این داستان تقدیم به شما

چند سالی می‌شود ازدواج کرده ام، اما همیشه یه چشمم روی خواهر زنم بود که به سن جوانی می‌رسید، چشماش و لبهاش خیلی حشری بود، هر وقت به چشمش نگاه میکردم دیوانه میشدم، هر وقت با زنم سکس میکردم چشمام را می‌بستم به خیال اینکه دارم خواهر زنم را میکنم، خلاصه بعد از مدتی خواستگاری برای او آمد و ازدواج کرد و به خونه شوهرش رفت، اما بوسیدن و گاییدن او هر وقت در ذهن من بود، او هم می‌دانست که من مشتاق بوسیدن او هستم، خلاصه هر وقت سکس با زنم میکردم حرف سکس ضربدری را با او در میان می‌گذاشتم بخاطر رسیدن به خواهر زنم، بعد از چند ماه تونستم زنم را راضی کنم که چهار نفری بدون اینکه کسی بدونه ماهی 2 بار با هم سکس گروهی انجام بدهیم، دنبال یک راه می‌گشتیم که چطوری با آنها درباره این موضوع با هم حرف بزنیم، من پیشنهاد این به زنم کردم از طریق وایبر لینک یک فیلم سکس ضربدری را برای او ارسال کند، قدم اول را به درستی برداشتیم و نتیجه داد، برای اینکه آنها دوتایی به این فیلم نگاه کرده بودند و خواهر زنم طلب یه لینک دیگه کرد که واقعا دیشب به آنها خوش گذشته…
 
خلاصه بعد از مدتی به این حد رسیدم که حرف سکس ضربدری را با هم ردبدل میکردیم، خلاصه بواسطه خواهرها به این اتفاق رسیدیم که در منزل ما دور هم جمع شویم و هر یک با زن اون یکی سکس کند، بعد از سالها به این آرزوم رسیدم، فکر میکردم پرواز میکنم، کیرم سفت و محکم شده بود، نتونستم خودم را کنترل کنم، دست خواهر زن را گرفتم و بردمش تو اتاق، لبم گذاشتم رو لبهاش تا تونستم لبش خوردم بعد گردنش و سینه های ناز و بزرگش و تا رسیدم پایین خواستم کسشو تو دهنم کنه، وای چقدر حال داشت، بعد درازش کردم و کیرم گذاشتم تو کسش، خلاصه هر چهارتامون صداهامون بلند شده بود،، بعد آنها هم آمدن پیش ما، اما من دست بردار خواهر زنم نبودم، اینقدر عاشقش بودم حتی حاضر بودم برای او هر کاری را انجام بدم، بوی کس و کیر در اتاق پر شده بود، صدای آه اوه تا صبح مشغول همدیگر بودیم، صبح آن روز اتفاق کردیم هفته دوبار سکس کنیم یا برای یک روز زنهای مان را عوض کنیم تا مردم شک نکنند.

 
نوشته: زلمای کیرزای

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *