داستان سکسی تقدیم به شما
–
صداي زنگ موبايل بود که از خواب بيدارم کرد.با چشماي بسته همين جور رو تخت دنبال گوشيم ميگشتم تا ببينم کدوم خري اين موقع زنگ ميزنه.
-الو;
-سلااام به عليرضا جونم
-تخمه سگ تويي;
-نه بابا پدرامم انگار اشتباه گرفتيا
-آخه من به تو چي بگم تو خواب نداري که صبح زنگ زدي;
-نه والا ديشب تاحالا اين قوم فاميل کل و هم ريختن خونمون نذاشتن بخوابيم که.
-عجب;چون تو نخوابيدي من بدبختم نبايد بخوابم!
-علي چقد زر ميزني;زنگ زدم بگم با چندتا از بچه ها ساعت قرار گذاشتيم سال جديد هم ديگرو ببينم همشونم تأکيد کردن تو باشي;مخصوصا پيمان.
-باشه پس حالا بذار بتمرگم ساعت هشت و نيم بيا دنبالم
-نوکره بابات غلام سيا ;ديگه چي;
-ببين پس من نميام;اصن حسشم نيست
-لعنت به شيطون;باشه سگ خور ميام.
-خب انگار حسم داره برميگرده پس فعلا
-باي توله سگ
گوشيو پرت کردم رو ميز و ولو شدم رو تخت تا يه چرتکي بزنم.
*********
-عليرضا بيا حداقل اين يه لقمه رو بخور بعد برو.
-چشم مادر گل;بده بياد
لقمه ي نون و پنير رو از مامان گرفتم و زدم بيرون.
-سلام پدرام چطوري داداش;سال جديدت مبارک
-سلام جيگره پدرام عيد توأم مبارک.
-خب حالا بزن بريم;راستي کجا قرار گذاشتين;
-همين پارک وسط ميدون خودمون.
-آها
***********
وقتي رسيديم همه بودن با تک تک احوال پرسي کردم و عيد رو تبريک گفتم و با پيمان رو يه نيمکت نشستم خيلي وقت بود نديده بودمش.
-خب بگو ببينم چيکارا ميکني;
-هيچي پيمان;درس و دانشگاهو از همين کس شعرا;تو چه خبر;کارت چيه;
-کار که به اون صورت ندارم اما پاره وقت تو يه شرکتي کار مي کنم.
-چه شرکتي هست حالا;
-شرکت کامپيوتري;غروبم قراره برم به افراد جديد آموزش بدم اگه بيکاري بگو بيام دنبالت ببرمت اونجارو نشونت بدم.
-آره بابا بيکارم حتما ميام.
-پس دور و ور ساعت ميام دنبالت
-حله..
يکي دو ساعته ديگه هم اونجا بوديم و با بچه ها از قديما گفتيمو خنديديم دمه ظهر هم پدرام منو رسوند خونه و خودش رفت.
بعد ناهار يه چرتي زدم و بعدش پا شدم رفتم حموم;حسابي شارژ بودم چون سارا قرار بود شب برگرده اينجا.دلم براش يه ذره شده بود.دلم طاقت نداد بالاخره گوشيو برداشتم و بهش زنگ زدم.
-سلااام علي
-سلام سارا گاو دلم برات تنگ شد پس کي مياي;
-گاو خودتي دل منم برات يه ذره شده امشب ديگه پيشتم.خب بگو ببينم من نيستم شيطوني که نمي کني;
-آخه اصن به تيپ من اين حرفا مياد;
-نخير به تيپ عممون مياد.
-اون که آره;عمه شيطوني داريم.
-چقد رو داري تو
-فدا بشم;من برم حموم قراره پيمان بياد دنبالم با هم بريم محل کارشو نشونم بده.
-باشه;پس مراقب خودت باش شب مي بينمت.
-خداحافظ عزيزم.
پريدم تو حموم تا سريع يه دوش بگيرم….نویسنده : (aliagh (azever…. نقل از : سایت انجمن سکسی کیر تو کس
نوشته های مرتبط:
ناقوس فراموشی (۳)
ناقوس فراموشی (۲)
ناقوس فراموشی (۱)
باغ فراموشی
مجالی برای فراموشی تن ها (۱)
سکس و فراموشی
سکس با مریم برای فراموشی گذشته
فراموشی 4
فراموشی 2
فراموشی 3
فراموشی 1
فراموشی 10
فراموشی 11
فراموشی 38
فراموشی 26
فراموشی 32
فراموشی 14
فراموشی 15
فراموشی 20
فراموشی 7
فراموشی 46
فراموشی 39
فراموشی 34
فراموشی 51
فراموشی 25
فراموشی 28
فراموشی 40
فراموشی 47
فراموشی 30
فراموشی 45
فراموشی 21
فراموشی 43
فراموشی 50
فراموشی 5
فراموشی 17
فراموشی 33
فراموشی 44
فراموشی 18
فراموشی 41
فراموشی 27
فراموشی 42
فراموشی 24
فراموشی 6
فراموشی 36
فراموشی 13
فراموشی 37
فراموشی 31
فراموشی 48
فراموشی 12
فراموشی 29
فراموشی 22
فراموشی 35
فراموشی 19
فراموشی 16
فراموشی 8
فراموشی 23
فراموشی 9
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید