این داستان تقدیم به شما
سلام
من فریبرزم پنجاه و سه سالمه و زن و بچه دارم ولی چند سال میشه که با چندین و چندتا خانم رابطه داشتم
این داستان میخوام اولین سکسی که با سمیرا داشتم رو بگم امیدوارم خوشتون بیاد
سمیرا پنجاه سالشه و با ما فامیل دورم میشه
یک روز جمعه همه فامیل رو دعوت کرده بودم ناهار تو باغم که سمیرا و شوهرش و دخترش هم بودن
خلاصه خیلی خوش گذشت جاتون خالی
بعد از ناهار رفتم به استخر سر بزنم ببینم ردیفه که بریم شنا که دیدم سمیرا کنار استخر ایستاده با اون کون گندش که همیشه تو فکرش بودم
باهم راجع به استخر صحبت کردیم و سمیرا گفت منم دوست دارم شنا کنم ولی پیش مردا نمیشه و تازه خانمت که عمرا اجازه بده
گفتم عزیزم تو بخوای کسی نمیتونه حرف بزنه
خلاصه کم کم مخشو زدم گفتم اگه خیلی دوست داری فردا باهم بیایم اینجا که کسی هم نیست
کمی من و من کرد و گفت باشه ولی به ی شرط
گفتم هر چی باشه قبول
گفت حتی فکر کونمو هم نکن، آخه من قبلا با یکی دیگه از زنای فامیل به اسم بنفشه سکس داشتم بهش گفته بودم که ی روز کون سمیرا رو میکنم اونم رفته بود به سمیرا گفته بود
خلاصه گفتم جووونم عشقم چشم
تا فردا نفهمیدم چطور گذشت خلاصه صبح رفتم دم درشون سوارش کردم مستقیم رفتیم باغ
تو راه دستم تو کوسش بود اونم کیرمنو گرفته بود
خیلی خوشش اومده بود از کیر کلفتم
بلافاصله که رسیدیم تو باغ لختش کردم شروع کردم به گاییدنش چنان میکردم که جیغ میزد فقط
اونروز سه دست کردمش بیچاره دیگه نمیتونست راه بره
بعدش خیلی باهم جور شدیم الان یک ساله که میکنمش
بالاخره کونش رو هم کردم که آرزوم بود
سمیرا یک هفته باهام قهر بود بخاطراینکه بی رحمانه کرده بودم
دوستان اگه دوست داشتید داستانم راجع به بنفشه رو هم مینویسم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید