این داستان تقدیم به شما
شش سالم بود که اولین رابطه جنسی تجربه کردم به این صورت که پسر همسایه که شاید بیست ساله بود به بهانه نشون دادن کبوتر منو برد خونه شون و یواش یواش شروع کرد به ور رفتن با من!
انگشتم میکرد و کونم می مالید و من حالیم نبود که یکدفعه شلوارم کشید پایین و سعی کرد کیر گنده شو جا کنه!
احساس ترس کردم و شروع کردم داد و بیداد. وقتی دید سوراخم تنگ تر و کوچک تر از این حرفهاست بیخیال تو کردن شد و منو از پشت بغل کرد و بلند کرد و تو اغوشش گرفت و شروع کرد لاپایی زدن!
بیشتر وحشت کردم وقتی یک چیز سفت و داغ لای پام جلو عقب میشد و به شدت گریه میکردم!ولی اون دهنم گرفته بود تا صدام بیرون نره و شهوت از خود بیخودش کرده بود و من با اون جثه کوچکم توی بغل اون هیکل کاری ازم برنمیومد که یکدفعه نفس های بلندی کشید و لای پام خالی کرد.هنوز بعد از سالها اون ترس و ناامنی تو وجودم هست که کاری با من شد که نمی فهمیدم چی هست اما ترسناک بود!بعدش کونم با دستمال پاک کرد و شلوارم کشید بالا و تهدید کرد به کسی چیزی نگم و منو فرستاد بیرون!
نمیدونستم چه عملی با من شده ولی با گریه پیش مادرم رفتم و با زبان کودکانه گفتم چه اتفاقی افتاده و مادرم رفت و به شدت اونها رو دعوا کرد و وقتی برگشت منو هم دعوا کرد ?
سالها گذشت و اون یارو دیگه کاری باهام نداشت فقط هر وقت منو میدید اخم میکرد تا سن حدودهای بلوغ شاید ۱۵ ساله بودم که با اون خاطره کودکی خودم و چیزهایی که از دوستام شنیده بودم دوست داشتم یک کیر واقعی ادم بزرگسال ببینم!
چون خودم که کیر نبود یه دودول کوچولو بود . یک دیوانه خیلی بی ازار توی محل ما بود که در واقع دیوانه به اون معنی نبود لال بود و خیلی خوش هیکل و سکسی بود توی نظر من ! چهره ش مردونه و کمی خشن بود و ته سبیل و ریشش خیلی برام خوشایند بود شاید اون موقع یه ۵ سالی ازم بزرکتر بود و خانواده ش زیاد کاری به کارش نداشتند فقط میومد بیرون و بچه ها سربه سرش میگذاشتند و بزرگترها از دلسوزی پولی بهش می دادند اسمش علیرضا دیوونه بود
همیشه با شلوار کردی بیرون بود و از برجستگی کیرش معلوم بود کیر درشتی داره و منم کنجکاو بودم ببینم .
یه ظهر تابستون که توی کوچه پرنده پر نمی زد دیدم داره رد میشه صداش کردم و اون برگشت بهش گفتم علیرضا اگه کیرت بهم نشون بدی ۱۰۰ تومن بهت میدم اومد جلو و با همون اصوات و اشاره دست و سر حالیم کرد اول پولو بده! خنده م گرفته بود چی دیوونه عاقلی
پولو دادم و فوری کشید پایین وای شورت پاش نبود ولی کیرش با اینکه خوابیده بود چقدر گنده و خوش تراش بود کمی پشم داشت ولی فوق العاده بود!
اون روز گذشت و من چند بار با یاد کیرش جق زدم و دوست داشتم بهش بدم چون مطمئن بودم هیشکی نمیفهمه چون اون به کسی نمی گفت و کسی هم باور نمیکرد!
چند روز بعد که تو کوچه دیدمش صداش کردم علیرضا بیا اینجا و گفتم میخوای بازم بهت پول بدم؟
اشاره کرد بده گفتم بیا بریم بردمش تو زیرزمین و در بستم و برق روشن کردم و گفتم کیرت ببینم وقتی کشید پایین با دستی لرزان و با استرس کیر گنده شو گرفتم و شروع کردم به مالش ! اونم خوشش اومده بود و لبخند میزد . مدتی نگذشت که کیرش راست شد و من هم شلوارم در آوردم . کیر من در مقایسه با اون هسته خرما هم نبود ?
بهرحال خیلی شهوتی شده بودم بهش گفتم دراز بکشه رو زمین و نشستم رو کیرش .تماس اون گوشت داغ و سفت خیلی بهم حال میداد .بلند شدم و یک تف گنده سر کیرش انداختم و سوراخ خودم هم تفی کردم و به علیرضا گفتم پاشو
اون قدش خیلی ازم بلندتر بود یه دستم تکیه دادم به دیوار و با دست دیگه م کیرش سعی کردم بکنم تو کونم سخت بود ولی اونم خوشش اومده بود فکر کنم اولین کونی بود که میکرد چون بعدها که سوال کردم جلق میزده ولی کون پیش نیومده بوده بکنه! بهرحال یکهو با یک فشار همشو هل داد تو ! چشام سیاهی رفت و از شدت درد هلش دادم عقب ! داشت اشکم در میومد! بیشتر تف زدم به کیرش و گفتم علیرضا یواش میفهمی یواش !
دوباره خودم کیرشو تنظیم کردم و اون دوباره به شدت فشار داد تو ولی دردش کمتر بود من توی بغل و سینه های پهنش گم شده بودم و فقط ناله ها و شلپ شلپ برخورد خایه هاش به کونم به گوش می رسید. خیلی لذت میبردم انگار کیرش میخواست از نافم بزنه بیرون
زمان زیادی نگذشت که آب داغش پاشیده شد تو کونم
۲۰۰ تومن بهش دادم و سریع جمع و جور کردم و فرستادم ش بیرون
از اون موقع به مردهای زیادی کون دادم که فقط کسایی انتخاب میکردم که درشت هیکل و چهره کمی تا قسمتی خشن داشته باشند و توی سکس مهربون نباشند و حالت تجاوز باشه که فکر میکنم علت اصلی اون اتفاقی هست که در کودکی برام افتاد که بالا توضیح دادم
خیلی وقتها حس خوبی ندارم وقتی ازم بعنوان یک کونی که باید ارضا جنسی اون ادمها جلب رضایت کنم یاد بشه اما منم اینطوری شدم و سرنوشتم این شده حتی یکشب یک آدم هیکلی منو برد خونه ش و مستم کرد و توی مستی بهم تجاوز کرد که اون لحظه فقط لذت بردم اما نصف شب که با درد شدیدی تو سوراخم بیدار شدم
خیلی وقتها یک اتفاق کوچک در دوران کودکی میتونه تمام بزرگسالی تحت الشعاع قرار بده
نوشته: مهدی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید