدم ازدواجه بعد کلی پیام دادن گفت ما که سیر کردیم توهم حالشو ببر گفتم دورغ میگی چندتا عکس از کون نگار واسم فرستاد توله سگ عجب کونی داشت بعدشروع کردم به تهدید کردنش و کلی ترسوندمش اون رفت رد کارش. دنبال موقعیت بودم که مخ نگار رو بزنم ی روز خانمم حمام بود نگار زنگ زد شماره اشو ور داشتم چند روز بعدش پیام دادم کلی تشکر کرد گفتم میخوام ببینمت نه میاورد تلگرام عکسشو فرستادم دیدم رام شد و گفت به بابام که نگفتی گفتم نبینمت میگم گفت خبرم کن تا قبل باشگاهمو بینمت.مکانم جور بود ی خونه کلنگی رو کرده بودم انبار .برنامه چیدیم ساعت 3 دم باشگاه سوارش کردم گفتم بریم ی کمی تاب بخوریم رفتیم ی جای خلوت اول کل ماجرا رو ازش پرسیدم

 
گفت دختر خاله ام از سه سال پیش با مسائل جنسی اشنام کرد بعدش باهم لز داشتیم کم کم انگشت میکردیم توی کون هم و بعدش ماژیک واخرشم خیار گفت ی مدت خبر ازش نبود فهمیدم دوست پسر داره ی روز زنگ زد رفتم خونشون باهم لز کردیم اخر کار دوست پسرش از اتاق اومد بیرون و بزور بهم تجاوز کرد. بهش پیشنهاد دادم اول قبول نمیکرد وقتی تهدیدش کردم رام شد گفت نمیتونم جای بیام تو ماشین ساک میزنم قول دادم هواشو داشته باشم بردمش انبار کیف کوچیک رو باخودم بردم ی کمی دستمالیش کردم دیدم اون حشری تر لبشو بوسیدم مانتوش رو دراوردم سینه های متوسطی داشت ولی سفت بودن حسابی خوردمشون پاشدم لخت که شدم کیرمو با تعجب نگاه میکرد گفت میترسم نمیدم گفتم تو برام ساک بزن من کوستو میخورم با اکراه قبول کرد با اون سن کمش خوب ساک میزد حسابی خورد خوابندمش افتادم بجون کسش و میخوردم سوراخ کونشو کرم مالیدم و انگشتش میکردم معلوم بود چند بار داده ولی کیر مردونه نخورده بود دمر خوابندمش و کیرمو دم سوراخش کشیدم فشار دادم نمیرفت تو حسابی کرم زدم فشار دادم سرش رفت داخل زد زیر گریه ارومش کردم ی ده دقیقه زمان برد تا کامل بکنمش تو کونش اروم اروم تو کونش تلمبه زدم کیرم میکشیدم بیرون سوراخ کونش کشیده میشد اینقدر تنگ بود چند حالت عوض کردیم تمام ابمو تو کونش خالی کردم حالم که جا اومد کوسشو خوردم تا دوباره ارضا شد موقع برگشتن ی مقداری پول تو کارتش ریختم از دلش در اوردم براش سنگ تموم میذاشتم اونم بهم نه نمیگفت

 
ی سال زن دومم بود تقریبا هفته یکبار کونشو میکردم با هم برای دختر خاله اش حمیده برنامه چیدیم و دعوتش کرد خونه وقتی لخت بودن رفتم داخل ترسیده بود نگار رو فرستادم لباسشو پوشید دست کشیدم به کوس وکونش ی کمی سینه هاشو خوردم حسابی برام ساک زد وقتی خوابندمش کونشو بکنم گفت اوپنم کردم تو کسش تنگ بود واسه من حسابی کردمش ابمو ریختم تو دهنش خورد شماره شو گرفته هنوز همه حمیده رو گاهی میکنم نگاربرادرزاده خانمم نامزد کرده و فعلا سکس بااون تعطیله و تابستون عروسیشه ازش قول ی کس توپول بعد عروسیش گرفتم باشوهر منگلی که گیرش اومده فک کنم حالا حالاها نگار جون رو سوارمیشم ….

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *