این داستان تقدیم به شما
سلام به همه
این داستان نیست خاطرست
من پدرامم 26 ساله 4 سالی میشه ک ازدواج کردم اوایل زندگی همه چی اوکی بود تا اینکه متوجه گذشته تلخ همسرم شدم وقتی ازش خواستم ک همه چیزو واسم از گذشته تعریف کنه اولش انکار کرد و بعد با کلی دعوا و تهدید شروع به تعریف کرذ .
اسم همسرم پریساست
گفت که 3 سال با حامد نامی دوست بوده قبل اینکه با من ازدواج کنه و همه جور عشق و حال با اون کرده البته از پشت. من ک داشتم گذشته پریسا رو گوش میدادم دیوونه شده بودم و مخم داشت میترکید میخواستم بزنم بترکونم ولی دوس داشتم بازم واسم بگه شبا موقع سکس مجبورش میکردم واسم تعریف کنه تا ازش متنفر بشم ولی کم کم شرایط تغییر کرد و من راست میکردم با شنیدن گذشتش از سکس با حامد واسم میگفت از کیرم اب راه میفتاد کم کم متوجه شدم ک روش بیغیرت شدم و حال میکنم با اینکه تصور کنم پریسا داره گاییده میشه 2 سالی ک از زندگیمون گذشت شرایط تغییر کرد من گذشتشو مثلا فراموش کردمو البته با کلی مشاور رفتن زندگیمون خوب بود و الانم هست تا اینکه بهش گفتم فانتزی کاکولد دارم اولش بشدت مقاومت کرد ولی کم کم دلش خواست یعنی از اولش میخواست ولی روش نمیشد چند وقتی با داستان خوندنو تعریف کردن دوتایی سکس میکردیم تا اینکه هردو تصمیم به اجرا کردن این فانتزی گرفتیم ولی پریسا گفت من ضرب میخوام دوس دارم منم ببینم تو داری سکس میکنی با کس دیگه . دوماه توی اینستا گشتیم تا ی زوج خوب گیر اوردیم یکی دو بار باهم رفتیم بیرون تا بیشتر اشنا بشیم پسره از من بهتر بود ولی دختره به پریسا نمیرسید
پریسا خیلی خوش اندام و خوشکله قد 168 وزن 60 و ممه هایی در ابعاد 70 داره بالاخره تصمیم به ضرب گرفتیم شبی ک قرار شد بیان خونمون پسره دوستش و همسر دوستش رو هم اورده بود بعد از کلی مشروب خوردن پریسا راضی شد لباس لختی تنش کنه همه مست بودیم تا اینکه با کمال تعجب دیدم پریسا داره با یکی از خانما لز میکنه رفتن تو اتاق و منو شوهر اونم رفتیم تو اتاق 20 دقیقه ای درگیر لز بودن و ما هم داشتیم نگاه میکردیمو اب از لبو لوچمون داشت میریخت طی یک حرکت زیبا رفتم وسطشون و شروع کردم لب گرفتن از زن اون یارو ببخشید اگه اسم نمیبرم پریسا شروع کرد ساک زدن واسم منم لب میگرفتم دوست اون یارو اومد دید ما شروع کردیم به سکس ی دستی به کس و کون پریسا کشیدو رفت بیرون بعد فهمیدم ک ناراحت شدن ک اونارو نیاوردیم تو اتاق .سکسمون نیمه کاره به پایان رسید و اون شب خیلی بد گذشت ولی همون 30 دقیقه لذت بخش بود نمیدونم دوباره انجامش میدم یا نه من ک دوس دارم ولی زوج خوب کمه به امید روز های بهتر. این داستان واسه جقیا نبودا این ی خاطره همینجوری بود واسه کسایی ک اینجور داستانارو دنبال میکنن . سعی کنید وارد این فانتزیا نشید ولی اگه شدید حتما انجامش بدید صفا داره زیادم داره ولی باید اهلش باشی .
بدرود
نوشته: پدرام حشر خانی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید