این داستان تقدیم به شما
من کیارش هستم، 32 سالمه موی جو گندمی استیل ورزشی و تحصیل کرده هم هستم و تو کارم هم خدارو شکر خیلی موفقم و راستش آدم سرشناسیم و خیلی برای موقعیتم زحمت کشیدم و الانم همین کارو می کنم و هر روز در حال تلاش هستم. همیشه دنبال یه دختر بودم که باهاش فابریک بشم ولی نمی دونم چرا تا باهاشون سکس می کنم از چشمم می افتن و البته تا حالا دختری هم نبوده که باهاش دوست بشم که پرده داشته باشه. راستش موقع سکس همشون نشون میدن که چه جنده هایی هستن و چقدر دادن! قبلاش خودشونو یه جوری جا می زنن که بیا و ببین ولی موقع سکس که تحریکشون می کنم می بینم خیلی کار بلدن و به 17 روش مختلف میدن! و با زور زیاد می خوان واژن خودشونو تنگ کنن و ازم می پرسن که کیارش تنگه مگه نه؟؟ منم الکی می گم آره خیلییییییی! جالب اینه وقتی ازشون میپرسم میگم کیرم بزرگه میگن خوبه! این خوبه گفتن یعنی که ما کیرای خیلی بزرگتر دیدم ولی اینم خوبه(دمشون گرم که اینجا راستشو می گن).
سه ماه پیش با یه دختری که کارمند بود و واقعاً عاشقم بود دوست شدم و البته به یه واسطه ای منو دیده بود و بهم تو اینستا پیام داد و خلاصه منم بعد از مدت ها یه نفر به معنای دقیق کلمه به دلم نشت. دختر با محبت و نازی هستش و خوش صحبت! لاغر اندام قد بلند و بدن نسبتاً خوبی داره. من مجردی زندگی میکنم و بعد مدت کوتاهی اومد خونم و ما عشق بازی میکردیم مثل شیطنت و بوسه و بغل و با دستش کیرمو میگرفت و منم واسش با دستم می مالوندم و ارضاش می کردم. و دلیل این کس خل بازیای من هم این بود که اولین بار وقتی ازش پرسیدم گفت به جون کیارش من پرده دارم و منم خوشم اومده بود و گفتم دیگه این زن منه و با این همه سابقه درخشان گول خورده بودم!!! راستش من سکس از کون رو هم بدم میاد و عاشق کسم! دیگه خلاصه هر وقت میومد لخت کاملم نمیشدیم و چند باری آبمو رو کمرش و دست و پاش ریختم و واقعاً هم خودشو دوسش دارم هااا.
خلاصه همین 2 هفته پیش قرار سفر گذاشتیم بریم شمال و به بدبختی به خانوادش گفت می خواد ماموریت بره منم جمع و جور کردم و شب قبلش اومد خونه من که صبح زود از اونجا بریم. منم کیرم بد جوری شق شده بود و معلوم بود اونم به خاطر فاز سفر حشرش رفته رو هزار. خیر سرمون گفتیم زود بخوابیم که صبح زود پاشیم به ترافیک نخوریم که شروع کردیم به مالوندن همدیگه! دیدم بر خلاف دفعات قبلی به راحتی لخت شد و کسش خیس خیس بود. منم حال بددددددد که رفتم سرمو گذاشتم لای پاش شروع کردم به خوردن کسش دیدم حالش بده و مثل دفعه های قبلی که انگشتمو سمت سوراخ کسش می بردم خودشو می کشوند عقب و فاز اینایی که می ترسن پردشون پاره بشه رو می گرفت. منم چون شرم داشتم ازش با خنده گفتم نازنین کاش حداقل حلقوی ارتجاعی چیزی بودی!!(راستش چون فهمیدم الان سگ حشره گفتم بپرسم االان هر چی باشه راستشو میگه) که دیدم با یه لبخند کثیف گفت اگه باشم چی ؟ داشتم شاخ در میووردم ! کسی که توس این 20 باری که اومده پیش من و من هر وقت دست زدم به کسش ادای باکره ها رو در اورده ؟؟؟ منم با خونسردی فضا را باز گذاشتم و گفتم نازنین جون کیارش سکس داشتی از جلو ؟ که وقتی دید و کول رفتار کردم گقت آره 2 سال پیش با تنها دوست پسرم(که قبلاً گفته بود واسم) اون پردمو زده و …!
منم گفتم چند بار سکس داشتی گفت 2 بار! گفتم بهم که دروغ نمیگی ؟ گفت نه به قرآن و … حالا من داشتم نقش آدم روشن فکرارو در میو وردم از درون داشتم نابود می شدم و بغض داشتم و لی همزمان که اینارو میپرسدیم یه حس عجیبی بهم دست داد و کیرم داشت سفت و سفت تر می شد و همش داشتم زیر یکی دیگه تصورش می کردم! 10 دقیقه ای بی محلش کردم بعد پیچید بهم که غلط کردم دروغ گفتم و … منم بهش گفتم چطور 3 ماه واسم نقش بازی کردی و … که دیدم فردا می خوام برم شمال و فرمون گوه می شه توش و دیگه کشش ندادم و گفتم بخشیدمت. بعد سریع پریدم روش و شروع کردم به کردنش و آه می کشید. بعد دیدمم داره گریه میکنه منم خودمو به اون راه زدم که اصلا انگار متوجه نیستم که داره گریه میکنه و وقتی ارضا شدم و آبم اومد و ریختم رو شکمش گفتم اااااا داری گریه می کنی ؟؟ گفت ببخشید کیارش و منم گفتم اگه دوباره ازت دروغ ببینم کلا فراموشت می کنم. حالا نمیدونم چکار کنم. راستش سفرمون هم عالی بود! الان موندم و می ترسم که بازم بهم دروغ گفته باشه و واقعیتش هم بخوام بگم و خودمو گول نزنم کسش گشاد به نظر میومد و این 2 باری که گفته بود به نظرم کف کار 50 بار بوده!
البته این واقعیت هم نمیشه انکار کرد که الان دیگه باکره ای وجود نداره و آدم نباید خودشو گول بزنه. دوسشم دارم و برای ازدواج بهش فکر میکنم و لی سر دو راهیم!
نوشته: کیارش
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید