داستان سکسی تقدیم به شما
سلام دوستان
اسمم سیناس. مینا مستعارمه ۲۳ ساله عاشق جوراب زنونه
زنونه پوشی من از جایی شروع شد که علاقه زیادی به پای دخترا و خانوما داشتم از بچگی به هر نحوی که میشد سعی میکردم به پای دختر های فامیل مخصوصا دختر خاله ام که از من ۵.۶ سالی بزرگ تر بود پاهای سفید و گوشتی داشت دست بزنم یا پاشو با بدنم لمس کنم لذت میبردم از این کار یه حس خوبی بهم میداد تا اینکه به بهونه های مختلف به پاهای دختر خالم نزدیک شدم اونم تا حدودی فهمیده بود و این حس منو بیشتر تحریک میکرد چون حس میکردم اونم اذت میبره دختر خالم جوراب زنونه نازک رنگ پا میپوشید من اوایل دست میزدم به پاش فقط بعد ها دست زدن تبدیل شد به ماساژ دادن که اونم لذت میبرد و دائما پاهاشو در اختیار من میذاشت.دختر خالم مدت بعد ازدواج کرد و دیگه این لذت از من گرفته شد…
از اینجا به بعد داستان زنونه پوشی من شروع شد تو سن ۲۰ سالگی شروع کردم به پوشیدن جوراب زنونه تو تنهایام با خودم حال میکردم دست به سوراخم میزنم تحریک میشدم با خیار یا هر وسیله دیگه سعی میکردم خودم و ارضا کنم یواش یواش حس کردم که من با این کار ارضا نمیشم نیاز به کسی دارم.شروع کردم به خریدن لباس زنونه جورابای ساق بلند شیشه مشکی عاشقشم شورت و سوتین …
هر روز زیر لباس ها میپوشیدم بیرون میرفتم تا این که با سایتی اشنا شدم که اونجا یکی از هم شهری هامون که مرد ۵۰ ساله به اسم علی بود اشنا شدم علی مجرد بود خانومش ازش تلاق گرفته بود و چند وقتی بود با هم در ارتباط بودیم و حرف میزدیم علی راننده تریلی بین جاده ای بود یروزی که علی از سرویس تازه اومده بود به من گفت که برم خونش منم استرس تمون وجودمو گرفته بود اولین بار بود که قرار گذشته بودم برم برلی سکس با کسی که نمشناختم دوستان زنونه پوش یا مفعول میدونن چی میگم.دل زدم به دریا اینقدر حشری شده بودم دیگه به چیزی فکر نمیکردم.سری جوراب مشکی شیشه پوشیدم با شورت جلو باز توری یه بالا تنه زنونه تنم کردم و از روش لباسای خودمو پوشیدم کفش پاشنه بلند مامانم برداشتم یه تاکسی گرفتم حرکت کردم تو مسیر فقط به لباس تنم فکر میکردم حشری میشدم و دلم بیشتر میخواست که علی و ببینم
…بعد از مدتی رسیدم به جلو در خونه علی …
یه واحد اپارتمان تو مجتمع بود که خیالم راحت شد اتفاقی بیوفته داد و فریاد میکنم.تا رسیدم علی و دیدم یکم اروم شدم علی چهره خندون و موجهی داشت ارازل نبود.رفتم داخل با خجالت نشستم رو یه مبل علی اومد داخل پذیرایی کرد و منم دل تو دلم نبود فقط دلم میخواست زود شروع کنیم.ازش پرسیدم اتاق کجاست من عجله دارن باید زود برم علی اتاق نشون داد و گفتم اگه مشکلی نیست بیرون باش تا من صدات کنم اونم قبول کرد و من لباس های خودمو در اوردم و کفش پا زدم علی و صدا کردم علی که وارد اتاق شد لحظه ای هنگ کرد و گفت تا حالا پسر تو این لباسا ندیدم…
ازش خواستم که لباسشو در بیاره و بیاد رو تخت اونم از خدا خواسته سری لخت شد و اومد رو تخت دراز کشید گفتن من در اختیار توام.کیر سایه و کوتاه ولی کلفتی داشت به گفته خودش ۲ماهی بود که تو جاده بوده و سکسی نداشته بدونه بوس و لب رفت سمت پاهام.پاهامو بلند کرد و سوراخمو انگشت کشید من از شدت شهوت اب از کیرم بیرون میزدو صدا میلرزید و چشام خمار شده بود فقط دوس داشتم سری منو بکنه بهش گفتن بکن اونم چشمی گفت و شروع کرد به چرب کردن سوراخم و کیرش من تو اوج لذت بودم کاملا حس میکردم زنم و داشتن حال میکردم پاهامو گذاشت رو شونش وقتی پاهامو تو جوراب و کفش رو شونه های علی دیدم نا خدا گاه دلم هوری ریخت و حسه عجیبی تموم بدنم گرفت علی اروم کیرشو جلوی سوراخم با حوصله داشت تنظیم میکرد با فشارای کوچیک حول میداد داخل منم تو اوج لذت چشمامو بسته بودم و داشتم لذت میبردم تا این که حس درد اومد چشامو باز کردم علی گفت کم مونده تحمل کنم از لذت که داشتم میبردم باز چشامو بستم و دیدم علی شروع به تلمبه زدن کرد با سرعت کم حس سوزش لذت بخشی داشتم دوس داشتم با سرعت تلمبه بزنه ازش خواستم محکم تر بکنه و اونم شروع کرد به تلمبه زدن محکم تخماش میخورد به بدنم حال میکرد بعد چند دقیقه ناله های ارومی کردم باور نمیکردم یه همچین لذتی داشته باشه یا ناله های من ناله های علی شروع شد بعد مدتی تلمبه زدن ارضا شد و ریخت داخل کونم…
انقدر از کیرم اب ریخته بود بیرون روی شکمم خیس بود
علی بیحال افتاد روی تخت و من رفتن خودمو شستم و اماده شدم رفتم خونه … ادامه دارد
طولانی شد
نوشته: مینا
نوشته های مرتبط:
جادوگر شهر اُز
زنونه پوشی و شب عروس شدن آرمین
کون دادنم با زنونه پوشی در مغازه تعمیرگاه چرخ خیاطی
زنونه پوشی و یکی از سکس های داغ آرمین (۲)
زنونه پوشی و یکی از سکس های داغ آرمین
کون دادن بخاطر زنونه پوشی
زنونه پوشی برای مهدی و ابی جون
بخاطر علاقه زیاد به زنونه پوشی کونی شدم
شروع زنونه پوشی
زنونه پوشی برای وحید
زنونه پوشی برای پنج نفر
زنونه پوشی سامیار
زنونه پوشی پویا
زنونه پوشی من و کردن کونم
زنونه پوشی من وخفت شدنم
زنونه پوشی يا جندگی
زنونه پوشی من واولین سکسم با آرمان
زنونه پوشی رامین (۳)
زنونه پوشی رامین (۲)
زنونه پوشی رامین
زن پوشی در عید
زنپوشی من تنها…(۱)
حالی که از زن پوشی بردم (۱)
زن پوشی برای رفیقم بعد از مستی
داستان زنانه پوشی من
چشم پوشی 1
چشم پوشی 8 (قسمت آخر)
چشم پوشی 7
چشم پوشی 2
چشم پوشی 5
چشم پوشی 3
چشم پوشی 4
چشم پوشی 6
زندگی یه زنونه پوش (۱)
زنونه پوش شدم
شورت زنونه توری
سکس با لباس زنونه
سکس توی آرایشگاه زنونه
زنونه پوش و مطیع
گاییده شدنم در لباس زنونه
افتتاح کون نازم در لباس زنونه
جوراب زنونه كونيم كرد
سامان زنونه پوش
بهترین لذت زنونه پوش
یه گی با جوراب زنونه
شروع زنونه پوشیم
شرت زنونه (۱)
استخر زنونه
کون زنونه ی من (۱)
منصور و کون من و لباس زنونه
زنونه پوش در مسافر خانه
زنونه پوش و پیمان بدنساز
خاطره زنونه پوش
زنونه پوشیدن زندگیم رو عوض کرد
زنونه پوش و رضا دربون پارک
بدن زنونه من و کیر کلفت رضا
اولین باری که زنونه پوش شدم
چگونه کونی و زنونه پوش شدم
چطور زنونه پوش شدم (2)
چطور زنونه پوش شدم (1)
من زنونه پوش کونی
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید